روایتی از عاشورای متفاوت در مشهد
اقتصاد ایران: مشهد - عاشورای امسال در مشهد رنگ و بویی متفاوت داشت. در کنار خیل عزاداران و مراسم سوگواری، با وجود دماب بالای هوا شمار زیادی در مراسم حضور داشته و عکس شهدای اخیر بر دستان عزاداران دیده می شد
خبرگزاری مهر، گروه استانها: عاشورا، یادآور حماسهای بیبدیل در تاریخ بشریت است که هر ساله با فرا رسیدن ماه محرم، دلها را به سوی کربلا روانه میسازد. در این میان، شهر مشهد نیز همنوا با سایر نقاط جهان، غرق در عزا و ماتم میشود و دلدادگان اهلبیت (ع) با حضور در حرم مطهر امام رضا (ع)، ارادت و دلسوختگی خود را به خاندان عصمت و طهارت (ع) ابراز میدارند.
گزارش پیش رو، روایتی است از حال و هوای شهر مشهد در روز عاشورای حسینی، از ساعات اولیه صبح تا اقامه نماز ظهر، که در آن، تلاش شده است تا تصویری زنده و ملموس از این روز به یادماندنی ارائه شود.
اذان ظهر در هوای گرم تیرماه طنینانداز میشود و جمعیت حاضر در میدان شهدا و خیابانهای اطراف، بیدرنگ برای اقامه نماز ظهر عاشورا آماده میشوند. گرمای هوا به حدی است که داغی فرش، پا را میسوزاند و عرق، لحظهای امان نمیدهد.
ساعت ۹:۳۶ دقیقه صبح، میدان شهدا مملو از جمعیت عزادار است. دستههای عزاداری با نظمی خاص در حال حرکت هستند و خودروهای آتشنشانی و پلیس، ابتدای خیابان آیتالله شیرازی را مسدود کردهاند.
جوانی حدوداً ۳۰ ساله، با چفیهای مشکی-قهوهای بر سر، مشغول بستن چفیهای مشابه بر سر نوجوانی ۱۵ ساله است. با پایان بستن چفیه، با لحنی محبتآمیز میگوید: «حالا خوب شد. قشنگ شدی، حواست باشه باز نشه.»
چند متر جلوتر، جوانی با سطل گل در دست، در میان ازدحام جمعیت ایستاده و به نظر میرسد به دنبال افرادی است که تمایل به گلمالی لباسهایشان دارند. لباس آستینکوتاه سیاه او نیز از این گلمالیها بینصیب نمانده است و شال عزایی به دور کمر بسته است.
در چهارراه شهدا، ابتدای خیابان شیرازی، پرچم فلسطین خودنمایی میکند.
صدای یک سرهنگ پلیس با لباس سبز مغز پسته ای به گوش میرسد که از نیروی جوان زیر دستش علت کنده شدن آرم بازویش را جویا میشود. چهره این نیروی جوان، که احتمالاً ۲۰ تا ۲۳ سال سن دارد، نشان از تازهکار بودنش میدهد.
نزدیک ایستگاه پلیس راهنمایی، چند بسیجی جوان و پیر با لباس نظامی و پوتین ایستادهاند. ریش بلند پیرمرد بسیجی تا روی لباسش رسیده و جوان بسیجی، دستبند را به شکلی عجیب بر روی ران پایش بسته است.
نبش چهارراه، شربت توزیع میشود و خودروی تویوتا هایلوکس دو کابین گشت بسیج نیز در همان نزدیکی پارک شده است. دختربچهای در تلاش است تا از در و دیوار ماشین بالا رفته و روی کاپوت بازی کند.
در میانه راه، جوانی لاغراندام با شلنگ آب پرفشار، زائران حرم را خیس میکند و حس و حالی وصفناپذیر به آنها میبخشد.
نزدیک حرم، دختر جوانی چادری، خود را در شیشه صاف ماشینی که در سایه پارک شده است، نگاه میکند و سر و وضعش را مرتب میکند. دوستش با دست به شانهاش میزند و میگوید: «ریحانه زود باش دیگه، بیا بریم.» دختر در پاسخ میگوید: «کجا؟ من هنوز شربت نخوردم!»
تقریباً در نزدیکیهای پیچ خیابان دور حرم، دختر جوان چادری دیگری دست در دست همسرش، ناگهان یک بطری آب معدنی بزرگ را کامل روی سرش خالی میکند. این صحنه از سوی مردان نیز دیده میشود، اما نه با این شدت و حدت.
امنیت در جلوی حرم برقرار است و جوانی قبل از رسیدن به ورودی اصلی حرم بازرسی میشود.
همچون همیشه، افرادی در گوشه کنار حرم، سفره دل باز کرده و مشغول راز و نیاز هستند، یا در زیر سایه دیوارها و ستونها، خستگی از تن میزدایند.
فراشان نوجوان حرم رضوی، در حال پهن کردن فرشها برای نماز ظهر عاشورا در صحنها و فضاهای باز هستند.
هنگام اذان ظهر، جمعیت برای اقامه نماز ظهر عاشورا آماده میشود. گرمای هوا به حدی است که داغی فرش، پا را میسوزاند و عرق، بر روی مُهر نیز سریعاً تبخیر میشود. نمازگزاران این وضعیت را تا انتهای نماز عصر تحمل میکنند.
پس از اقامه نماز ظهر و عصر، مراسم نماز بر پیکر مطهر جانباز شهید «محمدعلی حسن زاده سبزوار» و «مرتضی میثمی» به امامت نماینده ولی فقیه در رواق امام خمینی (ره) اقامه میشود.
نصب تصاویر شهدای جنگ اخیر بر در و دیوار خیابانها و نیز نصب بنرهای یادبود، از جمله مواردی است که عاشورای امسال را متمایز از سالهای گذشته میکند.
همچنین، در مراسم عاشورای سالهای گذشته، پرچم فلسطین کمتر دیده میشد، اما امسال این پرچم در دستان عزاداران و در کنار خیابانها، بیشتر از قبل به چشم میخورد.