امیرحسین قیاسی کاری کرد که عطاران و مدیری نکردند
اقتصاد ایران: اجرای اخیر امیرحسین قیاسی در برنامه «نیمهشب» را میتوان یکی از خلاقانهترین و در عین حال بیپرواترین نقدهای طنز به اصلاحطلبان در سالهای اخیر دانست.
برترینها: اجرای اخیر امیرحسین قیاسی در برنامه «نیمهشب» را میتوان یکی از خلاقانهترین و در عین حال بیپرواترین نقدهای طنز به اصلاحطلبان در سالهای اخیر دانست. او با استفاده از زبان تند، اما هوشمندانه طنز، به سراغ تمام نشانهها، نمادها و آیکونهای شناختهشده این جریان رفت؛ از ریش پروفسوریِ نمادین محمدجواد ظریف گرفته تا شعارهای فرهنگی مانند پخش ربنای شجریان و حتی المانهای ظاهراً کوچک اما هویتساز، همچون پیراهن چهارخانه آستینکوتاه محمدعلی ابطحی.
این نوع حمله مستقیم و بیپروا به «کلیشههای تصویری و گفتاری» اصلاحطلبان، در فضایی که معمولاً نقد به این جریان یا از موضع اصولگرایانه و جدی صورت میگیرد یا در چارچوبی محتاط و خودسانسور شده، تازگی دارد. قیاسی نه از موضع ضدیت مطلق، بلکه از جایگاه یک ناظر اجتماعی که با طنز میخواهد لایههای کهنه و نخنما را کنار بزند، وارد میدان شد.
عجب متنی، عجب نویسندههایی، عجب اجرایی
یکی از نقاط قوت اجرای قیاسی، ریتم و ساختار «رگباری» متن بود. او بدون توقف، نشانه پشت نشانه، کلیشه پشت کلیشه را روی میز گذاشت و با شوخیهای دقیق، آنها را زیر ذرهبین گرفت. این فرم اجرا باعث شد مخاطب نهتنها غافلگیر شود، بلکه فرصت نکند با یکی از شوخیها گارد بگیرد، چون بلافاصله شوخی بعدی از راه میرسید.
در این میان، قیاسی بهخوبی توانست از «تصویر» برای تقویت طنز خود استفاده کند. اشاره به ریش پروفسوری، یا پیراهن چهارخانه، یا حتی طرح گرافیکی «چسب زخم روی نقشه ایران» که در کمپینهای اینترنتی استفاده میشود، همگی تصاویری آشنا برای طبقه متوسط سیاسی ایران هستند. همین آشنایی بصری، سوخت لازم برای انفجار خنده و البته تلنگر فکری را فراهم کرد.
نکته مهم این است که قیاسی به جای نقد مستقیم ایدئولوژی یا برنامههای اصلاحطلبان، به سراغ «زبان بدن» و «نشانهشناسی» این جریان رفت. او نشان داد که چگونه بخشی از اصلاحطلبیِ معاصر به یکسری المانهای نمادین و تکراری فروکاسته شده که دیگر در جامعه، بهخصوص بین نسل جوان، بار معنایی اولیه خود را از دست دادهاند.
میشود به سیاست هم خندید
طنز سیاسی در ایران، بهخصوص در سالهای اخیر، یا بهشدت محافظهکارانه اجرا شده یا در انحصار نقد یک جریان خاص باقی مانده است. قیاسی با این اجرا نشان داد که میتوان بدون برچسبگذاری افراطی، مرزهای نقد را جابهجا کرد. او از همان ابتدا موضع خود را روشن کرد: «به من گفتید اصلاحطلب» و بعد با این موقعیت نمایشی، فضای طنز را طوری هدایت کرد که نقدش نه از بیرون گود، بلکه از درون یک تجربه زیسته بیاید.
این نگاه باعث شد طنز او هم برای کسانی که از اصلاحطلبان دلزدهاند(همان رای به پزشکیان هم در حداقلیترین شکل ممکن اتفاق افتاد) جذاب باشد، هم برای آن دسته که با نگاهی انتقادی به بازبینی رفتارهای این جریان علاقهمندند. قیاسی در واقع با شوخیهایش به اصلاحطلبان یادآوری کرد که سرمایه نمادینشان در حال فرسایش است و دیگر نمیتوان با تکیه بر چند نشانه تکراری، بدنه اجتماعی را حفظ کرد. قیاسی در عین حال مثلا مدل کیهان نقد نکرد، یعنی سویهی تخریبیاش زیاد نبود و حب و بغض نداشت.
از سوی دیگر، این اجرا شاید یک دستاورد باشد: از جهت این که نقد میتواند «همزمان خندهدار و دقیق» باشد، بدون اینکه به شعارزدگی یا تخریب شخصی سقوط کند. استفاده از نشانههای آشنا و تکرارشده، نوعی «بازپسگیری طنز» از سطح کلیگوییهای سیاسی بود و آن را به حوزه ملموس و روزمره کشاند.
اجرای امیرحسین قیاسی نهتنها یک حرکت شجاعانه در طنز سیاسی بود، بلکه نمونهای است از اینکه چطور میتوان با زبان خلاق و جسور، کلیشههای یک جریان را نقد کرد و همزمان به ارتقای گفتوگوی عمومی کمک کرد. این مدل از طنز، که با تصویرسازیهای پرجزئیات، ریتم سریع و شوخطبعی هوشمندانه همراه است، میتواند مسیر تازهای را برای نقد اجتماعی در ایران باز کند.