خون‌هایی که برای روشن ماندن شعله حقیقت به زمین ریخته شد

اقتصاد ایران: شهادت صارمی به عنوان یک خبرنگار مورد توجه قرار گرفت و شورای فرهنگ عمومی ایران ۱۷ مرداد را به نام روز خبرنگار ثبت کرد تا یاد و ارزش‌های خبرنگاران و نقش کلیدی آنها را گرامی بدارد.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: روز آخر مدرسه بود و درس بچه‌ها تحلیل یک شعر: «یاد آر ز شمع مرده، یاد آر» از ابتدا بند به بند خواندند و یکی یکی معنای ابیات را تلمیحات و اشارات و صناعات ادبی‌اش را گفتند؛ و البته که در دلم کیف می‌کردم از مهارتشان و هی یاد روزهای اول کلاس می‌افتادم که خود دهخدا را هم نمی‌شناختند و غر می‌زدند چرا باید تاریخ بخوانیم اینها را بشناسیم!

وقتی تمام شد همین را بهشان گفتم، و اینکه چرا امروز خوشحالم. اینکه همه ما در هر سنی می‌توانیم غر بزنیم، اصلاً غر زدن هم یکی از حقوقی است که می‌توانیم داشته باشیم. ما وقت غر زدن یک چیزی را یادمان نرود؛ اینکه جایی که امروز ایستاده‌ایم، حاصل برآیند همه دانش و توان گذشتگان ما است که رسانده‌اند دست ما و توانسته‌ایم بفهمیم و حفظش کنیم و رشدش بدهیم، یا ارزشش را نفهمیده‌ایم و از دستش داده‌ایم. جایی که امروز ایستاده‌ایم حاصل فدا کردن مال و خون و عمر و جوانی و داشته‌های نسل‌های پیشین است.

خواستم مثال بزنم: همین میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل که جانش را برای مشروطه داد و دهخدا این شعر را برایش گفته؛ مستوفی الممالک که ملقب به آقا بود و زمین‌هایش در ده ونک را وقف کرد تا دختران بتوانند درس بخوانند و اسمش شد مدرسه عالی دختران که امروز دانشگاه الزهراست؛ محمود صارمی که خبرنگار بود و در حمله تروریست‌های طالبان به مزار شریف به همراه هشت نفر دیگر _حتی نتوانست جمله‌اش را تمام کند_ و شهید شد؛ و همه آنهایی که یک قدم برای کسی غیر از خودشان برداشتند تا ایران‌مان و جهان‌مان جای بهتری باشد برای شما و نسل‌های بعدی. وقت غر زدن بدانیم کجا ایستاده‌ایم و برای آنچه امروز داریم چقدر هزینه داده‌یم. آن وقت شاید به جای غر زدن خالی بفهمیم از کجا کارمان را شروع کنیم، بدانیم قبلی‌ها چقدر هزینه داده‌اند و چکار کرده‌اند و نگذاریم کارشان زمین بماند.

خبرنگاران شهید

امروز روز خبرنگار است؛ ۱۷ مرداد. خیلی‌های ما به یاد می‌آوریم محمود صارمی را که ماند و تا آخرین کلمه‌ای که توانست بگوید وظیفه‌اش را انجام داد؛ خبرنگاری که تا لحظه شهادتش در محل کار خود باقی ماند و حقیقت را به گوش جهان رساند و نمادی شد از شجاعت، تعهد و فداکاری خبرنگاران در شرایط بسیار خطرناک؛ که هم مظلومیت این قشر را نشان داد و هم اهمیت و خطرات اطلاع‌رسانی در مناطق و شرایط بحرانی را.

خون‌هایی که برای روشن ماندن شعله حقیقت به زمین ریخته شد

اما صارمی تنها خبرنگار شهید نیست:

غلامحسین افشردی (حسن باقری) که خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی بود وقتی به جنگ رفت، و روز شنبه ۹ بهمن ۱۳۶۱ وقتی در منطقه فکه مشغول شناسایی منطقه و آماده‌سازی عملیات والفجر مقدماتی بود به شهادت رسید.

