غزه، آزمونی تاریخی برای بشریت بود که رفوزه شد!
اقتصاد ایران: کار از رسوایی هم گذشته است. غزه، به واقع آزمونی تاریخی برای بشریت بود، که علیرغم ارفاقهای بسیار، رفوزه شد! اما سکوت همچنان خود نوعی همدستی است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «بیش از 80 نفر که به دنبال کمک بودند، توسط اشغالگران صهیونیست کشته شدند و بیش از 150 نفر مجروح. غزه توسط اشغالگران در حال گرسنگی دادن است». این جملات کوتاه که توسط نهاض حجاج، خبرنگار مستقر در غزه، منتشر شده، روایتی کوتاه و تکاندهنده از این روزهای غزه است. غزهای که پس از حدود دو سال مقاومت، در مواجهه با یک نسلکشی سازماندهی شده زیر سایه سکوت بینالمللی و کشورهای عربی منطقه است.
انتشار پست دیگری از حجاج در روزهای گذشته، واکنشهای بسیاری به همراه داشت. او در این پست عنوان کرده بود که علت خاموشی خبرنگاران در روزهای اخیر، نبود غذا و گرسنگی است. صفحه شخصی او در اینستاگرام پر است از عکسها و فیلمهای غیرنظامیان و به ویژه کودکانی که در جنگ وحشیانه رژیم صهیونیستی با مردم غزه شهید و یا مجروح شدهاند. تصاویر دردناکی که هرکدام سند جنایتی است از ماشین کشتار اسرائیل و داغی است بر دل انسان.
بر اساس گزارش وزارت بهداشت نوار غزه، تنها در 24 ساعت گذشته، دستکم 18 نفر بر اثر گرسنگی جان خود را از دست دادهاند؛ موضوعی که با تشدید بحران انسانی ناشی از بمبارانهای بیوقفه و محرومیت گسترده، هشدارهای جدیتری به همراه دارد. آژانس امداد و کار سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی (آنروا) در همین راستا اعلام کرده که قیمت مواد غذایی در غزه 40 برابر افزایش یافته است. این در حالی است که برخی از ساکنان غزه عنوان میکنند که دیگر غذایی یافت نمیشود؛ حتی اگر پول داشته باشید. آنروا اعلام کرده است که انبارهای ذخیره غذایی میتواند پاسخگوی نیاز سه ماهه غزه باشد، اما محاصره این باریکه توسط اسرائیل، کار را برای امدادرسانی سخت و ناممکن کرده است.
انتشار تصاویر دردناک از کودکانی که مدتهاست در رنج گرسنگی روزگار میگذرانند، دل سنگ را آب کرده و واکنشهای زیادی به همراه داشته است؛ روزگاری که نتیجه محاصره غزه و نسلکشی سازماندهی اسرائیل در قبال مردم غزه عنوان شده است. انتشار این تصاویر واکنشهایی را نیز در میان جامعه ادبی ایران داشته است. علیاصغر عزتی پاک با اشاره به ظلمی که بر غیرنظامیان غزه، به ویژه زنان و کودکان در این باریکه روا داشته میشود، نوشت:
دیگر حتی اعتراضی نیست... کار از رسوایی هم گذشته است. تنها چیزی که باقی مانده، از نو ساختن عالم و آدم است که آن هم کار خداست! از انسانِ اهل کلمه و هنر کاری برنمیآید؛ چرا که آنان از پسِ موجودِ صاحب کارخانه اسلحه و سیاستمدارِ تمامتخواهِ بوالهَوَس برنمیآیند.
او با تأکید بر اینکه «غزه، به واقع آزمونی تاریخی برای بشریت بود، که علیرغم ارفاقهای بسیار، رفوزه شد!»، ادامه داد: اما سکوت همچنان خود نوعی همدستی است. حرف انسان باید به بلندترین صدا فریاد شود؛ و این رسالت، بر دوش تمام کسانی است که هنوز به عدالت و کرامت انسانی باور دارند.
عزتیپاک تأکید کرد: تنها آرزویم این است که پیروزی خون بر شمشیر در غزه به شکلی متفاوت از آنچه تصور میکنیم، رقم بخورد؛ شاید با بیداری وجدانها، و فروپاشی نظامهایی که بر سکوت خود پافشاری میکنند. پیشتر هم نوشتهام؛ شگفت است رفتار فرهنگمندان و هنرداران مسلمانِ منطقه در قبال این جنایت که حالا دیگر باید تنها در افق تاریخ تحلیل شود، و نه وقایع گذرا. سالها پیش در ملاقاتی با معاونت فرهنگی وقت وزارت ارشاد، پیشنهاد کردم که باب تعامل با اهالی ادبیات، فرهنگ و هنر کشورهای منطقه باز شود تا در مواقع لزوم بتوان اجماعی شکل داد و صدایی بلند کرد. نکردند. هیچکس هیچکاری نکرد. اول تحریمکننده نویسنده و اهل هنر باورمند به ایران و حاکمیت کشور، خود نهادها و سازمانهای فرهنگی بیتفاوت به امور فرامرزی بودند. این زخم البته دیگر درد هم نمیکند؛ چون تمام عناصر حیاتیاش تباه شده.
