دیپلماسی فرهنگی میتواند به شکستن تحریم کمک کند؛ چالشها متوقفمان نکرد
اقتصاد ایران: معاون توسعه همکاریهای علمی و فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گفت: باید توجه داشت که دیپلماسی فرهنگی میتواند با روشنگری در میان ملتها از شرایط واقعی، به شکستن تحریمها کمک کند.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: در روز دیپلماسی فرهنگی و تعامل با جهان به مناسبت تأسیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، حسین دیوسالار معاون توسعه همکاریهای علمی و فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی مهمان خبرگزاری مهر بود و به پرسشهای خبرنگار مهر پاسخ داد. او حدود دو دهه در این سازمان مشغول فعالیتهایی نظیر مدیر کل ایرانیان خارج از کشور، رایزن فرهنگی ایران در فیلیپین و ژاپن بوده است.
دیوسالار در این گفتگو به مفهوم دیپلماسی فرهنگی اشاره کرد و یادآوری کرد: «دیپلماسی فرهنگی صرفاً ابزار تکمیلی نیست، بلکه خود موضوعیت مستقل دارد». همچنین در بخش دیگری از این گفتگو یادآور شد که با وجود اینکه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در عرصه دیپلماسی فرهنگی متولی امر است اما: «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان متولی اصلی فعالیتهای فرهنگی بینالمللی عمل میکند، اما این مسئولیت را نمیتواند به تنهایی به سرانجام برساند و از تمامی ظرفیتهای فرهنگی، تمدنی، هنری و تاریخی ارزشمند ایران اسلامی بهره میبرد.»
مشروح قسمت اول این گفتگو را در ادامه میخوانید:
* از منظر سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی دیپلماسی فرهنگی یعنی چه؟ یعنی چه سرفصلهایی چه عناوینی چه حوزههایی زیر مجموعه دیپلماسی فرهنگی قرار میگیرند؟
لازم است پیش از بیان مطالب اصلی، مقدمهای کوتاه ارائه نمایم. امروز که در خدمت شما عزیزان هستیم، به مناسبت دهم تیرماه، سالگرد تأسیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است. دهم تیرماه سال ۱۴۰۴ مصادف با سیامین سالگرد تأسیس این سازمان است. بنابراین، دو مناسبت مهم در این روز وجود دارد: نخست، گذشت سه دهه از فعالیت سازمان، و دوم دهم تیرماه سالروز تأسیس این سازمان که در تقویم رسمی کشور، دهم تیرماه با عنوان «دیپلماسی فرهنگی و تعامل با جهان» ثبت شده است.
طبیعتاً با توجه به اینکه ثبت این مناسبت در تقویم رسمی کشور از حدود دو سال پیش آغاز شده بود، امسال میتوانستیم برنامههای متنوعتری را در حوزه معرفی رویکردها و کارکردهای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی طراحی و اجرا نمائیم تا شناخت دقیقتری از فعالیتهای این سازمان حاصل شود. اما متأسفانه به دلیل وقایع اخیر در کشور، نتوانستیم به آن شکلی که شایسته است، اقدامات لازم را در راستای معرفی جامع سازمان پیش ببریم.
همانطور که مقام معظم رهبری تأکید فرمودهاند، «اقتدار نظام، اقتدار فرهنگی است»، در تعریف و تبیین مأموریت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز این اصل کلیدی مورد توجه قرار گرفته است، بهگونهای که این اقتدار فرهنگی، معطوف به گفتمانسازی و استقلال در حوزه تعاملات فرهنگی است، همانگونه که در سایر عرصهها نیز حائز اهمیت میباشد.
*سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی هم به فرمان ایشان تأسیس شد؟
بله، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به فرمان ایشان تأسیس شده است. این سازمان حاصل تجمیع تمامی دستگاههای دولتی، غیردولتی و نهادهای عمومی است که مسئولیت فعالیتهای فرهنگی بینالمللی را بر عهده داشتند و این نهادها در قالب سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ادغام شدند. علاوه بر این، شورای عالی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، بر فعالیتهای این سازمان نظارت و هدایت دارد. بنابراین، این سازمان بهعنوان حامل اقتدار فرهنگی کشور نیز در این مسیر بهصورت مستمر فعالیت داشته است.
در پاسخ به پرسش نخست شما در حوزه دیپلماسی فرهنگی و تعریفی که میتوان از آن ارائه داد، تا حد زیادی به همان عنوانی که پیشتر اشاره شد بازمیگردد. از این منظر، دیپلماسی فرهنگی پل ارتباطی برای تقویت شناخت متقابل میان ملتها و البته دولتهاست. این امر میتواند به بهبود تعاملات سیاسی، بینالمللی و اقتصادی کشور نیز کمک کند. اگر بپذیریم که درک متقابل، احترام به فرهنگها و شناخت ملتها میتواند به همزیستی پایدار، ایجاد شرایط مطلوب برای تحقق صلح و امنیت پایدار جهانی بینجامد، در این صورت دیپلماسی فرهنگی نقشی محوری و پیشگام خواهد داشت.
