شعرا در جنگ ۱۲روزه چه سرودند؟؛ رجزخوانی و ستایش سحر امامی پرتکرارترین
اقتصاد ایران: رضا بیات در یادداشتی به کتاب «وقتی که تلاویو در آتش میسوخت» پرداخته و شعرهای کوتاه شاعران درباره جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونیستی را بررسی کرده است.
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «وقتی که تلاویو در آتش میسوخت» با موضوع جهاد شاعران در ۱۲ روزه ایران و اسرائیل کتابی جیبی است که به تازگی با همت شخصی رضا بیات، پژوهشگر ادبی و استاد دانشگاه، منتشر شده است و حاوی اشعار کوتاهی است که شاعران ایام جنگ اخیر سرودهاند. این کتاب شامل ۱۵۰ رباعی از ۵۲ شاعر است و در پایان کتاب، ۱۰۱ مضمون حاضر در کتاب دستهبندی شدهاند؛ به طوری که میتوانید به راحتی اشعار مربوط به هر مضمون را پیدا کنید.
بیات درباره جمعآوری و انتشار این کتاب یادداشتی با عنوان «جهاد شاعرانه» نوشته و آن را برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.
در ادامه یادداشت رضا بیات درباره این کتاب را میخوانید:
در روزهای جنگ ایران و اسرائیل، گروههای مختلفی خوش درخشیدند. یکی از طیفهای فعال در شاخه جهاد تبیین شاعران بودند. چند ترانه تولید شد که به لطف موسیقی و صدای خواننده بیشتر شنیده شد، ولی حجم آثار تولیدی شاعران بسیار فراتر از این چند ترانه بود. یکی از رویکردهای رایج شاعران در روزگار معاصر گرایش به شعر کوتاه است؛ از آن جهت که به کار فضای مجازی میآید و مردم پست کوتاه را راحتتر و بیشتر از پست بلند میخوانند.
انگیزه نوشتن این سطور اتفاقی است که در یک گروه شاعرانه در پیامرسان بله رخ داد. ۶۲ نفر در گروه «گردان شعر کوتاه» جمع شدند و در ۱۲ روز ۲۳۰ قطعه شعر سالم، خوب و قابل نقل تولید کردند. از این جمع ۲۲ شاعر خانم ۶۳ قطعه شعر تولید کردند و ۵۴ شاعر آقا ۱۶۸ قطعه شعر. تعداد آقایان تقریباً ۲.۵ برابر خانمها است. تا چند سال پیش، در همایشها و رویدادهای فرهنگی، خانمها معمولاً یکپنجم آقایان بودند. این یعنی در این جنگ، حضور خانمها دو برابر بیشتر از قبل شده است.
اشعار را خواندم و مضامینش را دستهبندی کردم. این کار میتواند ذهنیت غالب شاعران ما را آینگی کند. با این توضیح که همه این اشعار سروده شده در این دوره نیست؛ چون اولاً به همه گروهها در همه پیامرسانها دسترسی نداشتم. دوماً همه شاعران سرودههایشان را در گروه منتشر نمیکنند؛ بلکه بسیاری در صفحات شخصیشان نشر میدهند و سوما همه شاعران اهل فضای مجازی نیستند.
با این حال گمان میکنم این گروه میتواند با تنوع شاعرانی از سنین و تحصیلات مختلف و اقلیمهای گوناگون، نماینده شایستهای برای جامعه شاعران کشورمان باشد.
دستهبندی شعرهای کتاب
مضامین در سه سطح مرتب شدند: ۵ رده کلی، ۲۲ رده و ۱۴۱ مضمون. این شاخهها را با توضیحی مختصر و نمونه شعر به ترتیب فراوانی میبینیم. اعداد جلوی هر عنوان نشانگر تعداد شعری است که با آن مضمون سروده شده است. پر واضح است که ممکن است یک شعر در چند دسته مختلف قرار بگیرد.
اخلاق ۱۵۶: روحیات ۱۴۵، ظلم ۶ و تأویل وقایع بیرونی به حالات درونی ۵.
سیاست ۱۲۱: دشمن ۶۲، وطن ۴۴، رهبر ۱۱ و فلسطین ۴.
جنگ ۱۰۹: ابزار جنگی ۳۶، مراحل جنگ ۲۶، قهرمان ۱۴، شهید ۱۲، خائن ۹، نیروهای مسلح ۷۷ و جنگ روانی ۵.
دین ۹۳: تلمیح دینی ۴۳، پیشوایان دینی ۳۷، موعود ۹ معنویت ۳ و دین ۱.
جامعه ۱۶: کودک ۸، تاریخ ۶ و اجتماع ۲.
