اظهارات مظلوم عبدی درباره روابط «قسد» با دمشق و آنکارا ـ بخش پایانی
اقتصاد ایران: یکی از اختلافات مهم بین کردهای نزدیک به پ ک ک و دولت انتقالی احمد الشرع، تعریف نام جدیدی برای سوریه در قانون اساسی این کشور است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، در بخش پیشین مصاحبه با مظلوم عبدی فرمانده کل شبه نظامیان کُرد سوری موسوم به «قسد»، موضوعات مهمی درباره روابط کردها و دمشق مطرح شد.
وی همچنین به این مساله نیز اذعان کرد که در حال حاضر، با دولت ترکیه تماس مستقیم دارد و کانالهای گفتگو باز است. این مصاحبه که در اسکوپ میدیا و در برخی دیگر از رسانههای ترکیه، بازتاب گسترده داشته، نشان دهنده این است که اولاً دمشق در اتخاذ تصمیمات و مواضع خود درباره کردها و دیکر مسائل اجرایی کشور مستقل نیست و آنکارا غالباً در تمام امور تعیین تکلیف میکند. دوم این که پیچیدگیهای سیاسی و فنی خاصی در مورد پرونده کردها وجود دارد.
بخش پایانی مصاحبه به این شرح است:
همراهی آمریکا با ترکیه و مخالفت با فدرالیسم
در 9 جولای، یک نشست چهارجانبه در دمشق بین هیئت کُردی شمال و شرق سوریه، هیئت تحریر الشام، توماس باراک نماینده ویژه آمریکا در امور سوریه و ژان باپتیست فیور سفیر فرانسه، برگزار شد. شما هم پس از آن به عنوان فرمانده قسد در 19 جولای در نشست امان پایتخت اردن نیز شرکت کردید. از آن سو، اسعد الشیبانی وزیر امور خارجه سوریه، ایمن صفدی وزیر امور خارجه اردن و توماس باراک در امان بودند. در این فضا، اظهارات باراک در مورد فدرالیسم و مخالفت او با خواستههای کردها به طور گسترده مورد بحث قرار گرفت. آنکارا نیز بیانیههایی در تأیید سخنان او صادر کرد. شما چه نوع سیستمی را در سوریه جدید برای اعراب، کردها، علویها، دروزیها، آشوریها، ارمنیها و ترکمنها تصور میکنید؟
در واقع، اظهارات سفیر توماس باراک قبل از نشست امان مطرح شد. نشستی که شما به آن اشاره کردید و در دمشق برگزار شد، با هدف دستیابی به توافق در مورد گامهای عملی به نام اقدامات اعتمادسازی برگزار شد. بعداً اعلام شد که مذاکرات به طور رسمی با مشارکت کشورهای مربوطه انجام خواهد شد.
متأسفانه، این نشست شکست خورد. ما در مورد بسیاری از مسائل به توافق رسیدیم. با این حال، به دلیل اینکه برخی از آنها در دستور کار نشست ما نبود و دو طرف نتوانستند در مورد دیدگاههای خود به توافق برسند.
این موضوع به جلسات دیگر موکول شد. از آنجا که هدفی که در آن نشست دنبال میکردیم محقق نشد، هدف آن نشست را تا جلسه بعدی به تعویق انداختیم. پس از آن، من با توماس باراک در امان جلسهای داشتم و جلسه مثبتی بود. معتقدم آقای باراک درک میکند که اجرای این موضوع آسان نیست و به زمان نیاز دارد.
اینها مشکلات بسیار جدی هستند و حل آنها آسان نیست. او همچنین درک میکند که سوریه را نمیتوان توسط یک نهاد واحد اداره کرد. امیدوارم پس از مسائل دروزیها، علویها و کردها، به این نتیجه رسیده باشد که تاسیس یک ساختار سیاسی غیرمتمرکز در سوریه ضروری است.
بازگشت به همان سوریه 14 سال قبل، غیرممکن است. این کشور نمیتواند مانند دوران رژیم بعث، متمرکز و تمامیتخواه باشد. زیرا نظام متمرکز علت اساسی جنگ داخلی بود.
