مونولوگ|پروژه «تام باراک» برای ضربه به مثلث طلایی لبنان
اقتصاد ایران: «منصور براتی»، کارشناس مسائل رژیم صهیونیستی در ویدیویی تحلیلی به بررسی طرح ارائه شده از سوی «تام باراک» میان رژیم صهیونیستی و لبنان با محوریت خلع سلاح حزب الله و اثرات آن بر مثلث طلایی دولت، ارتش و مقاومت لبنان میپردازد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، منصور براتی، کارشناس مسائل رژیم صهیونیستی بر این باور است که طرح پیشنهادی «توماس باراک»، نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکا در امور سوریه و لبنان درباره آینده آتشبس میان لبنان و اسرائیل، در ظاهر تحت عنوان «چارچوب سازش و ثبات» را یدک میکشد، اما بنیان آن بهگونهای طراحی شده که فشار اصلی را بر جریان مقاومت لبنان و بهویژه حزبالله متمرکز کند.
در این طرح، محور اصلی حول انحصار کامل سلاح نزد ارتش لبنان است و همه گروههای مسلح غیردولتی باید خلع سلاح شوند، بهگونهای که کنترل هرگونه تصمیمگیری در زمینه جنگ و صلح فقط در دست نهادهای رسمی دولت قرار گیرد.
براتی میگوید اجرای کامل توافق طائف و قطعنامه 1701 شورای امنیت در این چارچوب، در ظاهر به بهانه بازگرداندن حاکمیت دولت مرکزی بر تمامی مناطق لبنان و خارج کردن این مناطق از نفوذ گروههای غیردولتی است، اما در عمل ساختار و توان مقاومت را هدف هجمه خود قرار میدهد.
به گفته او، در چهارچوب توافق مزبور بخش مربوط به تعهدات اسرائیل بسیار محدودتر است و صرفا شامل عقبنشینی ارتش اسرائیل از پنج نقطه مرزی اشغالی و نیز پیشبرد روند ترسیم مرزهای دائمی میان لبنان و فلسطین اشغالی و همچنین لبنان و سوریه میشود. اما تجربه سالهای گذشته نشان داده که اسرائیل بارها به حاکمیت لبنان تجاوز کرده است؛ تجاوزهایی که حتی پس از آتشبس 2006 نیز ادامه یافت و در نهایت به جنگ 60 روزه سال 2024 منجر شد.
براتی تأکید میکند که تفاوت اصلی این طرح در سازوکار تنبیهی آن است. تخطی اسرائیل تنها با «توبیخ» در شورای امنیت مواجه میشود و نهایتاً لغو آتشبس را در پی دارد، اما نقض توافق از جانب طرف لبنانی پیامدهایی بسیار سنگینتر دارد: بازگشت تحریمهای بینالمللی، توقف کامل حمایتهای اقتصادی و بسته شدن مسیر هرگونه کمک برای جلوگیری از فروپاشی اقتصادی و حرکت به سوی توسعه.
او این تفاوت را نشانهای روشن از عدم توازن و جانبداری طرح میداند و معتقد است که این چارچوب، در عمل، اهرمهای فشار را به نفع تلآویو و علیه بیروت طراحی کرده است. براتی توضیح میدهد که چنین ساختاری، نه فقط یک توافق امنیتی، بلکه بخشی از راهبرد کلانتر آمریکا برای مهار محور مقاومت در منطقه و تضمین امنیت راهبردی اسرائیل است. در نگاه او، حتی بخشهایی که ظاهراً به نفع لبنان نوشته شده، در عمل مشروط و وابسته به محدودسازی مقاومت است.
به باور این کارشناس مسائل رژیم صهیونیستی، نتیجه نهایی چنین طرحی میتواند کاهش چشمگیر توان عملیاتی و بازدارندگی حزبالله در برابر سیاستهای توسعهطلبانه اسرائیل باشد، در حالی که هزینههای نقض توافق از سوی اسرائیل تا حد زیادی نمادین باقی میماند. او تأکید میکند که همین نابرابریها و سازوکارهای فشار یکجانبه، سبب شده بسیاری از تحلیلگران لبنانی و غرب آسیا، این طرح را «دیکته آمریکایی» در خدمت تامین منافع اسرائیل توصیف کنند.
انتهای پیام/