راه عاشقی جاماندگان اربعین از نصف جهان تا کربلا
اقتصاد ایران: اصفهان-با دمیدن سپیده صبح، خیابانهای اصفهان رنگ و بوی کربلا گرفت؛ هزاران جامانده اربعین، در فضایی آکنده از نوای «یا حسین» و عطر نذری، از قلب نصفجهان گام در مسیر عشق نهادند.
خبرگزاری مهر، گروه استانها- «این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست» این جمله همیشه با دیدن جمعیتی که برای پیاده روی اربعین رهسپار دلدادگی با عشق امام حسین (ع) میشوند در ذهنها تداعی میشود و همچنان با گذشت زمان و حتی گرمای هوا، ذرهای از این شور و شوق حضور کاسته نشده است.
امسال نیز به رسم هرساله جاماندگان اربعین پا در کوچه و خیابان نهادند و سپیده دم هنوز کامل سر نزده بود که خیابانهای منتهی به پل خواجو، میدان امام حسین (ع) و مسیر راهپیمایی، لبریز از جمعیت شد. صدای تپتپ طبلها، همراه با نوای آرام «لبیک یا حسین» از بلندگوها، ضربان شهر را عوض کرده بود.
هوا هنوز خنکای دلپذیر صبحگاهی را داشت. رطوبت شب بر روی آسفالت خیابان و برگهای درختان نشسته و انعکاس نور چراغها را نرمتر کرده است. در همین فضای نیمهگرگومیش، صدای طبلها و سنجها، و نوای «لبیک یا حسین» از بلندگوهای موکبها، ریتمی هماهنگ با قدمهای هزاران نفر ایجاد کرده است.
پرچمهایی که در باد جان میگیرند
پرچمهای یا حسین (ع) و یا ابوالفضل (ع) در دست نوجوانان و جوانان موج میزنند. نسیم خنک صبحگاهی گاهی آنها را تا نیمه آسمان میبرد و سایهشان بر چهرههای خسته اما مصمم مردم میافتد. هر بار که باد میوزد، پرچمها مثل موجی سرخ و سبز و سیاه بر فراز جمعیت به حرکت درمیآیند، گویی این رنگها زبان گویای عشق و ارادت مردم هستند.
یک پسر بچه هشت ساله، با دستان کوچک اما محکم، پرچم قرمز کوچکی را گرفته و در کنار پدرش پیش میرود. پدر خم میشود و در گوشش زمزمه میکند: «هر قدم یعنی یک سلام به آقا.» و این قدمها قرار است که نذر ظهور حضرت حجت شود. پسر با جدیت سر تکان میدهد و بیصدا لبهایش را تکان میدهد: «السلام علیک یا اباعبدالله…»
موکبهایی که مهر میپاشند
در طول مسیر، موکبهای مردمی مثل ایستگاههایی از مهربانی برپا شدهاند. بوی چای تازهدم، نان محلی، خرما، شربت زعفران و حتی نذریهای سادهای مثل آش رشته یا حلیم، در هوا پیچیده است. زن میانسالی با روسری گلدار، لیوانی چای داغ را به دست یک جوان میدهد و با لبخندی مادرانه میگوید: «راهت گرم باشه پسرم.» جوان چای را میگیرد، تشکر میکند و بیوقفه به جمعیت میپیوندد.
برخی موکبها علاوه بر پذیرایی، فضای کوچکی برای استراحت یا حتی وضو و نماز آماده کردهاند. نوجوانانی با شالهای سیاه در دست، بطریهای آب معدنی را بین جمعیت پخش میکنند. گاهی کسی از میان جمعیت با صدای بلند میگوید: «آب سرد داریم، بسمالله!» و موجی از تشکر و لبخند در چهرهها میافتد. این درست نوای مای بارد) را از زبان پسربچههای عراقی تداعی میکند و سوزی بر دل جا میگذارند.
چهرههایی که داستان دارند
در گوشهای پیرمردی با دشداشه سفید و عصای چوبی ایستاده است. نگاهش را به مسیر دوخته، گویی چیزی را در دوردست میبیند. وقتی به او نزدیک میشوم، با صدایی آرام اما پر از شوق میگوید: «جوانیهام پیاده رفتم کربلا… الان پا دیگه یاری نمیکنه، ولی دل هنوز جوونه. این راهپیمایی، مثل پلیه که ما رو به همون جاده وصل میکنه.»
چند قدم آنسوتر، یک مادر نوزادش را در آغوش گرفته و آرام برایش لالایی میخواند: «بخواب که داریم میریم پیش آقا…» نوزاد در میان صدای طبل و نوحه، آرام چشمانش را بسته، گویی امنیت و آرامش را از همین جمعیت گرفته است.
کودکان دیگری نیز یا بر دوش پدرها نشستهاند، یا در کالسکههایی که مادران به آرامی هُل میدهند. بعضی از آنها با دستان کوچکشان برای زائران دست تکان میدهند و هر لبخندشان مثل جرعهای آب خنک در دل گرمای عشق حسینی است.
احمد رضوی جامعهشناس و پژوهشگر حوزه مناسک دینی، راهپیمایی اربعین را یکی از بزرگترین نمودهای سرمایه اجتماعی و هویت جمعی در جهان اسلام میداند. او به خبرنگار مهر میگوید: «این حرکت، فراتر از یک آئین مذهبی است؛ نوعی بازآفرینی همبستگی اجتماعی است که افراد را فارغ از سن، جنسیت، موقعیت اقتصادی یا حتی مکان جغرافیایی، حول یک آرمان مشترک گرد میآورد. حضور جاماندگان در شهرهایی مانند اصفهان، درواقع بازتاب همان احساس تعلق به امت واحده است.»
حجتالاسلام «مهدی صادقی»، کارشناس امور دینی نیز معتقد است: «حسیندوستی در جان شیعه جاری است. جاماندگان اربعین با شرکت در این راهپیمایی، پیام میدهند که فاصله مکانی نمیتواند مانع حضور قلبی آنان در کربلا شود. این حضور، نوعی بیعت دوباره با آرمانهای عاشورا و تمرینی برای زیستن در مدار ولایت است.»
طلوع خورشید و اوج مسیر
حالا که خورشید بهطور کامل از افق بالا آمده، نور طلایی آن بر چهرههای مردم نشسته و درخشش خاصی به نگاهها داده است. گویی هر پرتو نور، ذرهای از فاصله میان اصفهان و کربلا را میکاهد. صدای همخوانی نوحهها بیشتر شده و بعضی زائران زیر لب زیارت اربعین را میخوانند.
جمعیت بیوقفه پیش میرود؛ نه شتابزده، نه کُند؛ گویی ریتم قدمها با تپش قلبها هماهنگ شده است. هر کسی، در ذهن و دل خود، نیت و دعایی دارد. یکی برای شفا، دیگری برای رهایی از غم، یکی برای سلامتی فرزندانش، و همه برای رضایت امام حسین (ع).
پایانی که آغاز است
مسیر به پایان میرسد، اما در نگاه مردم، پایان این راهپیمایی، آغاز سفری درونی است. جاماندگان اصفهانی با این گامها به زائران بینالحرمین پیوستهاند، بیآنکه فاصله جغرافیایی بتواند شوقشان را کم کند.
اینجا، جاماندن معنایی ندارد؛ دلها مدتها پیش از قدمها، خود را به صحن و سرای امام رساندهاند.