پرتکرارترین مضمون در این بخش رجزخوانی است. رجزهایی که از یک سو با تفاخر و به رخ کشیدن قدرت خودی همراه است و از سویی با تحقیر دشمن:
میگیریم آسمان و صحرا را هم
پیدا نکنید راه دریا را هم
هفتاد هزار سال آواره شوید
میگیریم انتقام موسی را هم (محمدمهدی خانمحمدی)
تلنگر به آدمهای ضعیفالنفس و نیز شوق به شهادت از دیگر مضامین جذاب این بخش است:
تا کی از دست ترس چک خواهی خورد؟
خود را با ترس مرگ خواهی آزرد؟
هرجا باشی مرگ میآید به سرت
از شهد شهادت نچشی خواهی مرد… (سید علیرضا حسینی)
۱۷ رباعی در ستایش رفتار شجاعانه خانم سحر امامی، مجری شبکه خبر، سروده شده که در نوع خود جالب توجه است.
توجه به مظلومیت مردم غزه مطرح شده؛ اما کمتر از حد انتظار؛ فقط ۶ اشاره در بین ۲۳۰ قطعه شعر:
چشمی وا کن واقعه را خوب ببین
بالا پایین دارد دنیا، بیدین!
آهی که شبیه کودکی بالا رفت
آهی که چنان موشکی آمد پایین (حمیدرضا مداح)
برایند کلی نشان میدهد که نگاه شاعران به این جنگ ۱۲ روزه، عمدتاً روی ایران متمرکز بود و آرمان قدس و مظلومیت غزه و مباحث مربوط به محور مقاومت در حاشیه قرار داشت.
تأویل وقایع بیرونی به حالات درونی ۵ شعر است که هر ۵ شعر تأویلی را یک نفر سروده است. درونیسازی اتفاقات بیرونی و نوعی نگاه عرفانی است:
گاهی بمب است گاه هم پهپاد است
مغرور به بود خویشتن دلشاد است
این بار به ضربهای ادب خواهد شد
این نفس که از عوامل موساد است (علی داودی)
هجو نتانیاهو و ترامپ در شعرهای کوتاه
شعرهای متعددی خطاب به اسرائیل، نتانیاهو و ترامپ سروده شده است. اتفاق جالب و نسبتاً جدیدی که در این سرودهها دیده میشود، «هجو» است. هجو به معنای تمسخر و درهمشکستن اعتبار و آبروی پوشالی دشمن، از سفارشهای پیامبر گرامی اسلام است؛ آنجا که در جنگی به شاعر اسلام، حسّان بن ثابت، فرمود: «آنان را هجو کن. مادامی که هجوشان کنی، روح القدس با توست.» و به کعب بن مالک فرمود: «آنان را هجو کن، به خدایی که جانم در دست اوست، این هجو از تیر کارا تر است.» (تفسیر صافی، ج ۴، ص ۵۷).
بیچاره شده، خسته و بیحال شده
در چنته هرآنچه داشت، پامال شده
در دست فلک بهر شرر بیختن است
این گنبد آهنین که غربال شده! (سعید سلیمانپور)
در برابر ۲۵ مورد هجو، ۳ مورد داریم که شعر به سمت فحاشی رفته یا شاعران از الفاظ و تصاویری موهن استفاده کردهاند. این موارد را هزل نامیدهام:
با اذنِ که آمدی به کاشانهی ما؟!
بیچاره شوی دشمن بیگانهی ما
اسرائیلی که هست کل عمرت
اندازۀ آفتابهی خانهی ما! (ع. ن)
شعرهای وطنی
در بخش وطن اصل تأکید بر ایران و ایرانی است. ۳ بار از جمهوری اسلامی نام برده شده، دو بار از پرچم و ۵ بار از قهرمانان شاهنامه. اگر بدانیم که در جنگ ایران و عراق که دو ملت شیعه با هم میجنگیدند، اصل تأکید بر این بود که ما برای دین میجنگیم و وطن چندان پررنگ نبود، تغییر رویکرد بیشتر به چشممان میآید. اینجا شیعه با یهود درگیر است و به راحتی میتوان آن را به سمت جنگی عقیدتی و آخرالزمانی پیش برد؛ اما در برابر ۴ اشاره آخرالزمانی، ۴۴ بار از وطن یاد شده است.