مشکلات اصلی در سوریه افراد نبودند، بلکه سیستم بود. اکنون، برای اینکه بتوانیم مشکل سوریه را بر این اساس حل کنیم، باید یک سوریه غیرمتمرکز وجود داشته باشد. همه گروههای سیاسی و فرهنگی باید حق خودمختاری داشته باشند و همه استانهای سوریه باید بتوانند از طریق دولتهای محلی خود را اداره کنند.
نام سوریه از دوران بعث، جمهوری عربی سوریه بوده است. این نام واقعیت سوریه را منعکس نمیکند. کلمه عرب باید حذف شود. سوریه فقط متعلق به اعراب نیست. متعلق به همه گروهها است.
چنین تغییرات اساسی باید در سوریه ایجاد شود. اگر این تغییرات ایجاد نشود، دشوار خواهد بود. همه مردم سوریه باید به توافق برسند، حقوق همه گروهها باید در قانون اساسی تضمین شود و یک سوریه غیرمتمرکز باید ایجاد شود تا بتواند به جامعه بینالمللی بازگردد. یک سوریه قوی میتواند به عنوان یک کشور قوی ظهور کند.
نشست پاریس و صهیونیست ها
هیئت اسرائیلی در 12 جولای در باکو با هیئت سوری دیدار کرد. سپس، در 24 جولای، یک نشست سه جانبه در پاریس بین شیبانی، وزیر امور خارجه سوریه، ران درمر وزیر امور استراتژیک اسرائیل و توماس باراک نماینده ویژه آمریکا برگزار شد. قرار بود هیئتی شامل شما، الهام احمد رئیس کمیته امور خارج و نمایندگان سایر بخشهای خودمختاری شما نیز در 25 جولای در پاریس باشند. با این حال، این جلسه برگزار نشد. در این فرآیند چه اتفاقی افتاد؟
جلسه برای 25 جولای برنامهریزی شده بود و پنج طرف در آن حضور داشتند: بریتانیا، فرانسه، آمریکاییها، ما و دولت سوریه. مقدمات جلسه انجام و تکمیل شده بود. با این حال، در آخرین لحظه به تعویق افتاد. سپس بارو وزیر امور خارجه فرانسه، با من تماس گرفت و ما صحبت کردیم. سفیر آمریکا، باراک، نیز تماس گرفت و ابراز تاسف کرد و از آمادگی ما تشکر کرد.
ما برای این جلسه آماده بودیم. گزارش شده که دولت سوریه به دلیل نگرانی از مسئله سویدا درخواست کرده بود که جلسه به تعویق بیفتد. با این حال، آنها اصرار بر برگزاری مجدد جلسه داشتند.
معتقدم که دولت انتقالی سوریه برای این جلسه آماده نبود. نمیدانم چرا، آنها باید خودشان توضیح دهند. آنها آماده نبودند زیرا شیبانی به پاریس آمده بود. اما آنها برای این جلسه آماده نبودند. آنها با اسرائیل و آمریکا نشستند تا مسائل خود را بین خودشان حل کنند. مقدمات جلسه اکنون در حال انجام است و جلسه برگزار خواهد شد.
چرا پاریس؟
پاریس درخواست ماست. خوب است که طرفهای ثالث در این جلسات حضور داشته باشند. در طول توافق 10 مارس، ما و سوریها تنها بودیم. هیچ کس در بین ما نبود. اکنون، سربازان آمریکایی و فرانسوی اینجا هستند و همه موافقند که جلسه در پاریس باشد.
