گذار ژئوپلتیکی جنوب شرق آسیا از آمریکا به چین
اقتصاد ایران: کشورهای جنوب شرق آسیا، با جمعیتی نزدیک به ۷۰۰ میلیون نفر بنا به دلایل مختلف در حال حرکت تدریجی اما محسوس به سمت چین هستند
گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم- مقالهای که امروز در نشریه «فارنافرز» منتشر شده، با عنوان «جنوب شرق آسیا در حال انتخاب است» به بررسی موقعیت استراتژیک این منطقه در میانه رقابت فزاینده میان ایالات متحده و چین میپردازد.
این تحلیل، با استناد به دادهها و شاخصهای مختلف، نشان میدهد که کشورهای جنوب شرق آسیا، با جمعیتی نزدیک به 700 میلیون نفر، در حال حرکت تدریجی اما محسوس به سمت چین هستند، هرچند برخی همچنان تلاش میکنند در این رقابت بیطرف بمانند.
جنوب شرق آسیا: منطقهای در کانون رقابت دو ابرقدرت
«فارنافرز» تأکید میکند که جنوب شرق آسیا، برخلاف دیگر مناطق آسیا که اکثراً مواضع خود را در قبال آمریکا یا چین مشخص کردهاند، همچنان منطقهای «مورد مناقشه» در رقابت ژئوپلیتیکی بین این دو قدرت است.
کشورهایی مانند استرالیا، ژاپن، کره جنوبی و تایوان بهطور قاطع در اردوگاه آمریکا قرار دارند، هند به سمت آمریکا متمایل شده، پاکستان با چین همسو است و کشورهای آسیای مرکزی نیز روابط نزدیکی با پکن دارند. اما کشورهای کلیدی جنوب شرق آسیا، از جمله اندونزی، مالزی، فیلیپین، سنگاپور، تایلند و ویتنام، هنوز بهطور کامل به یکی از این دو قدرت متعهد نشدهاند.
فارنافرز استدلال میکند که ابرقدرتی که بتواند این کشورها را به خود جذب کند، شانس بیشتری برای تحقق اهدافش در آسیا خواهد داشت.
امتناع از انتخاب و آرزوی حفظ بیطرفی
به گفته فارنافرز، رهبران جنوب شرق آسیا سالهاست که از انتخاب بین چین و آمریکا اجتناب کرده و شعار «دوست همه بودن» را سر دادهاند. این موضع در اظهارات لی هسین لونگ، نخستوزیر سابق سنگاپور در سال 2018، بازتاب یافته که گفته بود: «برای ما بسیار مطلوب است که مجبور به انتخاب طرف نباشیم، اما ممکن است شرایطی پیش آید که آسهآن (انجمن ملل آسیای جنوب شرقی) مجبور به انتخاب شود. امیدوارم این اتفاق به این زودی رخ ندهد.»
این دیدگاه نشاندهنده نگرانی عمیق منطقه نسبت به الزامات رقابت ابرقدرتی است. کشورهای این منطقه، مانند سنگاپور که بهعنوان یک مرکز تجاری جهانی رشد کرده یا ویتنام که به قطب تولید جهانی تبدیل شده، ترجیح میدهند نظم جهانی پساجنگ سرد را حفظ کنند که با ارتباطات اقتصادی قوی و کاهش تنشهای ژئوپلیتیکی مشخص میشد.
با این حال، فارنافرز اشاره میکند که پس از بحران مالی 2008-2009، این نظم جهانی رو به افول گذاشت و جنوب شرق آسیا اکنون در میانه رقابت ابرقدرتها گرفتار شده است. این منطقه دیگر نمیتواند از فشارهای ناشی از این رقابت مصون بماند.
تغییر جهت به سمت چین
فارنافرز با استناد به شاخص قدرت آسیا از مؤسسه لویی، نشان میدهد که قدرت جامع چین تا اواخر دهه 2010 به حدود 90 درصد قدرت ایالات متحده رسیده است. این رشد، نتیجه توسعه اقتصادی چشمگیر چین از دهه 1980 و تبدیل آن به نفوذ دیپلماتیک، نظامی و فرهنگی است.