علیرضا شاملو، خبرنگار و فعال فرهنگی که در کردستان اسیر حزب دموکرات شد و پس از تحمل شکنجه در سال ۱۳۵۹ به شهادت رسید.

عزیزالله امیریان، خبرنگار فعال در جبهه‌های جنگ ایران و عراق که در عملیات کربلای ۵ در سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید.

علیرضا افشار و ۴۰ نفر خبرنگار در حادثه سقوط هواپیمای سی -۱۳۰ در سال ۱۳۸۴ به شهادت رسیدند.

محسن خزایی، خبرنگار صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که در سال ۱۳۹۵ در حلب سوریه بر اثر اصابت ترکش خمپاره در حین تهیه گزارش کشته شد.

معصومه عظیمی، نیما رجب‌پور، فرشته باقری، احسان ذاکری، علی طهماسبی، معین نظری، رمضانعلی چوبداری، امیرحسین طاووسی و محمدجواد الوندی و… که در جنگ ۱۲ روزه و حملات رژیم صهیونیستی به کشورمان به شهادت رسیدند و… این فهرست بسیار طولانی است. اینها تنها نمونه‌هایی بودند از زنان و مردانی که خونشان در راه ثبت و بیان حقیقت ریخته شد.

نام گذاری روز خبرنگار

شهادت صارمی به عنوان یک خبرنگار مورد توجه ویژه قرار گرفت و شورای فرهنگ عمومی ایران در اولین سالگرد این واقعه، ۱۷ مرداد را به نام روز خبرنگار ثبت کرد تا یاد و ارزشهای خبرنگاران و نقش کلیدی آنان در اطلاع‌رسانی حفظ شود. این روز یادآور شهامت و اخلاص خبرنگاران و همچنین خطراتی است که آنها در مسیر حقیقت جویی تحمل می‌کنند؛ شهادت او نمادی از پیوند عشق، اخلاص و شهادت در حرفه خبرنگاری است و نامگذاری این روز به نام او نشان‌دهنده احترام به جایگاه خطیر خبرنگاران و یادبود تمامی خبرنگارانی است که جان خود را در راه اطلاع‌رسانی فدا کرده‌اند. همچنین این روز جریانی برای تأکید بر اهمیت امنیت، منزلت و دغدغه‌های خبرنگاران در جامعه است.

آیا این شمع‌ها مرده‌اند؟

وقتی کلاس تمام شد بچه‌ها ساکت بودند، بلند شدم وسایلم را جمع کنم که یکی‌شان گفت: خانم! این شمع‌ها مرده‌اند؟ گفتم: کدام شمع‌ها؟ گفت: همین‌ها که نام بردید، همین‌ها که جان دادند و مال دادند و عمر و جوانی‌شان را… من فکر نکنم بتوانم اینها را بدهم برای یکی دیگر! یکی دیگر گفت: گمانم نمرده‌اند، چون ما هنوز یادشان می‌کنیم، هنوز اسمشان را می‌دانیم و می‌شناسیمشان. اگر تمام شده بودند و اسمشان هم نمانده بود می‌شد بگوییم مرده‌اند. ها؟ و من را نگاه کرد.

گفتم: شمع‌ها شاید بمیرند، شاید شعله عمرشان خاموش بشود؛ ولی قبلش یک نوری در جهان پخش می‌کنند و یک شعله‌ای به جان شمع‌ها و چراغ‌های دیگر می‌اندازند که بعد از رفتنشان هم جهان را و راه را روشن می‌کنند. تا وقتی یادشان می‌آوریم و می‌دانیم کجای این جهان ایستاده‌ایم و چقدر ارزش دارد این خاک، جان و جهان‌مان با هم روشن می‌شود.

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