به گزارش سلامت نیوز به نقل از اطلاعات، تا چند سال پیش، آخر هفتهها و تعطیلات و مناسبتهای تقویم ایرانی، برنامه مشخصی برای خانوادهها داشت: مهمانیهای خانوادگی و دورهمیهای شلوغ که گاهی تا دو سه روز بیوقفه ادامه مییافت. این مهمانیها یکی از جذابترین سرگرمیهای بچهها بود و شرایطی به وجود میآورد که بچههای فامیل و آشنایان در کنار یکدیگر به علایق خود بپردازند؛ البته علایقی که حد و مرز آن با اجازه بزرگترها تعیین میشد! اما حالا؟
نسل جدید معروف به نسل زد (Z) ترجیح میدهد در خانه بماند، هدفون بگذارد و در شبکههای اجتماعی وقت بگذراند یا با دوستانش آنلاین گپ بزند و اگر قصد داشت بیرون برود اولویت و ترجیحش، کافهنشینی یا پاساژگردی و رفتارهایی از این دست با دوستان همسن و سالش است. دیگر خبری از حضور پررنگ بچهها در جمعهای خانوادگی نیست. حتما شما هم در شبکههای اجتماعی با ویدئوها و متنهای بیشماری که با زبان طنز، حضور در جمعهای خانوادگی را کسالتبار میدانند مواجه شدهاید.
سؤالی که ذهن خیلیها را درگیر کرده این است که چرا نسل زد از خانواده و مهمانیهای خانوادگی فاصله گرفته؟ در این گزارش، یک متخصص ارتباطات و رسانه و یک کارشناس به واکاوی دلایل این فاصلهگیری میپردازند.
جای خالی همدلی
دکتر عباس تقیزاده، کارشناس ارتباطات، روزنامهنگار، پژوهشگر و مدرس دانشگاه میگوید: به واسطه ارتباطاتی که با نوجوانان و جوانان دارم با آنها درباره این که چرا ارتباطات اجتماعی یا تمایلشان به گفتگو با والدین کم شده و به مهمانی نمیروند زیاد صحبت کردهام.
حتی حدود ۱۰ سال پیش پژوهشی بر روی گروهی از دانشآموزان دبیرستانی در شهر کرمان انجام دادم و نتایج آن نشان داد که در طول شبانهروز، آنها بسیار کم و در حد ۱۵ تا ۲۰ دقیقه با والدین خود گفتگو میکنند اما با دوستانشان، هم در مدرسه و هم خارج از مدرسه زمان بیشتری در ارتباط بودند. بنابراین، این موضوع یک پدیده جدید نیست و از یکیدو دهه پیش خود را نشان داده اما امروزه آن را بیشتر مشاهده میکنیم.
این نسل دوست دارند مستقل باشند و ارتباطاتی مانند مهمانی رفتن، استقلال آنها را محدود میکند.
بسیار از آنها شنیدهام که میگویند مهمانیهای خانوادگی حس خوبی به ما نمیدهد، میگویند نگران سؤالاتی هستند که بزرگسالان میپرسند و از دید آنها اغلب تجاوز به حریم خصوصیشان و درباره مسائلی است که دوست ندارند به اشتراک بگذارند. آنها این نوع رفتارها در مهمانیها را به دخالت در تصمیمگیری خود و حتی گاهی بازجویی تعبیر میکنند و همواره در تلاشند از آن دوری کنند.
در مجموع، نگاه همدلانه کمتری در گفتگوی بین بزرگترها و نوجوانان و جوانان میبینیم. این صحبتها بیشتر جنبه نصیحتگونه پیدا میکند و همین، آنها را فراری میدهد.
وی میافزاید: وضعیت دیگری که وجود دارد این است که برخی والدین درباره فرزند خود در جمع اظهارنظر کرده و حتی او را مایه فخرفروشی قرار میدهند یا برعکس، به فرزندشان توصیه میکنند که ساکت باشد. برخی بزرگترها برای حضور نوجوانان و جوانان و کودکان در مهمانیها، دستورالعملهای تحکمی و سخت صادر میکنند. هر مهمانی آدابی دارد ولی این نوع دستورالعمل صادر کردن موجب میشود آنها استقلال عمل و نظر نداشته باشند. ضمن این که در مهمانیها بزرگسالان عمدتا درباره مسائل سیاسی و اجتماعی صحبت میکنند که برای بچهها جذاب نیست و همین آنها را به حاشیه میراند.