در حالی که دولتهای کلینتون و بوش چین را بهعنوان یک دشمن تلقی نمیکردند، با روی کار آمدن دونالد ترامپ در سال 2017، سیاست آمریکا تغییر کرد. اسناد استراتژیک آن دوره، از جمله استراتژی امنیت ملی 2017 و استراتژی دفاع ملی 2018، چین را بهعنوان خطرناکترین رقیب ژئوپلیتیکی آمریکا معرفی کردند. دولت بایدن نیز این دیدگاه را ادامه داد و چین را «مهمترین چالش ژئوپلیتیکی» خواند که قصد و توانایی بازسازی نظم بینالمللی را دارد.
این رقابت، که فارنافرز آن را شدیدتر و پیچیدهتر از رقابت آمریکا و شوروی در جنگ سرد میداند، جنوب شرق آسیا را به یکی از عرصههای اصلی تقابل تبدیل کرده است. این منطقه، با وجود توجه متناوب پایتختهای غربی، به دلیل جمعیت عظیم و رشد اقتصادیاش اهمیت استراتژیک دارد. کشورهایی مانند فیلیپین که پیمان اتحاد با آمریکا دارند، معتقدند حضور نظامی آمریکا به صلح و ثبات کمک میکند. اما برخلاف جنگ سرد که برتری اقتصادی غرب آشکار بود، امروز بسیاری در جنوب شرق آسیا معتقدند چین میتواند با آمریکا رقابت کند.
شاخص «آناتومی انتخاب همسویی»
فارنافرز از شاخصی به نام «آناتومی انتخاب همسویی» استفاده کرده که 20 معیار در پنج حوزه (دیپلماسی سیاسی، امنیت نظامی، روابط اقتصادی، نفوذ فرهنگی-سیاسی و پیامرسانی عمومی) را برای ارزیابی همسویی کشورهای آسهآن با چین یا آمریکا بررسی میکند. امتیاز صفر نشاندهنده همسویی کامل با چین و 100 نشاندهنده همسویی کامل با آمریکا است. کشورهایی با امتیاز 45 تا 55 بهعنوان «متعادلکننده» محسوب میشوند.
یافتههای این شاخص نشان میدهد:
- متعادلکنندهها: اندونزی (49)، مالزی (47)، سنگاپور (48) و تایلند (45) موفق به حفظ تعادل شدهاند.
- همسو با آمریکا: فیلیپین (60) بهوضوح با آمریکا همسو است.
- همسو با چین: میانمار (24)، لائوس (29)، کامبوج (38)، ویتنام (43) و برونئی (44) به چین نزدیکترند.
- تغییرات در 30 سال گذشته: با تقسیم دوره 1995-2024 به دو بازه 15 ساله، مشخص شد که اندونزی از 56 به 43 (13 امتیاز به نفع چین)، تایلند از 49 به 41، فیلیپین از 62 به 58، مالزی از 49 به 46 و سنگاپور از 50 به 45 حرکت کردهاند. کامبوج، لائوس و میانمار نیز به سمت چین متمایلتر شدهاند. تنها ویتنام اندکی (از 41 به 45) به آمریکا نزدیکتر شده است.
فارنافرز نتیجه میگیرد که منطقه بهطور کلی به سمت چین در حال حرکت است، هرچند برخی کشورها همچنان متعادلکننده باقی ماندهاند.
عوامل رانشی به سمت چین
فارنافرز عوامل متعددی را برای این گرایش به سمت چین شناسایی میکند:
1. نیازهای سیاسی داخلی: بهعنوان مثال، در کامبوج، کودتای 1997 و انتقادات آمریکا از نقض دموکراسی و حقوق بشر، این کشور را به سمت چین سوق داد که سرمایهگذاری، حمایت سیاسی و کمک نظامی بدون انتقاد ارائه میدهد.
