به گزارش سلامت نیوز به نقل از پیام ما، گردشگری سلامت بهعنوان یکی از شاخههای نوظهور گردشگری، نقشی کلیدی در توسعه اقتصادی کشورها دارد. ترکیب دو حوزه راهبردی سلامت و گردشگری، نهتنها منبعی پایدار برای کسب درآمدهای ارزی محسوب میشود، بلکه بستر مناسبی برای ایجاد اشتغال، تبادل فرهنگی، ارتقای سطح خدمات درمانی و توسعه زیرساختهای ملی نیز فراهم میآورد. با توجه به افزایش روزافزون هزینههای درمان در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، بسیاری از بیماران ترجیح میدهند برای دریافت خدمات درمانی با کیفیت، اما با هزینه کمتر، به کشورهای دیگر سفر کنند و در اینجا نقش گردشگری سلامت بیشازپیش برجسته میشود.
ایران بهعنوان کشوری با پیشینه غنی پزشکی، منابع انسانی متخصص، فناوریهای درمانی در حال رشد، تنوع اقلیمی، ظرفیتهای قابلتوجهی در حوزه گردشگری سلامت دارد. وجود پزشکان برجسته، مراکز درمانی پیشرفته، خدمات تشخیص تخصصی و هزینههای نسبتاً پایین درمان در مقایسه با کشورهای همسطح، جایگاه ایران را به یکی از مقاصد بالقوه در گردشگری سلامت تبدیل کرده است. پیوندهای فرهنگی و زبانی با کشورهای منطقه، بهویژه کشورهای حاشیه خلیجفارس، مزیتی استراتژیک در جذب گردشگران سلامت بهشمار میرود. با وجود این ظرفیتهای چشمگیر، گردشگری سلامت در ایران با چالشهای متعددی مواجه است؛ از نبود سیاستگذاری منسجم و تعارض نهادهای متولی گرفته تا معضل دلالان، ضعف زیرساختها، مهاجرت پزشکان و نبود حمایتهای هدفمند از بخش خصوصی. این عوامل مانع از آن شدهاند که ایران بتواند سهمی شایسته از بازار منطقهای و جهانی گردشگری سلامت بهدست آورد. بررسی دقیق فرصتها، آسیبها و الزامات توسعه این حوزه، نیازمند نگاهی تحلیلی و همهجانبهنگر است.
گردشگری سلامت یکی از شاخههای مهم گردشگری است و کشورهایی که در این شاخه فعالاند، در مسیر رشد اقتصادی در سالهای اخیر پیشرفت چشمگیری داشتهاند. «حسین یاراحمدی»، مدیرعامل یک استارتاپ، درباره جایگاه گردشگری سلامت در ایران میگوید: «نقش گردشگری سلامت در توسعه پایدار کشور مشابه دیگر شاخههای این حوزه است. در نقاط مختلف جهان با فرهنگهای متنوع، گردشگری یکی از صنایع ثروتآفرین برای جامعه و اقتصاد کشورهاست. در ایران نیز با توجه به ظرفیتهای متنوع در گردشگری سلامت، طبیعتگردی، گردشگری تاریخی و فرهنگی، غذا و تجربه، امکان دستیابی به توسعه پایدار در همه این شاخهها وجود دارد.» یاراحمدی در ادامه درباره آسیبهای حضور دلالان در این حوزه هشدار میدهد: «مهمترین آسیبی که دلالها ـ بهمعنای اشخاص حقیقی ـ بهشکل نادرست وارد میکنند، تخریب برند و نام ایران است. این گروه نهتنها به گردشگری سلامت آسیب میزنند، بلکه به تصویر ایران نیز لطمه وارد میکنند. درنهایت، اگر درنتیجه فعالیتهای ناصحیح دلالان مشکلی رخ دهد، این وجهه ایران و گردشگری آن است که زیر سؤال میرود.»
