نحوه شکلگیری مکتب سرمایهداری در ایران
اقتصاد ایران: عصر خودرو- در بسیاری از کشورها، خودرو وسیلهای برای تسهیل حملونقل، افزایش بهرهوری و گاه نمادی از سبک زندگی است. اما در ایران، خودرو مفهومی فراتر از یک ابزار حملونقل یافته است: کالایی سرمایهای، امن، روانی و حتی ایدئولوژیک.
نویسنده: هیوا میرزایی، کارشناس و فعال حوزه خودرو
به گزارش پایگاه خبری «عصر خودرو»، در این مطلب، با بهرهگیری از نظریههای جامعهشناسی، اقتصاد، روانشناسی و سیاست، ریشهها و پیامدهای این پدیده را واکاوی میکنیم تا دریابیم چگونه «مکتب سرمایهداری خودرو» در ایران شکل گرفت.
1. خودرو بهمثابه کالای سرمایهای: بازاری از جنس نااطمینانی
در ادبیات اقتصاد کلاسیک، کالا به دو دسته مصرفی و سرمایهای تقسیم میشود. خودرو، در بیشتر اقتصادهای پایدار و تورمپایین، یک کالای مصرفی با استهلاک مشخص است اما در اقتصاد ایران، تحت فشار تورم مزمن، نرخ ارز بیثبات، و بازارهای مالی ناکارآمد، خودرو کارکردی دوگانه یافته است: از یکسو مصرفی است، از سوی دیگر مخزن ارزش (Store of Value) و جانشینی برای ارز، طلا و ملک. بهبیان دیگر، در شرایطی که ریال بهسرعت از ارزش تهی میشود و داراییهای مالی با ریسکهای سیاستگذاری مواجهاند، خودرو یکی از معدود گزینههای "در دسترس، قابل فهم، و قابل نقدشوندگی" برای حفظ ارزش سرمایه خانوار است.اقتصاددانان رفتاری نظیر ریچارد تیلر این رفتار را به عنوان "واکنش دفاعی در بازارهای غیرشفاف" تحلیل میکنند؛ جایی که مردم برای حفظ دارایی خود، به اشیای فیزیکی با ارزش ملموس پناه میبرند.
2. جامعهشناسی مصرف در ایران: خودرو بهمثابه پرستیژ و امنیت روانی
نظریه «تمایز اجتماعی» تورستن وبلن نشان میدهد که در جوامع نابرابر، مصرف برخی کالاها ـ مثل خودروهای خاص ـ به ابزاری برای ابراز منزلت و هویت اجتماعی بدل میشود. در ایران، بهویژه پس از دهه 1380، خودرو برای بسیاری نه صرفاً یک وسیله، که نشانهای از طبقه، قدرت و موفقیت است. همزمان، تجربه روانی مردم از نوسانات اقتصادی، باعث شده که خودرو برای برخی، ابزاری برای ایجاد «احساس کنترل بر آینده» باشد. در جامعهای که آینده مالی مبهم است، مالکیت خودرو به معنای "دارا بودن چیز ملموسی" است که میتوان به آن تکیه کرد.نظریه «اضطراب مدرن» زیگموند باومن نیز به این نکته اشاره دارد که در عصر بیثباتی، مصرفگرایی و مالکیت داراییها، به شکل جبرانی برای اضطراب اجتماعی و اقتصادی تبدیل میشود. خودرو، در این راستا، هم نماد منزلت است و هم مسکن روانی.
3. تحریمها و سیاست: شکلگیری انحصار و تقاضای انتظاری
تحریمهای گسترده اقتصادی، بهویژه پس از سال 1390، موجب کاهش واردات خودرو، تعطیلی همکاریهای بینالمللی و وابستگی شدید به تولید داخل شد. در نتیجه، بازار خودرو ایران یک بازار ناقص، نیمهانحصاری، و دولتیشده است. بر اساس نظریه «اقتصاد سیاسی وابستگی»، در شرایط تحریم، دولتها برای تأمین درآمد، بازارهای داخلی را به انحصار خود درمیآورند. خودروسازی ایران نیز، در فقدان رقابت و شفافیت، به بستری برای انتقال رانت و ناکارآمدی تبدیل شده است.از سوی دیگر، تقاضای انتظاری (Speculative Demand) بهدلیل پیشبینی افزایش قیمتها در آینده، موجب شده تا مردم حتی بدون نیاز مصرفی، اقدام به خرید خودرو کنند. در واقع، خودرو در ایران نه فقط برای استفاده، که برای «پیشخریدِ تورم» خریداری میشود.
4. روانشناسی بازار و خودرو بهمثابه بیمه
برای طبقه متوسط رو به سقوط، خودرو یک «بیمهنامه» شخصی در برابر آینده مبهم است. این نگرش، با مفاهیم روانشناسی شناختی قابل توضیح است. اثر دارایی (Endowment Effect) باعث میشود افراد برای آنچه دارند، ارزش بیشتری قائل شوند، حتی اگر منطقی نباشد. همچنین، سوگیری بقا (Survivorship Bias) باعث میشود مردم تنها به کسانی نگاه کنند که با خرید خودرو سود کردهاند، نه آنهایی که متضرر شدهاند. رسانهها و شبکههای اجتماعی نیز این تصورات را تقویت کرده و خودرو را به «قهرمان مالی کوچک مردم» بدل کردهاند.در مجموع، مکتب سرمایهداری خودرو در ایران حاصل پیوندی پیچیده از تورم، تحریم، ناکارآمدی سیاستگذاری، اضطراب روانی و میل به منزلت اجتماعی است. خودرو از یک ابزار مصرفی به کالای سرمایهای، از یک دارایی به سپر روانی، و از یک انتخاب به یک اجبار تبدیل شده است.در جهانی که خودروها به سمت اشتراکگذاری، برقیشدن و حذف مالکیت میروند، ایران همچنان در دالانهای مالکیت انحصاری، بازارهای رانتی و سرمایهگذاری فردی گرفتار است.
شاید پرسش نهایی این باشد:
فارغ از تمامی این موارد که تاثیر بسزایی بر شکل گیری رفتار اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی پیرامون روند خرید خودرو دارند، سوالی که مطرح است این است که مکتب سرمایه داری خودرو در ایران با بیش از 85 میلیون عضو بالقوه تا چه زمان به حیات خود ادامه خواهد داد؟