حریم| روایت نفیسه روشن از ملامت زائران کهف الشهدا تا راهی شدن در مشایه
اقتصاد ایران: نفیسه روشن از خوابی عجیب میگوید که زندگیاش را دگرگون کرد و او را به سوی مسیر نور و عشق امام حسین (ع) کشاند. از چالشها و حرفهای پشتسرش تا معجزاتی که در این راه تجربه کرد، با صداقتی صمیمانه روایت میکند.
خبرگزاری تسنیم_ویژه برنامه «حریم» مجتبی برزگر: تصور کنید در شب عاشورا خوابی میبینید که مسیر زندگیتان را زیر و رو میکند. خوابی که نه تنها معنایی رمزآلود دارد، بلکه در دل تردیدهای ایمان و سردرگمیهای زندگی، نوری تازه میتاباند. نفیسه روشن، بازیگر سینما و تلویزیون، سالهاست که از طریق روایت یکی از عمیقترین و واقعیترین تجربیات زندگیاش، با موجی از نقدها و حتی تمسخرهای ناعادلانه مواجه شده است.
خوابی که او در شب عاشورا دیده و مسیر زندگیاش را تغییر داده است، نه تنها یک رویا بلکه نقطه عطفی در مسیر روحانی و اعتقادیاش بوده است. خوابی که با وجود تمام سوءبرداشتها، شاهدانی واقعی دارد و باعث شده نفیسه روشن از شک و بیاعتمادی به ایمان برسد به نقطهای که از ته دل بگوید «غلط کردم»؛ جملهای که عمق تحول درونی او را به زیبایی نشان میدهد.
این مصاحبه فرصتی است برای شنیدن روایت صادقانه و بیپرده نفیسه روشن، درباره چالشهای پیش رو، هجمههایی که برای بیان این تجربه معنوی متحمل شده و تغییرات عمیقی که این خواب در زندگیاش به وجود آورده است. در روزهایی که بسیاری از چهرهها به خاطر باورهایشان هدف نقدها و برچسبهای ناعادلانه قرار میگیرند، شنیدن صدای یک زن جوان که با همه سختیها مسیرش را پیدا کرده و به ایمان و امید بازگشته است، میتواند الهامبخش بسیاری باشد.
نفیسه روشن در گفتوگوی تصویری با خبرنگار تسنیم از دردها، تردیدها، ملامتها و البته از معجزاتی میگوید که مسیر زندگیاش را به سوی روشنایی تغییر دادهاند. روایت او، نه تنها یک داستان شخصی بلکه تابلویی زنده از قدرت ایمان و تاثیر آن بر زندگی انسانهاست.
مشروح این گفتوگو را در ادامه هم دیدنی است و هم خواندنی:
ورود به مسیر اربعین: چگونه خواب شما را به این راه کشاند؟
* یادم میآید معروفترین مسیر پیادهروی اربعین برای شما با همان ماسک و خوابی شروع شد که شما را به این راه کشاند. لطفاً بگویید آن خواب چه بود و چه شد که مسیر اربعین روبروی شما قرار گرفت، حتی با وجود کرونا و مشکلات؟
اول از همه ممنونم از شما بابت این سوال. من سالهاست که این خواب و تجربهام را با بچههای رسانه مطرح میکنم، اما هنوز هم بعضیها، چه هدفمند و چه غیرهدفمند، مرا مسخره میکنند. حتی شبکههای خارجی هم مرا سوژه برنامههایشان کردند، میگویند خوابم ساخته و پرداخته است، در حالی که من برای این خواب شاهد دارم.
من از کودکی مادربزرگی داشتم که بسیار معتقد بود. حال و هوای تاسوعا و عاشورا و نذری دادنها، بخشی از زندگی ما بود. اما سالهای 1397-1398 تا 1400 اتفاقاتی افتاد که من را به شک کشاند و مرا در مسیرِ بیدینی قرار داد؛ گفتم «مگر میشود این همه خوبی کنی و این همه اذیت بشوی؟»
خانه ما نزدیک کهف الشهدا بود و وقتی نوحهها پخش میشد، گریه میکردم اما در دلم مسخرهشان میکردم که نذری میدهند و به کوه میروند. میگفتم امام حسین(ع) کجا بود چه حالی دارند و نذری میدهند!
شب عاشورا خواب دیدم که برای اولین بار است اینجا این خواب را تعریف میکنم.
خواب دیدم در مراسمی شبیه همایش، کسانی که مرا اذیت کرده بودند حضور داشتند. در ورودی مردی با لباس و سربند مشکی نشسته بود، سرش پایین بود. من سربندش را بوسیدم و وارد شدم. به برادرانم گفتم: «مامان رفته کربلا.»
وقتی بیدار شدم، اولین کسی که تماس گرفتم مادرم بود. گفتم: «از کرونا به بعد نذری ندادیم؟» مادرم گفت: «امسال شله زرد میپزم.»