*و دیدگاه سازمان فرهنگ و ارتباطات چیست؟
از دیدگاه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان متولی اصلی فعالیتهای فرهنگی بینالمللی، دیپلماسی فرهنگی را میتوان هم به عنوان ابزار و هم به عنوان پیشران در نظر گرفت. هر دو نگاه از وجاهت برخوردارند و در جایگاه خود قابل تأمل هستند، اما باید تفاوت میان نگاه حداقلی و نگاه حداکثری را در این زمینه مورد توجه قرار داد. در نگاه حداقلی، دیپلماسی فرهنگی به مثابه ابزاری برای تحکیم و تقویت تعاملات بین دولتها و ملتها عمل میکند و میتواند به عنوان پشتیبان و تسهیلگر در سایر حوزههای سیاسی، اقتصادی و بینالمللی ایفای نقش نماید. این رویکرد، نقش مکمل و حمایتی دیپلماسی فرهنگی را برجسته میسازد. اما در نگاه حداکثری، دیپلماسی فرهنگی فراتر از یک ابزار کمکی، و به عنوان موتور محرکه و پیشران در ایجاد شناخت عمیق و پایدار میان ملتها عمل میکند.
تجربه کشورهای توسعهیافته نشان میدهد که این کشورها با بهرهگیری از دیپلماسی فرهنگی، نهتنها به تحکیم روابط سیاسی و اقتصادی خود پرداختهاند، بلکه با ایجاد درک متقابل فرهنگی، بستری پایدار برای مناسبات بلندمدت فراهم کردهاند. در این نگاه، شناخت فرهنگی به عنوان زیرساخت اصلی تعاملات بینالمللی عمل میکند و سایر حوزهها (سیاسی، اقتصادی و…) بهصورت طبیعی در ادامه آن شکل میگیرند و ادامه مییابند.
بنابراین، در حالی که نگاه حداقلی بر کارکرد حمایتی دیپلماسی فرهنگی تأکید دارد، نگاه حداکثری آن را به عنوان بنیان و بسترساز و پیشران تعاملات پایدار جهانی در نظر میگیرد. هر دو رویکرد میتوانند در سیاستگذاریهای فرهنگی مورد توجه قرار گیرند، اما آنچه در نهایت تعیینکننده است، عمق و گستره تأثیرگذاری دیپلماسی فرهنگی در تحقق اهداف کلان در عرصه بینالملل میباشد.
در تحلیل نقش دیپلماسی فرهنگی، باید میان دو سطح نگاه حداقلی و نگاه حداکثری تمایز قائل شد. در نگاه حداکثری که رویکرد راهبردی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی محسوب میشود، دیپلماسی فرهنگی خود به عنوان اصل بنیادین و پیشران اصلی در تعاملات بینالمللی تلقی میگردد. این نگاه استراتژیک معتقد است که دیپلماسی فرهنگی صرفاً ابزار تکمیلی نیست، بلکه خود موضوعیت مستقل دارد و میتواند به عنوان زیربنای تعاملات بینالمللی عمل کند.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان متولی اصلی فعالیتهای فرهنگی بینالمللی جمهوری اسلامی ایران، این رویکرد حداکثری را در عمل پیادهسازی میکند. در این چارچوب همکاری جدی با وزارت امور خارجه و تعامل عملیاتی و راهبردی نزدیک وجود دارد.
همچنین رایزنان فرهنگی و دیپلماتها در قالب یک پازل هماهنگ فعالیت میکنند که هم مبتنی بر نگاه توسعهگرا است، هم در خدمت گسترش تعاملات چندجانبه قرار دارد و هم میتواند زمینهساز پیشرفت همهجانبه روابط بینالملل باشد. از سوی دیگر راهبرد کلان این هماهنگی نه فقط برای تقویت روابط سیاسی و اقتصادی، بلکه اساساً برای تحقق الگوی تعامل فرهنگی تمدنی طراحی شده است. تجربه نشان داده که حتی وقتی نتایج مستقیم سیاسی یا اقتصادی فوراً محقق نشود، سرمایهگذاری فرهنگی در بلندمدت به تحکیم همهجانبه روابط میانجامد.