2. فرصتهای اقتصادی: چین بزرگترین شریک تجاری آسهآن است و طرح کمربند و جاده آن پروژههای زیرساختی عظیمی را تأمین مالی کرده است. رژیمهای غیردموکراتیک منطقه معتقدند چین بهتر از آمریکا نیازهای اقتصادی و مشروعیت سیاسی آنها را تأمین میکند.
3. تغییر دیدگاهها: در اندونزی، برخلاف دوران جنگ سرد که ارتش این کشور به چین مشکوک بود، نخبگان سیاسی و تجاری جدید، چین را فرصتی اقتصادی میبینند. دیدارهای سطح بالای مقامات، مانند سفر رئیسجمهور جدید اندونزی به چین در سال 2024، این تغییر را نشان میدهد.
4. **نگرانی از تعهدات آمریکا**: بازگشت ترامپ به کاخ سفید و سیاستهای «آمریکا اول» نگرانیهایی را درباره تعهدات نظامی و اقتصادی آمریکا ایجاد کرده است. به گفته *فارنافرز*، اظهارات مقاماتی مانند وزیر دفاع سابق سنگاپور، که آمریکا را از «آزادکننده» به «صاحبخانهای در پی اجاره» توصیف کرد، نشاندهنده تغییر نگاه منطقه به آمریکا است.
5. جغرافیا: نزدیکی به چین، بهویژه برای کشورهایی مانند لائوس، میانمار و ویتنام، نفوذ طبیعی پکن را تقویت میکند. برای مثال، لائوس نیمی از بدهی خارجی خود را مدیون چین است، و میانمار پس از کودتای 2021 به حمایت دیپلماتیک و تجاری چین وابسته شده است.
تأثیرات سیاستهای آمریکا
فارنافرز اشاره میکند که تعرفههای سنگین «روز آزادی» که در 2 آوریل 2025 توسط دولت دوم ترامپ بر کشورهای آسهآن مانند اندونزی، مالزی و ویتنام اعمال شد، و تهدید تعرفه 100 درصدی علیه کشورهایی که به گروه بریکس (شامل چین و روسیه) پیوسته یا قصد پیوستن دارند (مانند اندونزی، مالزی، تایلند و ویتنام)، خطر از دست دادن اعتماد و حسن نیت منطقه به آمریکا را افزایش داده است. این تعرفهها، همراه با عدم حضور مقامات ارشد آمریکایی در جلسات سالانه آسهآن، میتواند کشورهای منطقه را به سمت چین سوق دهد.
علاوه بر این، حمایت آمریکا از جنگ اسرائیل در غزه، بهویژه در کشورهای با اکثریت مسلمان مانند اندونزی و مالزی، به کاهش محبوبیت آمریکا منجر شده است. نظرسنجی مؤسسه ISEAS در سال 2024 نشان داد که 50 درصد از کارشناسان منطقهای معتقدند آسهآن باید چین را به آمریکا ترجیح دهد، در حالی که سال قبل 61 درصد آمریکا را ترجیح داده بودند.
نتیجهگیری
فارنافرز استدلال میکند که جنوب شرق آسیا در حال حرکت به سمت چین است، اما این روند قطعی نیست و کشورها میتوانند به سرعت جهتگیری خود را تغییر دهند، همانطور که فیلیپین در دورههای مختلف رؤسای جمهور خود بین چین و آمریکا جابجا شده است.
با این حال، سیاستهای دولت دوم ترامپ، از جمله تعرفههای سنگین و کاهش احتمالی تعهدات نظامی، میتواند این گرایش به سمت چین را تسریع کند. برای آمریکا، حفظ نفوذ در این منطقه نیازمند بازسازی اعتماد و تقویت روابط اقتصادی و نظامی است، در غیر این صورت، چین ممکن است بهعنوان قدرت غالب در جنوب شرق آسیا تثبیت شود.
انتهای پیام/