وقتی آتش جنگ صهیونیستها به خانه کادر درمان رسید/ روایتی از شهادت «طاهر آیتاللهی» کارشناس آزمایشگاه
اقتصاد ایران: طاهر آیتاللهی، کارمند نمونه آزمایشگاه در سطح دانشگاه علوم پزشکی ایران، در پی حملات و تجاوز رژیم صهیونیستی، در منزل مسکونی خود واقع در خیابان پاتریس لومومبا آسمانی شد.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، 23 خردادماه شب تولد دختر 11 ساله طاهر بود، طاهر آیتاللهی، کارشناس آزمایشگاه بیمارستان رسول اکرم(ص) بود. عمدتاً شبکار بود و آن شب هم قرار بود در بیمارستان باشد؛ همسر و فرزندانش رفته بودند منزل یکی از نزدیکان که تنها نباشند تا وقتی پدر بیاید. طاهر آمده بود خانه که چند دقیقهای در منزل باشد و وسیلهای بردارد؛ خانهای در نزدیکی بیمارستان محل خدمتش، در پاتریس لومومبا؛ یکباره آتش خشم و جنایت اسرائیل آمد و در یک لحظه زندگی چند تن را گرفت.
فردای آن روز رسانهها نوشتند: «طاهر آیتاللهی، کارمند نمونه آزمایشگاه در سطح دانشگاه علوم پزشکی ایران، با 24 سال سابقه خدمت، در پی حملات و تجاوز رژیم صهیونیستی، در منزل مسکونی خود واقع در خیابان پاتریس لومومبا آسمانی شد.»
اما همه چیز به به همین چند جمله ختم نمیشد. خانم مولانایی، همسر شهید طاهر آیتاللهی در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، ماجرا را این طور روایت میکند: «من و طاهر با هم همکار بودیم، او 45 سال داشت و 24 سال سابقه کار، عمدتاً شبکار بود، من هم صبحها در بیمارستان کار میکردم. ثمره ازدواج ما دو دختر 4 و 11 ساله است. آماده شده بودیم برای برگزار کردن جشن تولد دختر بزرگترمان، که خبر آمد به خانهمان حمله شده.»
با صدایی سرشار از بغض و حسرت میگوید: «هنوز جنگ شروع نشده بود. برای این که با بچهها تنها نباشیم در خانه خودمان نمانده بودیم و به خانه یکی از اقوام رفته بودیم؛ طاهر شب کار بود و باید میرفت بیمارستان، چند دقیقهای بود برگشته بود خانه که خبر رسید به محله ما حمله شده؛ سراسیمه به سوی منزلمان رفتم. همه چیز خراب شده بود و با خانهمان که حالا تخریب شده بود مواجه شدم؛ شوک بعدی، نبودن اثری از طاهر در آنجا بود. ماشین در پارکینگ بود، خانه تخریب شده بود اما اثری از طاهر نبود. دقایقی بعد از جستوجو بالاخره یکی از همکاران بیمارستان، پیکرش را کمی آنطرفتر از خانه پیدا کرد.»
از صبر و دلسوزی آقای آیتاللهی و رفتار خوبش با بچهها میگوید: «آقای آیتاللهی یک پدر مهربان بود. من صبحکار بودم و او شبکار، وقتی میآمدم خانه، میدیدم کل روز را با بچهها بازی و سرگرمشان کرده تا من با خیالت راحت به کارهای بیمارستان رسیدگی کنم. اخلاق خیلی خوبی داشت و همیشه همکارها از او تعریف میکردند.»
خانم مولانایی حالا دوباره به سرکار برگشته و هر روز در همان بیمارستانی حضور پیدا میکند که سالها خودش و آقای آیتاللهی در آن، در خط مقدم تشخیص بیماریها بودند. بیمارستانی که هر راهرو و هر اتاقش، هنوز عطر حضور مردی را در خود نگه داشته است که 24 سال از عمرش را وقف تشخیص بیماریها و کمک به درمان بیماران کرده است. میگوید: «زندگی ما حالا شده خاطره اما من به این ایمان دارم که هیچ ظلمی تا ابد پایدار نمیماند و خون طاهر، خون همه شهدای این جنایت اسرائیل بیپاسخ نخواهد ماند.»
طاهر آیتاللهی، یک شهروند غیرنظامی و از مردم عادی بود، عضوی از جبهه سلامت کشور که نه در میدان جنگ، که در خانه خودش، قربانی حمله ددمنشانه و ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی شد. او یکی از شهدای مظلومی است که خون پاکش نشان داد در جنایتهای اسرائیل، نه نظامی بودن شرط قربانی شدن است و نه میدان نبرد؛ و برخلاف همه قوانین بینالمللی، هیچ خط قرمزی در جنگ برای این رژیم جنایتکار معنا ندارد.
خانم مولانایی حالا یک همسر شهید، یک عضو کادر درمان و نمادی از صبر و استقامت زنانی است که در آن 12 روز تلخ، خانههایشان ویران شد، اما دلهایشان، استوار ماند.
انتهای پیام/