خوابم را با چند نفر از دوستانم مطرح کردم. هر کدام تعبیر متفاوتی داشتند. من گیج بودم که چرا چنین خوابی دیدم. تا اینکه چند روز بعد، از معاونت سیما تماس گرفتند و به دلیل فعالیتهای هنریام در سریالهای مناسبتی، دعوت شدم به کربلا.
* در این مسیر معنوی همراه با خانم شهرزاد کمالزاده (بازیگر) بودید. چطور این اتفاق رقم خورد؟
به دوستان در معاونت سیما گفتم کاش مادرم را به جای من بنویسید، چون من خواب دیدم که مادرم رفته کربلا. اما به هر حال محبت کردند و ما کارهای مادر را انجام دادیم؛ واکسن کرونا، پاسپورت و همهچیز آماده شد. تقریباً یک هفته مانده بود به رفتن که به من هم زنگ زدند و گفتند فرصتی هست که شما هم میتوانید بیایید. گفتم چرا که نه!
آنجا همراه دوستان هنرمند زیادی بودیم؛ مجریهایی مثل خانم المیرا شریفیمقدم و خیلی از همکاران دیگر. من و خانم شهرزاد کمالزاده هم توی یک قاب قرار گرفتیم و تجربهمان را با هم به اشتراک گذاشتیم. یادم هست که یکی از موکبها هندوانه تعارف کرد و ما گرفتیم، داشتیم راه میرفتیم که ناگهان بچههای رسانه دوربینها را آوردند و از ما فیلم گرفتند.
واکنش نفیسه روشن به کسانی که میگویند هنرمندان در پیادهروی اربعین «شو» میکنند
* قطعاً شما و بسیاری از چهرهها هنگام رفتن به پیادهروی اربعین با برچسبهایی مثل «اقدام نمایشی» یا «شو» مواجه شدید. واکنش شما به این هجمهها چه بود؟ و این جریانها از کجا میآیند؟
اگر بخواهم درباره خودم بگویم، چند نفر معدود هستند که اهل شیطنت رسانهای هستند و خیلی دوست دارند من را به حاشیه بکشانند، بگویند آدم حسود یا آدم بدی هستم و این باعث شود از فضای حرفهای دور شوم. من کاملاً از اسم و فامیلشان آگاهم.
اما وقتی خوابم منتشر شد و گفتم این خواب را دیدم و صبح بیدار شدم و با چند نفر تماس گرفتم، حتی امروز صبح به کهف الشهدا رفتم و زیارت کردم، برایم این حرفها و تمسخرها فقط یک لبخند تمسخرآمیز داشت. من نمیدانم چه فایدهای دارد که آدمها بخواهند چنین شبهاتی ایجاد کنند یا بین چهرهها نفاق بیندازند.
تغییر نگاه در حرم امام حسین(ع)
* به نظر میرسد این سفر و تجربههای معنوی، نگاه شما را نسبت به مسائل تغییر داده است. خاطرهای از حضور در حرم امام حسین (ع) برای ما تعریف کنید.
وقتی رسیدم به بین الحرمین، اولین چیزی که گفتم این بود: «یا امام حسین، غلط کردم!» چون پیشتر از بالکن خانهام، در دل، خیلیها را مسخره میکردم. دلنگران و شکزده بودم؛ آن همه نذر و دعا کردم و جواب نگرفتم. اما وقتی آنجا بودم، فهمیدم اشتباه کردهام.
وقتی رسانهها و پیجهای مختلف مسخرهام میکردند، تنها پاسخی که داشتم، لبخند بود؛ لبخندی که به تمسخر افکار آنها میزدم، چون من خودم این مسیر را تجربه کرده بودم و باور داشتم.
معجزهای که در کربلا برای نفیسه روشن رخ داد
* شنیدهام هر کسی که به کربلا میرود، معجزهای در زندگیاش رخ میدهد. برای شما چه معجزهای اتفاق افتاد؟
راستش من فکر نمیکنم فقط یک معجزه بوده، بلکه معجزهها بودهاند. من اعتقاد دارم هر کسی جواب دل و قلبش را میگیرد. اعتقاد آدمها ربطی به ظاهر، پوشش یا کارهای نمایشی ندارد. کسانی که آنجا هستند، دقیق میدانند چه کاری باید بکنند.
خیلی وقتها در لحظات سخت و سر بزنگاه، خانهای که دلم میخواست پیدا میکردم یا راهی که باید پیش میرفتم باز میشد. مثلاً یک بار به خاطر یک پرونده قضایی مشکلاتی داشتم؛ اما دقیقاً همان موقع قاضی مهربانی آمد و گفت: «با این بچه چه کار داری؟» و پرونده مختومه شد. اینها همه لطف و عنایت آقا امام حسین است که هر روز آن را میبینم و تجربه میکنم.
لحظهی «غلط کردم» و تغییر نگاه نفیسه روشن
* چه چیزی باعث شد که آن جمله مهم «غلط کردم» را بگویید و نگاهتان تغییر کند؟
آن «غلط کردم» برای من به خاطر بی ایمانیای بود که در وجودم بود. آنجا تحولی در من شکل گرفت. وقتی آنجا رسیدم و فضای معنوی را حس کردم، فهمیدم اشتباه کردهام و باید مسیر دیگری را انتخاب کنم.