هشت دور مذاکرات ژنو در مورد سوریه برگزار شد. 22 دور مذاکرات به سبک آستانه برگزار شد. هر نشست بینالمللی بر قطعنامه 2254 شورای امنیت سازمان ملل متحد در 18 دسامبر 2015، گفتگو با همه گروهها، انتخابات شفاف و یک روند گذار تأکید دارد. در 2254، النصره (نام سابق هیئت تحریر الشام) و داعش به دلیل اینکه سازمانهای تروریستی بودند، از شمول این نشست کنار گذاشته شدند. چرا ژنو و آستانه شکست خوردند؟ آیا مذاکراتی مانند پاریس میتواند مؤثر باشد؟ پس از پاریس چه انتظاری میتوان داشت؟
شکست جلساتی که شما به آنها اشاره کردید ناشی از این واقعیت بود که همه طرفها در این نشست حضور نداشتند. به عنوان مثال، دولت بشار اسد برای وقتکشی مذاکره میکرد و هرگز با اجرای قطعنامه 2254 موافقت نکرد.
فقط روسیه، ترکیه، ایران و سوریه در جلسات آستانه حضور داشتند. با این حال، سایر کشورها و نیروهای حاضر در سوریه حضور نداشتند. مهمترین جنبه مذاکراتی که شما به آن اشاره کردید، عدم حضور نیروهای اصلی سوریه بود. دولت دمشق حضور داشت، برخی از گروههای همسو با ترکیه، اما نیروهای اصلی فعال در میدان، یعنی نیروهای دموکراتیک سوریه و هیئت تحریر الشام، حضور نداشتند.
نیروهایی که در حال حاضر با یکدیگر مذاکره میکنند، نیروهای اصلی سوریه هستند. در حال حاضر، دو نیرو در سوریه وجود دارد: یکی نیروهای دولت دمشق و دیگری «قسد» یا نیروهای دموکراتیک سوریه. اگر این دو نیرو گرد هم آیند، میتوان به توافقی دست یافت.
در سطح خارجی، کشورهایی مانند اروپا و آمریکا که تحریمهایی را علیه سوریه اعمال کردهاند، حرفهایی برای گفتن دارند. من معتقدم که هر تصمیمی که توسط آمریکا گرفته شود، توسط سایر قدرتها در نظر گرفته خواهد شد.
در حال حاضر یک اراده بینالمللی قوی وجود دارد که هم بر ما و هم بر دولت دمشق تأثیر میگذارد. اگر به توافق برسیم، پیروز خواهیم شد. البته اگر الشرع بخواهد مانند دولت اسد، فقط تعلل کند و نتواند گامهای درستی برای ادغام واقعی بردارد، این تلاشها موفق نخواهند شد.
کشتار علویان
در حالی که سوریه به دنبال ثبات بود، ناگهان در 6 تا 10 مارس، قتل عامهایی علیه علویهای عرب در شهرهای ساحلی و در آوریل-مه علیه دروزیها آغاز شد. در 13 ژوئیه، موجی از حملات به شهر دروزی سویدا آغاز شد. چرا این حملات متوقف نشدند؟ چرا ارتش در این حمله شرکت کرد در حالی که الشرع دائماً بر وحدت تأکید میکرد؟ آیا قبایل مسلح و جنبش ملی سوریه، همانطور که ادعا میشود، به صورت خودجوش بسیج شدند؟
این وقایع بار دیگر نشان داد که مشکلات سوریه باید از طریق گفتگو حل شود، نه زور. در شهرهای ساحلی سوریه و سویدا از ابزار زور استفاده شد. با این حال، این منجر به راه حلی نشد و در نتیجه بسیاری از مردم کشته شدند.
به نظر من، بزرگترین نقص این است: باید با مردم مناطق ساحلی گفتگو برقرار میشد. دولت دمشق باید آنها را در گفتگو شرکت میداد و حقوق آنها را لحاظ میکرد. همین امر در مورد سویدا نیز صدق میکند؛ دولت نباید اجازه میداد وضعیت به این نقطه برسد. پیامدهای امنیتی منجر به دو نتیجه اساسی میشود: اول، یک خلاء امنیتی در سوریه وجود دارد.
درست است که نیروها وجود دارند و متعدد هستند، اما آنها تحت یک چتر واحد نیستند. کسانی که در سواحل سوریه و سویدا مرتکب قتل عام میشوند، تحت کنترل دولت نیستند.