رباعیهایی درباره فرمانده کل قوا
علاوه بر جایگاه همیشگی رهبر فرزانه انقلاب در ذهن و زبان شاعران انقلابی، این بار وقتی ترامپ ایشان را تهدید کرد، عکسالعملهایی جدیتر برانگیخته شد؛ از هجو ترامپ تا دفاع از رهبر:
حاشا که به عجز و بیم، سر بسپاریم
یا دست از آرمانِ خود برداریم
شد چشم جهان خیره به ایرانِ دلیر
چون رهبری از تبار حیدر داریم (آمنه آلاسحاق)
فلسطین
این شعر، بخشی از یک مسمط است که به خوبی رویکرد شاعران به این جنگ را نشان میدهد:
همیشه در انتظار ماییم
که فاتح کارزار ماییم
حریفت ای نابهکار ماییم
تو با فلسطین چه کار داری؟ (محمدمهدی خانمحمدی)
نگاه آخرالزمانی، اصل دانستن خود و حاشیهای دانستن فلسطین و البته دفاع از آن.
نگاه شاعران به جنگ و ابزارآلات جنگی
پرتکرارترین مضمون درباره خود جنگ، موشک و بازی با نام موشکها است؛ ۱۰۹ رباعی برای جنگ و ۳۶ رباعی درباره ابزارهای جنگی مثل گنبد آهنین و پناهگاه و پهباد و ریزپرنده. جالب است که شاعرانی «شعر» را به عنوان ابزاری جنگی معرفی کردهاند.
تکبیر که «ذوالفقار» ما روح دعاست
«سجیل» کنون جلوهای از قهر خداست
«فتاح» به میدان زدهای قوم یهود
نزدیکتر از نزدیک، پایان شماست (محمدمهدی عبداللهی)
مراحل جنگ
این بخش مرور اخبار روزمره جنگ است و شعرهایی کاملاً تاریخمند دارد؛ روزی که جنگ شروع میشود؛ آغاز عملیات وعده صادق ۳، تهدید ترور، ورود آمریکا به جنگ و غیره. این دو بیت خطاب به اسرائیل و با موضوع ورود آمریکا به جنگ است:
آخر قصه شد، وصیت کن
ترس را با بقیه قسمت کن
پدرت را به جنگ آوردی؟
مادرت را به ختم دعوت کن! (رباب کلامیفرد)
قهرمانها و شهدا در شعر روزهای جنگ
برای تکتک سرداران شهید شعر گفتهاند و البته سهم سردار حاجیزاده از دیگران بیشتر است.
ای قومِ به مرتضی علی دل داده!
هنگامهی رزم است، شَوید آماده
در قدس نماز فتح را میخوانیم
با باقری و رشید و حاجیزاده (عباس جواهری رفیع)
علاوه بر ذکر نام شهدا، درباره خود شهادت و آرزوی شهادت هم شعرهای خوبی سروده شده است:
با عشق دوباره عهد بستیم ای مرگ
از دل، تبِ ترس را گسستیم ای مرگ
هر بار به شهر ما شهیدی آمد
در مجلس ختم تو نشستیم ای مرگ (حامد طونی)
در این جنگ مهمترین ضربهها را از خائنان و وطنفروشان خوردیم؛ لذا طبیعی است که اینان نیز در شعر جنگ حضور داشته باشند. حتی سکوتکنندگان در این شرایط جنگی نیز در شعر، توبیخ شدهاند:
هنگام خروش، از «خموشان» بودند!
از طایفهی «حلقهبهگوشان» بودند!
این جنگ اگر برندهاش «مردم» بود،
بازندۀ آن «وطنفروشان» بودند! (اصغر عظیمی مهر)
نیروهای مسلح
در شعرها تفاوت خاصی بین سپاه پاسداران و ارتش نیست. به ردهها و رستهها اشاره شده، برای سرباز و پدافند شعر داریم؛ اما دوگانه سپاه و ارتش دیده نشد. یک نمونه از شعرها:
یک ضربه به وقت مغتنم خواهی زد
سنگی ز فلاخن به ستم خواهی زد
بگذار بیاید از پیات تا دریا
پایان خوشش را تو رقم خواهی زد (محمدرضا وحیدزاده)
جنگ روانی
در این موضوع، شاعران بیشتر به تهدیدهای دشمن پرداختهاند و در برابر تهدیدها، مقاوم و استوار ایستادهاند.
یک لحظه ببین این منِ توفانی را
تا بشنود آسمان رجز خوانی را
گفتیم به صهیونیسم غاصب اینقدر
تهدید مکن غیرت ایرانی را (محمدصادق بخشی)
دین و تلمیحهای دینی
۹۳ شعر با موضوع دین و ۴۳ شعر با تلمیحات دینی در این مدت سروده شد. خیبر با ۱۹ حضور پرتکرارترین است که دلیلش واضح است: رویارویی با یهود. غدیر با ۸ حضور به آغاز تجاوز دشمن در شب عید غدیر ربط دارد. ۴ بار بحث نماز خواندن در قدس مطرح شده. ۲ بار به مباهله اشاره شده که مصادف با روز هفتم جنگ بود. عجیب است که برای تقبیح مذاکره و آتشبس فقط یک بار به صفین و حکمیت پرداختهاند. در موارد کمکاربرد، داستان اصحاب اُخدود که در سوره بروج، آیات ۴ تا ۸ به اجمال آمده است، از تلمیحات قرآنی بسیار نادر در طول تاریخ ادبیات فارسی است.