او معتقد است: «دلالان فقط به منافع مالی میاندیشند و کیفیت و سرویسدهی برایشان اهمیتی ندارد. آنها هیچ خط قرمزی در فعالیت خود ندارند، تحت نظارت قانونی نیستند و بهصورت آزادانه عمل میکنند. درنتیجه، آسیب بزرگی به نام ایران وارد میشود و بازار گردشگری سلامت را کوچکتر میکنند. درحالیکه شرکتها و سازمانهایی که بهصورت قانونمند و اصولی فعالیت دارند، میتوانند بازار این بخش را بزرگتر کنند.»
یاراحمدی تأکید میکند: «فعالیت دلالان آسیبهای گستردهای برای حوزه گردشگری سلامت دارد. تلاش شرکتهایی که بهصورت تخصصی و با صرف زمان، هزینه و سرمایه فعالیت میکنند، با حضور ناصحیح دلالان بینتیجه میماند. این سازمانها باید هزینههای گزافی بابت مجوز، بیمه و مالیات پرداخت کنند، اما در رقابت با کسانی قرار میگیرند که هیچ مسئولیت قانونی یا پاسخگویی ندارند. نمونهای دیگر از آسیبهای این گروه به حوزه گردشگری سلامت این است که گردشگر برای درمان زیر نظر پزشکی حرفهای از طریق این دلالان وارد میشود، اما گاهی دیده شده دلال بدون اطلاع گردشگر، او را به پزشکی دیگر معرفی کردهاند. این اتفاق نشاندهنده توافقی میان دلال و آن پزشک است. در این شرایط، گردشگر سلامت با آسیبهایی مواجه میشود که امکان پیگیری آنها وجود ندارد. این موضوع نهتنها باعث بیاعتمادی میشود، بلکه پیگیری قانونی آن نیز ممکن نیست.»
نبود سیاستگذاری؛ مانع رشد گردشگری سلامت
بهعقیده یاراحمدی، مسئله اصلی این است که گردشگری سلامت هنوز برای مسئولان به یک مسئله تبدیل نشده است: «تا به امروز هیچ سیاستگذاری مشخصی برای ساماندهی به حضور و فعالیت دلالان صورت نگرفته است. تا زمانی که موضوعی برای مسئولان بهعنوان مسئله تعریف نشود، راهحلی نیز برای آن ارائه نخواهد شد. در برنامه هفتم توسعه ذکر شده که درآمدی بالغبر شش میلیون دلار باید از طریق گردشگری سلامت حاصل شود، اما هیچ برنامه عملیاتی یا سیاستگذاری مشخصی برای رسیدن به این هدف وجود ندارد.» او معتقد است: «در ترکیه، پیشرفت چشمگیری در حوزه گردشگری سلامت حاصل شده است. دلیل این موفقیت، وجود یک سازمان مستقل و قدرتمند است که تحت نظارت دولت عمل میکند و مسئول تصمیمگیریهای کلان، تنظیم استراتژیها و اجرای برنامههاست. اما در ایران، نهتنها سیاستگذاری مدون وجود ندارد، بلکه هنوز مشخص نیست متولی اصلی گردشگری سلامت کدام نهاد است: سازمان میراثفرهنگی، سازمان نظامپزشکی یا وزارت امور خارجه؟ هر یک بخشی از این حوزه را در اختیار دارند و در عمل میان آنها اختلافاتی وجود دارد. شورای راهبری گردشگری کشور، که متشکل از نمایندگان چهار نهاد است، نیز فاقد قدرت اجرایی مؤثر است.»
یاراحمدی درباره ضعف زیرساختها در ایران نسبت به ترکیه میگوید: «درحالیکه کشور ظرفیتهای بالایی در این زمینه دارد، عملکرد سازمانهای مسئول بسیار ضعیف بوده است. زیرساختهایی نظیر هتل، فرودگاه و بیمارستان در ترکیه نتیجه یک برنامهریزی جامع هستند. اما در ایران، باوجود پتانسیلهای بالا، زیرساختها در حوزه گردشگری سلامت بهشدت ضعیفاند. متأسفانه بخش خصوصی نیز امکان اجرای مستقل برنامهها را ندارد و دولت باید بودجهای اختصاصی برای رشد این بخش در نظر بگیرد تا ایران به یکی از مقاصد مهم گردشگری سلامت در منطقه و حتی جهان تبدیل شود.»