درست است که آنها به درخواست دولت رفتهاند، اما اقداماتی که انجام میدهند تحت کنترل دولت نیست و آنها صرفاً بر اساس منافع خود عمل میکنند. این گروهها کاملاً مطابق با دولت عمل نمیکنند. خودشان به این موضوع اعتراف میکنند.
آنها تحت کنترل دولت نیستند و در عین حال، دولت به آنها نیاز دارد. خود دولت آنها را به ساحل و سویدا فراخوانده است. آنها را فرا میخواند، اما در عین حال، هیچ کنترلی بر آنها ندارد.
این موضوع منافع شخصی است. خلاء امنیتی در سوریه باید پر شود. آنچه در ساحل و سویدا بر اساس هویت مذهبی اتفاق میافتد، کاملاً غیرقابل قبول است. توافق 10 مارس که ما امضا کردیم، بر اساس آتشبس عمومی برای توقف قتل عام در ساحل بود.
در واقع، ما سعی کردیم از سویدا حمایت کنیم. ما سعی کردیم مسئله سویدا را از طریق گفتگو حل کنیم. در مجموع، اتفاقاتی که رخ میدهد در حوزه مسئولیت مستقیم دولت است. دولت باید بگوید: این مسئولیت من است. اگر این کار را نکنند، به این معنی است که مشکل بزرگتر است و دولت حاکمیت ندارد و نمیتواند از مردم خود محافظت کند.
افراطیها، کردها را هم تهدید میکنند
آیا ممکن است همان کشتارهایی که در مناطق علوی نشین و دروزی نشین انجام دادند، در مناطق کردها نیز تکرار شود؟
مهاجمینی که به سویدا رفتند، منطقه ما را نیز با فایل ویدیویی تهدید کردند. وقتی وارد سویدا شدند، بیشتر در مورد کردها صحبت کردند تا دروزیها. آنها آشکارا گفتند: اگر به سویدا پایان دهیم، به سراغ شما خواهیم آمد. اکثر آنها افرادی بودند که قبلاً علیه ما جنگیده بودند. این وقایع تمام حقیقت را آشکار کرد. بنابراین، پس از وقایع سویدا، همه، از جمله قدرتهای بینالمللی، به این باور رسیدند که نظام سوریه باید یک نظام «غیرمتمرکز» باشد که در آن همه حق و حقوقی داشته باشند.
مواضع ترکیه علیه کردهای سوریه
علیرغم روند صلح در ترکیه بین دولت و پ.ک.ک، دولت حزب عدالت و توسعه، دادن امتیاز به کردهای سوریه را خط قرمز میداند و حتی در نشست شورای امنیت ملی ترکیه در 30 ژوئیه 2025 میلادی، با ایجاد ساختار کردها در شمال سوریه مخالفت شد. تفسیر شما از مواضع آنکارا چیست؟
تهدیدهای مطرح شده توسط دولت ترکیه بیاساس است. ما در حال حاضر در یک فرآیند مذاکره هستیم. این فرآیند شفاف است و قدرتهای بینالمللی را درگیر میکند. ما تصمیمی استراتژیک برای اتحاد مناطق سوریه و نهادهای ملی آن، از جمله ارتش، گرفتهایم.
یک فرآیند گفتگو برای اجرای این مرحله در حال انجام است. آنچه از ترکیه انتظار میرود، حمایت از این فرآیند است. هر دو طرف باید تشویق شوند تا زمینهسازی شود. در نهایت، ما سوری هستیم. ما میخواهیم مشکلات خودمان را حل کنیم. بنابراین، ترکیه نیز میتواند نقش مثبتی ایفا کند.
مذاکرات جاری در مورد پیوستن نیروهای دموکراتیک سوریه به ارتش سوریه تهدیدی برای ترکیه نیست. اگر این مذاکرات به نتیجه برسد، تهدیدها علیه ترکیه نیز کاهش مییابد.
من معتقدم که این اظهارات به گفتگوی سوری آسیب میرساند و دولت سوریه را تحت فشار قرار میدهد تا گفتگو را پیش نبرد. ما آمادهایم تا در مورد همین مسائل با ترکیه بحث کنیم.