لحظاتی که دل برای امام حسین (ع) سوخت
* کدام بخش از این سفر شما را بیشتر منقلب کرد و باعث شد دلتان برای امام حسین (ع) بسوزد؟
دو نقطه خاص بود که به عنوان عبادتگاه درست کرده بودند، جایی که دستهای حضرت ابوالفضل (ع) را نمادین قرار داده بودند. آنجا خیلی گریه کردم. همچنین جایی که بچهها نشان دادند خیمهها به آتش کشیده شده بود، آن لحظه خیلی منقلب شدم.
اولین مواجهه با گنبد امیرالمؤمنین؛ حسی فراتر از کلام
* اولین باری که با گنبد امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) مواجهشدید چه حسّ و حالی داشتید؟
حس و حال من کاملاً زمینی نبود. من دختری هستم که دین و مذهب برایم جایگاه ویژهای دارد. با این حال، در سفرهایم به کشورهای مختلف اروپا، همیشه کلیساها را دیدهام؛ آن معماری و آن فضای مقدس برایم جالب بوده. حتی در ورودی کلیساها مجبور بودند روسری سرم کنم، ولی اینجا، این مکانها جای آرزوها و دعای خانوادههاست. برای سلامتی، برای آرامش. در دین خودمان هم بسیاری از اماکن مقدس را زیارت کردهام، از حج واجب گرفته تا حرم امام علی (ع)، اما وصف آنجا اصلاً آسان نیست؛ انگار بین خواب و بیداری قرار داری و دچار شوک روحی میشوی.
اولین قدمها در کربلا: اربعین، نقطه آغاز
* اولین بار چه زمانی به کربلا مشرف شدی؟
اولین بار اربعین بود که به کربلا رفتم.
زیر گنبد امام حسین (ع)، خواستهها و دلنوشتهها
* گفتهاند هر کسی اولین بار زیر گنبد امام حسین (ع) دعا کند، حاجتش برآورده میشود. شما چه خواستهای داشتید؟
خیلی چیزها. از جمله سلامتی خانوادهام، موفقیتشان و اینکه خودم هم مراقب خودم باشم. بهخصوص که این روزها خیلی اتفاقات پیرامونم میافتد و خودم به تنهایی نمیتوانم مراقب باشم. حتی وقتی کسی تهمت میزند یا آزار میدهد، دلم میشکند و فقط میگویم: «یا امام حسین، خودت مراقبم باش.»
پیادهروی اربعین؛ صبری که به دست آمد
* اگر مخاطبی از شما سؤال بپرسد پیادهروی اربعین که رفتید چه چیزی به شما اضافه کرده است، شما چه جوابی دارید؟
صبر.
نقش مورد علاقه در آثار عاشورایی
* تا جایی که اطلاع دارم در میان آثار عاشورایی و مذهبی حضور نداشتید. اگر قرار باشد سریالی درباره امام حسین(ع) ساخته شود دوست دارید کدام نقش را بازی کنید؟
نقش حضرت زینب (س).
* این نقش که خیلی سخت است. اگر نشد، نقش دیگر؟
هر نقشی که باشد، چون فضای آن کار قطعاً حال و هوای متفاوتی دارد.
آرزوهای بازیگری در فضای عاشورایی
* همان «مختارنامهای» که حتماً تماشا کردید خودتان را در کدام نقشها تصور میکردید یا دوست داشتید آن نقش را بازی کنید؟
نقش خانم مقانلو همسر اول مختار را خیلی دوست داشتم.
ساخت فیلم یا سریال درباره اربعین؛ رویا یا واقعیت؟
* شما فکر کنید قرار است کارگردان یک سریال یا فیلمی باشید در مورد اربعین چطور این کار را میسازید؟
سؤال سختی است. شاید به عنوان بازیگر بتوانم در چنین اثری حضور داشته باشم، اما توانایی کارگردانی را ندارم.
کدام صحنه اربعین را دوست داری بازی کنی؟
* در پیادهروی اربعین، صحنههای زیادی وجود دارد. اگر بخواهید یکی این صحنهها را شما بازی کنید، آن کدام است؟
کسی که زیر آفتاب داغ ایستاده و عرق میریزد، اما با عشق و شور، به زائران آب تعارف میکند.
پیام دلی به امام حسین (ع) و زائران اربعین
* این شما و این دوربین ما؛ در پایان اگر میخواهید خطاب به کسانی که به پیادهروی اربعین میروند، یا صحبت دلی با امام حسین(ع) داشته باشید.
رابطه من با امام حسین خیلی خوب است و واقعاً او را شهید زنده میدانم. به زائران و همه کسانی که در این مسیر قدم میگذارند میگویم: «خوش به حالتان، خوش به سعادتتان.»
انتهای پیام/