این الگوی فعال و پیشرو، دیپلماسی فرهنگی را از حاشیه به متن میآورد و آن را به محرک اصلی تعاملات بینالمللی تبدیل میکند. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با این نگاه جامع، میکوشد چارچوبی پایدار برای نقشآفرینی فرهنگی ایران در عرصه جهانی طراحی کند.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان متولی اصلی فعالیتهای فرهنگی بینالمللی عمل میکند، اما این مسئولیت را نمیتواند به تنهایی به سرانجام برساند و از تمامی ظرفیتهای فرهنگی، تمدنی، هنری و تاریخی ارزشمند ایران اسلامی بهره میبرد. این سازمان با همکاری هنرمندان، نویسندگان، فرهیختگان، اساتید دانشگاه و نخبگان دینی، علمی و فرهنگی، همچنین نهادها و مؤسسات فعال در حوزه بینالملل یا دارای پتانسیل فعالیت بینالمللی، نقش قرارگاه هماهنگکننده و تسهیلگر را ایفا مینماید. سازمان همزمان به توسعه فعالیتهای بینالمللی موجود کمک کرده و به ظرفیتهای داخلی برای حضور در عرصه جهانی یاری میرساند، چرا که عرصه بینالملل امروز عرصه فرهنگی، علمی، هنری و رسانهای است و هر ظرفیتی میتواند در این حوزه حضور یابد. این مهم از طریق نمایندگیهای فرهنگی، سفارتخانهها، نهادها، مؤسسات، سازمانهای مردمنهاد و دانشگاههای همکار در خارج از کشور محقق میشود تا دیپلماسی فرهنگی و عمومی در اشکال مختلف و متنوع تحقق یابد.
* پرسشی که از بین کلام خودتان به ذهن میرسد، چالشهای حیاتی در عرصه دیپلماسی فرهنگی است. چگونه میتوان در شرایط تحریمها و محدودیتهای بینالمللی، حضور فرهنگی ایران را احیا کرد؟ از آنجا که با مرور تاریخ درمییابیم که مثلاً زبان فارسی زمانی به عنوان زبان تجارت و زبان فرهنگ در گستره وسیعی از غرب چین و هند و آسیای مرکزی تا آسیای صغیر و شامات رواج داشته و هر جا این زبان فهمیده میشد، نشان از پیوندی فرهنگی با ایران زمین داشت. امروز اما این روابط اقتصادی-فرهنگی که در گذشته حامل دانش و فرهنگ ایرانی هم بود، همانگونه که در متون کلیدی مانند گلستان سعدی بازتاب یافته که تاجری به چین و یمن و حلب میرفته و در جزیره کیش با سعدی همنشین میشده - به شدت تضعیف شده است؛ به دلیل تحریمها یا شرایط غیرمنصفانه و ناعادلانه جهان امروز یا… سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان متولی اصلی این عرصه چه کاری میتواند بکند؟
عرصه امروز سیاست خارجی و تعاملات بینالمللی به دلیل ماهیت چندجانبه و وجود طرفهای متعدد، فضایی به مراتب پیچیدهتر و پرچالشتر از حوزه داخلی برای تمام کشورها محسوب میشود. در این فضا که امکان اقدام یکجانبه محدود است، موانع متعددی وجود دارد که هرچند در حوزههای اقتصادی و سیاسی پررنگتر ظاهر میشوند، اما تأثیرات عمیقی بر عرصه فرهنگی برجای میگذارند. امروزه روایتگری دقیق از هویت ملی در بستر جنگهای ترکیبی و شناختی به یکی از محورهای اصلی تقابلها تبدیل شده است. این چالشها که مختص ایران نبوده و گریبانگیر بسیاری از کشورهای حتی توسعهیافته نیز هست، ناشی از تحولات بنیادین جهان معاصر است؛ جهانی که با ظهور فناوریهای نوین و تغییر مرزهای سنتی، تفاوتهای اساسی با گذشته پیدا کرده است. بنابراین، مواجهه با موانع امروزی مستلزم تدابیر و راهبردهای متناسب با شرایط جدید بینالمللی است.
در عصر حاضر، رسانهها به عنوان یکی از مؤثرترین ابزارهای دیپلماسی فرهنگی نقش بیبدیلی ایفا میکنند. امروز شاهد شکلگیری گونههای متنوعی از دیپلماسی از جمله دیپلماسی رسانهای، علمی، هنری، سینمایی و دانشگاهی هستیم که همگی در چارچوب دیپلماسی فرهنگی و عمومی عمل میکنند نکته قابل توجه این است که سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نه تنها در مواجهه با چالشها متوقف نشده، بلکه با عبور از این مرحله، به طور مستمر در مسیر ارتقا، رشد و تحول در عرصه فعالیتهای فرهنگی بینالمللی گام برمیدارد. ما با بهرهگیری از ظرفیتهای روز ایران و جهان، به دنبال ایجاد تحولی سازنده در دیپلماسی فرهنگی هستیم.