ما مخالف این نیستیم. به عنوان مثال، ما میخواهیم گذرگاههای مرزی با ترکیه باز شود. امیدواریم موضع ترکیه تغییر کند. ترکیه ما را به عضویت در پ.ک.ک متهم کرد. اکنون، ترکیه در حال حل مسئله خود با پ.ک.ک است.
موانع ادغام
ترکیه بارها درباره ضرورت خلع سلاح نیروهای شما صحبت کرده است. چارچوب نظامی فعلی برای شمال و شرق سوریه چیست؟
من معتقدم رویکرد ترکیه به این موضوع ناقص است. مسئله تسلیحات نیست، بلکه این است که آیا ارتش سوریه متحد خواهد شد یا خیر. باید یک ارتش واحد در سوریه وجود داشته باشد.
چگونگی تأسیس این ارتش در بین سوریها مورد بحث است. بنابراین، همانطور که قبلاً گفتهام، ما تصمیم گرفتهایم که نهادهای نظامی خود را متحد کنیم. تصمیم ما این است که «قسد» بخشی از ارتش سوریه شود.
ما روند مذاکره را آغاز کردهایم. ما یک کمیته نظامی مشترک برای بحثهای جامع بین نیروهای دموکراتیک سوریه و وزارت دفاع سوریه تشکیل خواهیم داد. حل مسائل نظامی ساده نیستند. ما در مورد دو نیرو صحبت میکنیم: نیروهای دموکراتیک سوریه و نیروهای امنیت داخلی ما. استعداد جمعی نیروها در حد یکصد هزار نفر است. پس ما در مورد ادغام صد هزار نیروی خودمان در یک ارتش جدید صحبت میکنیم و این زمان بر است.
در حال حاضر گروههای کوچکی وابسته به ترکیه وجود دارند و ترکیه آنها را تأمین مالی میکند. طبق آنچه وزیر دفاع در جلسه دمشق به من گفت، 139 گروه کوچک در سوریه وجود دارد که اکثر آنها به ترکیه نزدیک هستند.
آنها هنوز متحد نشدهاند. در حالی که آنها در هشت ماه گذشته تصمیم به اتحاد گرفتند و مسئولیتهای مهمی را در وزارت دفاع سوریه بر عهده گرفتهاند، اما همچنان پابرجا هستند. ارتشی در سوریه وجود خواهد داشت که نماینده همه عناصر باشد و عاری از ملیگرایی باشد.
انتخابات
شرع در ماه دسامبر اظهار داشت که انتخابات فقط میتواند ظرف چهار سال برگزار شود. پس از حمله به دروزیها، جدول زمانی جدیدی را اعلام کرد و گفت که انتخابات در سپتامبر 2025 برگزار خواهد شد. آیا سوریه از نظر جامعهشناختی، سیاسی و دفاعی برای انتخابات آماده است؟ دمشق چه کاری باید انجام دهد تا اطمینان حاصل شود که مناطق خودمختار در شمال و شرق سوریه، سویدا، شهرهای ساحلی لاذقیه، طرطوس و بانیاس برای انتخابات آماده هستند؟
من معتقدم انتخاباتی که آنها در نظر دارند، انتخابات عمومی نیست. یک روش انتخابات پارلمانی وجود دارد. تنها چیزی که میدانم این است که آنها به دنبال انتخاباتی نیستند که در آن مردم رأی دهند.
تجربیات مشابهی در گذشته رخ داده است. مردم ما باید آزادانه شرکت کنند، گردهم آیند و افراد مناسب را از بین خود انتخاب کنند. با این حال، کاری که قبلاً انجام شد، یعنی جمعآوری و اعلام حضور افرادی از حسکه در دمشق و انجام همین کار برای رقه، یعنی جمعآوری و اعلام حضور افرادی از رقه در دمشق، اشتباه است. اگر اکنون نیز همین کار را انجام دهند، مطمئناً اشتباه و غیرقابل قبول خواهد بود.
انتهای پیام/