دو رویکرد متفاوت مردم ایران و سوریه؛ نتیجه دو نگرش در سوریه و ایران
اقتصاد ایران: اختلافات داخلی در سوریه و مطیع بودن جولانی در مقابل سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی باعث امیدواری غرب به تجزیه این کشور در راستای تحقق «خاورمیانه جدید» شده است.
خبرگزاری مهر، یادداشت مهمان - اکبر معصومی (دانشجوی دکتری روابط بینالملل): مردم و افکار عمومی یکی از پایههای اصلی قدرت یک کشور محسوب میشود. اهمیت این موضوع به انداهای است که آمریکا در بستر سیاستهای خود در راستای دخالت در امور کشورها توجه اساسی به سیاست «مدیریت افکار عمومی» دارد. در همین زمینه جوزف نای قدرت نرم را به سیاست گذاران آمریکا توصیه میکند. بنابراین ایالات متحده آمریکا بیشترین تمرکز خود را برای پیشبرد سیاستهای استکباری با تغییر در «قدرت ادراکی» یک جامعه دنبال میکند. به عبارتی تغییر در نوع تحلیل موضوعات مختلف افکار عمومی به نفع سیاستهای آمریکا مهمترین اهداف کاخ سفید محسوب میشود. در همین زمینه محور عبری- غربی برای تغییر در روند حکومت سوریه سیاست «تغییر قدرت ادراکی» جامعه آن کشور را دنبال کرد.
به طوری که از سال ۲۰۱۲، وقتی غرب به همراه حامیان خود به مدت ۱۰ سال نتوانست حکومت سوریه را به واسطه همراهی مردم از حکومت بشار اسد تغییر دهد، سیاست جنگ نرم را بواسطه «کد گذاری» در رسانهها به کار گرفت. از این رو دولت ضد استکباری بشار اسد را در ذهن مردم «دولت ضد توسعه» معرفی کرد. در واقع در رسانههای وابسته به محور عبری- غربی، رفع تحریمهای سوریه، ایجاد ثبات در این کشور و… منوط به روی کار آمدن دولت همسو و همراه با آمریکا و رژیم صهیونیستی عنوان کردند.
فریب افکار عمومی سوریه و در نتیجه تغییر در قدرت تحلیلی و ادراکی جامعه این کشور باعث شد که الجولانی به عنوان داعشی دیروز و رئیس جمهور امروزی سوریه همسو با سیاستهای محور عبری- غربی سرکار بیاید. خوشحالی مردم این کشور در روزهای آغازین دولت الجولانی، پایانی بر استقلال، امنیت و هویت مردم سوری بود که با بمباران رژیم صهیونیستی این موضوع تحقق پیدا کرد. خوشبینی مردم سوریه به وعدههای توخالی غرب در کنار بدبینی افکار عمومی جمهوری اسلامی ایران به غرب، باعث شد که دو کشور در یک منطقه، دو آینده متفاوتی را تجربه کنند. از این رو بررسی وضعیت کشورها نشان میدهد که ماندگاری امنیت و استقلال یک کشور (حکومت و دولت) را بستگی به میزان تعریف افکار عمومی آن کشور از دو مقوله مذکور میباشد.
بررسی سیاستهای آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران، نشان میدهد که غرب در طول پنج دهه گذشته، همواره در راستای تغییر قدرت تحلیلی مردم ایران گام برداشته است که در نهایت به در بسته خورده است. تجهیز و فعال سازی نزدیک ۱۰۰۰ شبکه ماهوارهای به زبان فارسی، تلاش برای ایجاد دوگانههای سوری بین مردم و حاکمیت، راه اندازی چندین فتنه بزرگ برای جداسازی مردم از حکومت و … تنها بخش کوچکی از سیاستهای غرب برای تغییر نگرش مردم ایران بود که تا به حال موفق نشدند. شکست سیاستهای غرب در قبال مردم ایران در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه خود را نشان داد. همگرایی افکار عمومی با حکومت و حمایت تمام عیار مردم از نیروهای مسلح در پاسخ به تجاوزات رژیم صهیونیستی و در یک کلام قداست هویت ایرانی به معنای شکست ناپذیری ایران در مقابل محور صهیونیستی- آمریکایی بود که با بُهت و حیرت جهانیان همراه بود. از این رو مردم و نگرش افکار عمومی مهمترین ابزار یک حکومت برای رسیدن به قلههای پیشرفت در سایه استقلال و امنیت درونزا یک کشور محسوب میشود. جایگاه کشورهای منطقه در سایه مقاومت مردم آن کشورها در مقابل با رژیم صهیونیستی تعریف میشود.
اختلافات داخلی در سوریه و مطیع بودن جولانی در مقابل سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی باعث امیدواری غرب به تجزیه این کشور در راستای تحقق «خاورمیانه جدید» شده است. به عبارتی هیچگاه همراهی با سیاستهای رژیم صهیونیستی باعث استقلال، امنیت، توسعه و آرامش کشور سوریه نخواهد شد و مردم این کشور مجبور خواهند بود که دوباره با تغییر در ادراک و تحلیل خود به مسیر مقاومت برای نجات و حفظ یکپارچگی سوریه برگردند.
از این رو موفقیت مردم ایران که در سایه مقاومت در مقابل سیاستهای استکباری محور عبری- غربی به وجود آمده است، باعث شده است که «الگو بودن» جمهوری اسلامی در بین نخبگان کشورهای منطقه شود که انتظار میرود این رویکرد تبدیل به نگرش افکار عمومی کشورها شود.