میلاد عرفانپور، شاعر، نیز در صفحه شخصی خود با انتشار سرودههایی به اخبار دردناکی که از غزه به گوش میرسد، واکنش نشان داد و نوشت:
تکه نانی برای جان بیتابی ... دریغ
قطره آبی خدایا... قطره آبی... دریغ
خشکی لبهای ما را تاب فریادی نماند
جز به صبح مرگ، ما را فرصت خوابی ... دریغ
***
بُریدیم، بس نیست آیا خدایا؟
چه صبری تو داری خدایا خدایا!
...و میمردم ای کاش و نشنیده بودم
خبرهای این روزها را خدایا
به افطار خونین جانهای تشنه
به این اشک و این آه گیرا، خدایا
به دلتنگی لحظه «ضاقت الارض»
به بیتابی قلب مولا، خدایا
که جانی اگر بود، بر لب رسیده
که بند آمده این نفسها خدایا!
در این داغ باید چه خاکی به سر کرد؟
تو فرمودهای صبر، اما خدایا...
به خون رنگ شد معجر خواهرانم
چه بیغیرتم من، دریغا خدایا
تماشاگرانند با چشمِ بسته
تماشاگرند اهل دنیا، خدایا
عجب مرگ تدریجی سهمگینی است
تماشا تماشا تماشا ، خدایا...
حمیده پارسافر، شاعر، نیز در حمایت از مردم غزه نوشت:
گلهای گرگ ِ هار، بیافسار، پنجه در پنجه پشت پرچین است!
تشنه خون، پی ِ دریدن خلق! سالها خُلق و خویشان این است!
دیوهایی که در لباس بشر، تیشه بر ریشه بشر زدهاند
روبهروشان: سیاهی ابدی، پشتشان تا همیشه نفرین است
سایه شومشان شبیه شبح، آتش ظلمشان رسیده به عرش
گوش دنیا اگرچه کر شده است! خواب دنیا اگرچه سنگین است!
بی نَسَبها چگونه فهم کنند، ریشه را، ایل را، اصالت را
بی وطنها چگونه درک کنند، طعم حُبُّالوطن چه شیرین است!
بی گمان سرزمین موعودت، گور موعود توست، مدفن توست
خواب شیرین ِ پنبه دانه مبین! خواب و بیداری تو ننگین است
تو دروغی فقط! دروغ بزرگ! تو فریبی! تهی و پوشالی!
تو همان زخم لاعلاجی که تا ابد بیدوا و تسکین است
غزه کوه است، سرفراز و بلند! ریشه در خاک و سر سپرده به نور
غزه سَرو است، پر غرور و صبور! گرچه زخمی است! گرچه غمگین است
راه صبر و امید، بسته نشد! خسته شاید، ولی شکسته نشد!
گامهای بهار در راه است، میوه صبر ِ تلخ، شیرین است
احمد رفیعی وردنجانی نیز از دیگر شاعرانی بود که به اخبار کودکان شهید غزه واکنش نشان داد و نوشت:
امان از این همه دردِ جهانِ نا ایمن
فغان ز بی کسی کودکانِ بی مأمن
چقدر ظلم بزرگی؛ گرسنه کُشتنِ خلق
چقدر دردِ بزرگی گرسنه جان دادن
کجا نوشته به دفترچه حقوق بشر:
گرسنه را بزند کَس گلوله آهن؟
امان ز جور ستمکارهای بی وجدان
که رحم در دل آنان نمانده یک ارزن
امان ز غرش سنگرشکن به ویرانه
فغان ز وحشت اطفال مانده بیمسکن
امان ز ریزش آوارهای پی در پی
فغان ز درد دویدن به کوچه و بزرن
امان که در خفقان کشته میشود فریاد
فغان که هیچ به جایی نمیرسد شیون
امان که شاهد ظلمند و در نمیآید
صدا از این همه خوک خفه میانِ لجن
امان ز فربگی گاوهای بی فرهنگ
امان ز ننگ شکمبارگان بسته دهن
امان ز خلق مسلمان نمایِ بی دینی
که دستِ یاریشان شد نصیب اهریمن
چه ظالمان که فرستادهاند جایِ غذا
برای مردم مظلوم و بی پناه کفن
امان ز دوست نماهای دور از اندیشه
که از حماقتشان بهره میبرد دشمن
امان ز مدعیانِ دروغِ صلحِ و صفا
همیشه مشتریان سلاحهای خفن ...
انتهای پیام/