او همچنین به مشکل دریافت مجوز ورود برای برخی بیماران خارجی اشاره میکند: «یکی از بزرگترین مشکلات، عدم صدور مجوز ورود برای برخی از بیماران کشورهای خاص است. ما ماهانه بیش از هزار درخواست درمانی دریافت میکنیم. سه میلیون بازدید ماهانه از وبسایت ما توسط کاربران غیرایرانی انجام میشود، که خود گواه ظرفیت بالای ایران در این حوزه است. اما صدور ویزا و مجوز ورود برای برخی ملیتها همچنان با مشکلاتی روبهروست. این درحالیاست که ایران از نظر توان درمانی، از کشورهایی مانند ترکیه پیشتر است.»
مهاجرت پزشکان؛ پاشنهآشیل گردشگری سلامت
با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعیای که جامعه با آن دستبهگریبان است، طیف گستردهای از مردم فعل «هجرت» را در زندگی خود صرف میکنند؛ پزشکان و کادر درمان نیز از این قاعده مستثنا نبودهاند. در سالهای اخیر، شاهد مهاجرت روزافزون پزشکان و کادر درمان از کشور هستیم. یاراحمدی دراینباره و در اشاره به چالشهای پیش روی گردشگری سلامت میگوید: «یکی از چالشهایی که با آن مواجهایم، مهاجرت پزشکان از کشور است. بسیاری از پزشکان به کشورهای همسایه، از جمله ترکیه و کشورهای حوزه خلیجفارس مهاجرت میکنند و در این کشورها مطبهای خود را راهاندازی میکنند و به فعالیت مشغول میشوند. پزشکان حاذقی که زمانی نقطه قوت ایران در حوزه گردشگری سلامت بهشمار میرفتند، حالا مهاجرتشان به پاشنهآشیل این حوزه بدل شده است. شرایط بهقدری اسفبار است که شاید حتی برای بیماریهای سادهای مانند سرماخوردگی نیز نیازمند حضور پزشک از کشورهای دیگر باشیم.»
یاراحمدی آینده گردشگری سلامت در ایران را چنین برآورد میکند: «اگر فرض را بر این بگذاریم که گردشگری سلامت به مسئلهای مهم برای تمام سازمانهای متولی در کشور تبدیل شود و این سازمانها برای حل چالشهای آن گامهایی بردارند، با توجه به پتانسیل بالای ایران، هیچیک از کشورهای منطقه ـچه ترکیه و چه سایر کشورهاـ توان رقابت با ما را نخواهند داشت. اگر کوچکترین گشایشی در این حوزه صورت گیرد، شاهد حضور بیشمار گردشگران درمانی در ایران خواهیم بود. با وجود شرایط فعلی، تمام سازمانهای خصوصی فعال در این حوزه، با وجود تمام فشارها و سختیها، همچنان برای کشور ارزآوری داشتهاند.
حال اگر فرض کنیم که این موانع از میان برداشته شوند، میتوان انتظار ارزآوری و توسعه اقتصادی گستردهای از محل گردشگری سلامت برای کشور داشت. ایران از ظرفیت بالایی برخوردار است؛ بهگونهایکه حتی از کشورهایی چون آمریکا، کانادا، انگلیس، کشورهای اسکاندیناوی، اروپای شرقی و همچنین کشورهای حاشیه خلیجفارس، متقاضیانی برای درمان در ایران وجود دارد. گردشگری سلامت برای ایران، گنجینهای پنهان در زیر خاک است که متأسفانه مسئولان تاکنون بهای لازم را به این گنجینه ارزشمند ندادهاند.»