هر حملهی ما به وسعت یک دریاست
موج حملات بعدی ما فرداست
کودک کشیات ثمر ندارد فرعون!
نام همه کودکان ایران موساست (شهاب مهری)
پیشوایان دینی
همچنین ۳۷ شعر با موضوع پیشوایان دینی در این کتاب وجود دارد که امیرالمؤمنین (ع) با ۱۳ حضور به دو دلیل پرتکرارترین است: اول داستان فتح خیبر و تقابلشان با یهود و دیگر نام «علی» که میتواند با نام رهبر نوعی ایهام بسازد. امام حسین (ع) با ۱۲ حضور در رده بعدی است. «ایران حسین تا ابد پیروز است» و «ما ملت امام حسینیم» دو عبارت پرتکرار در شعرها است. سحر امامی، مجری شبکه خبر، ۷ بار به حضرت زینب (س) تشبیه شده است. گنبد امام رضا (ع) ۲ بار در مقابل گنبد آهنین مطرح شده است. ۲ بار گفتهاند که ایران در پناه حضرت زهرا (س) است و یک بار خشم و غیرت حضرت عباس (ع) مطرح شده است.
باید تو گزارشگر این شب باشی
باید تو طلایه دار مکتب باشی
ایران همه کربلا و در این میدان
امروز خدا خواست تو زینب باشی (میثم یوسفی)
موعود
شرایط آخرالزمانی و نابودی یهود به عنوان نشانه ظهور، ۹ بار شاعران را به امام زمان (ع) رسانده است:
برخیز! میآید خبر انشاءالله
در خون بشود شناور انشاءالله
نابود شود به دست ما اسرائیل
این است نبرد آخر انشاءالله (ملیحه رجایی)
معنویت (۳) و دین (۳) دیگر سرفصلهای این بخش هستند.
جامعه و کودک
کودککشی اسرائیلیها بسیار مورد توجه قرار گرفته است. از دیگر سو، یک شاعر در ۳ رباعی فضای هولناک جنگ در ذهن یک کودک را تصویر کرده است. این ۳ شعر تنها نمونههایی هستند که غم و اندوه بدون حماسه را به تصویر میکشند و میتوان گفت که رویکردی منفی به جنگ دارند. اینکه از ۲۳۰ شعر، فقط ۳ مورد تصویری تلخ را مخابره کنند، یک پیروزی بسیار بزرگ است. در واقع انقلاب، ذهنها و قلبها را فتح کرده است و فتحالفتوح این است.
من خسته شدم! بیا عروسک بازی
گرگم به هوا نه! بادبادک بازی
از صبح تَهِ پناهگاهیم همه
موشک بازی، دوباره موشک بازی (شهاب مهری)
تاریخ
۶ شعر را با موضوع تاریخ پیدا کردم که بیشتر بحث عبرت از تاریخ و تطبیق وقایع با تاریخ اسلام مطرح است:
این شاخهی شوم بر کن از بیخ، بایست
ما را چه غم از طعنه و توبیخ، بایست
چشم همهی حقیقت و کفر به ماست
محکم طرف درست تاریخ بایست (محمدرضا وحیدزاده)
اجتماع
اینجا دو شعر بیشتر نداریم؛ یکی به جنبش «زن زندگی آزادی» اشاره دارد و یکی به نهادهای بیخاصیت بینالمللی. این رباعی خطاب به خانم سحر امامی است:
در گوش تمام کافران فریادی
بی واهمه دل به راه ایمان دادی
با غیرت زینبی تو روشن شد
معنای زن و زندگی و آزادی (سیدعلی نقیب)
به عنوان نکته آخر درباره این کتاب میخواهم یادی از حسّان بن ثابت کنم که توان شمشیرزنی نداشت و فقط شاعر بود. با اینهمه، رسولالله (ص) بین تمام اصحاب، او را به لقب سیفالاسلام نامدار کرده بود. جنگاوریهای رستم و اسفندیار روزگاری وجود داشته و تمام شده؛ البته «شاید» هم وجود داشته باشد، ولی آنچه که مانده است، شعر فردوسی است. نه اینکه یاد و خاطره شعر مانده؛ نه، «خود» شعر فردوسی مانده است.
حماسه این جنگ ۱۲ روزه فوقالعاده بود و نام و یادش قطعاً ماندگار میشود، ولی شعر جنگ «خودش» میماند، نه «یادش». درود خدا برحماسهسازان عرصه نبرد و حماسهسازان عرصه شعر!