نسل نظر و تعامل
شبکههای اجتماعی چگونه شکل تعاملات انسانی را بهویژه در نسل «زد» تغییر داده است؟
تقیزاده در پاسخ به این پرسش توضیح میدهد: برخی از ما تجربه زندگیِ بدون شبکههای اجتماعی را داریم و در واقع، به این پلتفرمها مهاجرت کردهایم ولی نسل کنونی در این شبکهها زاده شدهاند.ما تجربه زندگی با رسانههای جمعی را داریم که یکطرفه بود؛ جلو آنها زانو میزدیم و بهعنوان یک بزرگتر به آنها نگاه میکردیم. این رسانهها برای ما امری دستنیافتنی بوده و جذابیت زیادی هم داشتند ولی نسل جدید وقتی به دنیا آمدند، شبکههای اجتماعی وجود داشت و نوع دیگری از ارتباطات را در اختیار آنها قرار داد.
ما ارتباطات بالا و پایین را تجربه کردیم و در سمت گیرنده و پایین بودیم ولی این نسل، رابطه تعاملی و برابر و چندسویه داشته و قدرت تعامل با دیگران، رد و بدل کردن محتوا و اظهارنظر را در شبکههای اجتماعی پیدا کرده است. بنابراین در روابط واقعی از جمله در مهمانیها هم نظر میدهد، ایراد میگیرد و تعامل دارد که از نگاه بزرگترها که مهاجر دیجیتال هستند عملی عجیب است و اختلافاتی بین آنها بهوجود میآورد.
به هر روی، هر نوع از فناوری، چه خودرو باشد و چه ماشینآلات کشاورزی، بر سبک زندگی ما تأثیر دارد، بیشترین تاثیر را اما فناوریهای ارتباطی میگذارند.
وابستگی به زندگی دیجیتال
آیا میتوان گفت که در نسل «زد»، فضای مجازی جای ارتباطات واقعی از جمله مهمانی را گرفته است؟ این کارشناس ارتباطات پاسخ میدهد: بله تا حدودی گرفته است و این نسل کمتر خود را نیازمند آن نوع از ارتباطات فیزیکی میداند که ما تجربه میکنیم. برای آنها ممکن است این نوع ارتباطات از جمله مهمانی رفتن، وقتگیر باشد یا موجب شود از انجام دیگر کارها باز بمانند.
حتی وابستگی به شبکههای اجتماعی هم در آنها وجود دارد، به گونهای که وقتی به مهمانی میآیند باز هم اتصال و حضورشان در فضای دیجیتال را حفظ میکنند. این نسل، به نوعی دوزیست هستند و تجربه و زیست دو فضایی دارند، والدین اما اغلب تمایل دارند فرزندانشان صد درصد در فضای واقعی حضور داشته باشند.
دکتر تقیزاده میگوید: البته این نسل که چندان اهل ارتباطات فیزیکی و مهمانی به شیوه نسلهای پیشین خود نیستند، با دوستان و همنسلان خود ارتباطات حضوری دارند و قرار میگذارند. ما در خانه و پارک و در قالب یک مهمانی با آدابی خاص یکدیگر را ملاقات میکنیم ولی آنها در محیطهای مدرنتر مثلا در کافهها همدیگر را میبینند. محل قرار، نوع پذیرایی و پوشش آنها در این ارتباطات، تحتتأثیر شبکههای اجتماعی بسیار با نسل قبل متفاوت است.
ارتباطات انتخابی
شیرین امین، روانشناس و مشاور خانواده با بیان این که روابط مجازی و آنلاین، بخش زیادی از نیاز نسل «زد» به ارتباط را برآورده میکند و حضور فیزیکی در جمعهای خانوادگی کمتر برایشان اولویت دارد میگوید: این نسل بیشتر به ارتباطات انتخابی و کنترلشده و کمتر به ارتباطات سنتی که مبتنی بر وظیفه و الزام اجتماعی است گرایش دارد.
مثلا این موضوع که به آنها بگوییم باید به مهمانی خانه فلان فرد برویم، چون بزرگتر فامیل است، برای آنها معنادار نیست و پایبند این نیستند که صرفا به دلیل باید و نبایدهایی که وجود دارد خود را به حضور در جمعی که نمیپسندند مجبور کنند. ضمن این که این نسل، آگاهی بیشتری از هویت شخصی و مرزبندیهای فردی دارد و در جمعی قرار نمیگیرد که قرار است قضاوت شود یا سؤالات شخصی از جمله آن که این چه لباسی است پوشیدی یا چرا فلان رشته را انتخاب کردی و امثال اینها مطرح شود.
درباره این که این تغییرات خوب است یا بد، پاسخ مطلقی وجود ندارد، چرا که تغییر در سبک زندگی و روابط و تعاملات اجتماعی، جنبههای منفی و مثبتی دارد. مثلا این که بچههای نسل زد به روابط مجازی با همسالان تمایل بیشتری دارند، در بلندمدت موجب میشود ارتباطات عاطفی آنها کمرنگ شود و حتی از بین برود. ضمن این که الگوپذیری مناسب و انتقال تجربه و راهنمایی که همیشه بین نسلها اتفاق میافتاده بهطور جدی آسیب میبیند و دیگر گوش شنوایی برای تجربه بزرگترها وجود ندارد.
علاوه بر این که بعد عاطفی روابط آسیب میبیند، بعد فیزیکی نیز صدمه خواهد دید و گاهی پیش میآید بچه کاملا از خانواده فاصله گرفته و با آنها قطع ارتباط میکند. در صورت از دست رفتن کیفیت رابطه عاطفی و فیزیکی با خانواده، نوجوان یا جوان یک منبع مهم حمایت عاطفی در شرایط بحرانی مثل سوگ عزیزان را از دست میدهد. البته این که این نسل برای خود حق انتخاب قائل هستند و در جمعهایی که دوست ندارند شرکت نمیکنند فوایدی هم دارد، مثلا در بسیاری مواقع از تنشها و دلخوریها جلوگیری میشود، ضمن این که فراموش نکنیم فاصله گرفتن از خانواده لزوما به معنای انزواطلبی نیست، بلکه میتواند موجب شکلگیری جمعهای دوستانه و کارآمد شود.
درک فرزندان
برخی از خانوادهها از این تغییر ناراضی هستند و احساس طردشدگی میکنند. آیا این احساسات بهجاست؟ خانوادهها چه باید بکنند؟
دکتر امین در پاسخ به این پرسش میگوید: مهمترین مسأله آن است که خانوادهها این بچهها را درک کرده و از سرزنش و نصیحت کردن خودداری کنند و بدانند شاید فرزندشان از جمعهای خانوادگی فاصله بگیرد ولی کیفیت ارتباط او با پدر و مادر بسیار اهمیت دارد و این که با سرزنش و سایر رفتارهای مخرب، این ارتباط را مخدوش کنند به مرور به یک آسیب جدی تبدیل میشود. پدرومادرها باید به بچهها حق انتخاب بدهند و اگر جمعی هست که مثلا با پرسیدن سؤالات شخصی باعث آزار فرزندشان میشود برای حضور در آن جمع اصرار نکنند. اگر در این مورد قاطعیت داشته باشند به مرور فامیل و اطرافیان این رفتار را خواهند پذیرفت. وقتی کسی هربار میپرسد چرا دختر یا پسرت به مهمانی نیامد، نیاز نیست دروغی بگویند، بلکه خیلی قاطعانه و محترمانه بگویند دوست نداشت بیاید یا برنامههای خودش را داشت. در این صورت، دیگران به مرور متوجه خواهند شد که این بچه حق انتخاب دارد و نباید غیبت او در مهمانی را بهعنوان یک رفتار بد تلقی کنند.