بله، تحریمها اثرات محدودکنندهای دارند، اما باید توجه داشت که دیپلماسی فرهنگی میتواند با روشنگری در میان ملتها از شرایط واقعی، به شکستن این تحریمها کمک کند. یک روایت صادقانه و دقیق از ایران نهتنها مانعی در برابر تحریمها ایجاد میکند، بلکه از مسیر فرهنگ میتواند به توسعه اقتصادی کشور نیز یاری برساند. در مورد زبان فارسی و تعاملات فرهنگی، اگرچه باید به میراث پرافتخار تاریخی توجه داشت، اما امروز این تعاملات باید در همه حوزهها و با رویکردی نوین گسترش یابد. این امر نه تنها ممکن است، بلکه ضرورتی انکارناپذیر برای تقریب فرهنگها و تمدنها در جهان امروز به شمار میرود.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با بهرهگیری از تعاملات رسمی با دولتها و نهادهای فرهنگی بینالمللی، درصدد معرفی جامع ظرفیتهای فرهنگی ایران به جهانیان است. در این مسیر، همکاری نهادهای تخصصی مانند بنیاد سعدی در آموزش زبان و ادبیات فارسی، نمونه بارزی از هماهنگی مؤثر دستگاههای فرهنگی است. شاهد مثال این تلاشها را میتوان در کشوری مانند ژاپن مشاهده کرد، جایی که علاقهمندان بسیاری با انگیزههای فرهنگی محض، خارج از چارچوبهای اقتصادی، روز تعطیل خودشان را میگذارند و به یادگیری زبان فارسی میپردازند. یا تلاششان در زمینه ایران شناسی، ایرانشناسان برجستهای دههها از عمر خود را صرف شناخت عمیق ایران کردهاند و امروز آنها تلاش میکنند تا ایران را بشناسند و بتوانند به عنوان مراجع معتبر در تعاملات فرهنگی آینده شناخته شوند، این گواهی بر تأثیرگذاری این تلاشهاست. این نمونهها نشان میدهد که علیرغم چالشهای موجود، ظرفیتهای فرهنگی ایران از جذابیت و نفوذ قابل توجهی در سطح جهانی برخوردار است. سازمان فرهنگ با شناسایی و بهرهگیری از این ظرفیتها، به ایجاد پلهای فرهنگی مستحکمی برای معرفی هرچه بهتر ایران به جهان تلاش میکند.
در عصر حاضر، رسانهها به عنوان یکی از مؤثرترین ابزارهای دیپلماسی فرهنگی نقش بیبدیلی ایفا میکنند. امروز شاهد شکلگیری گونههای متنوعی از دیپلماسی از جمله دیپلماسی رسانهای، علمی، هنری، سینمایی و دانشگاهی هستیم که همگی در چارچوب دیپلماسی فرهنگی و عمومی عمل میکنند.
نکته حائز اهمیت این است که علیرغم تفاوتهای تاریخی با گذشته، امروز فرصتهای بینظیری برای شناخت دقیقتر و عمیقتر فرهنگ ایرانی وجود دارد. موفقیت در این عرصه مستلزم دو عامل کلیدی است: یکی معرفی صحیح و جامع ظرفیتهای فرهنگی و دومی طراحی برنامههای تحول هوشمندانه. باید اذعان کرد که هرگونه نقص و کاستی در این زمینه نه ناشی از کمبود ابزار، بلکه مربوط به نحوه بهرهبرداری از آنهاست. امروز همزمان با وجود موانع، فرصتهای بیشماری نیز پیش رو داریم. در این مسیر، باید از تلاشهای مجدانه و خالصانه همه فعالان فرهنگی و به ویژه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در سه دهه گذشته و امروز تقدیر کرد. این عزیزان با وجود تمام محدودیتها و چالشها در ستاد و صف سازمان، خدمات ارزشمندی را ارائه نمودهاند که شایسته تقدیر است.
*سازمان فرهنگ و ارتباطات در این مسیر چه برنامههایی دارد؟
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در دوره اخیر با تدوین برنامههای تحولی جامع، گامهای بلندی در عرصه دیپلماسی فرهنگی برداشته است و رایزنان فرهنگی با وجود محدودیتهای موجود، طی سه دهه گذشته تلاش فراوانی را داشته آمد. در این راستا، اسناد راهبردی مهمی در حوزههای مختلف شامل: فعالیتهای فرهنگی بینالمللی، ایرانیان خارج از کشور، زبان و ادبیات فارسی، و گفتگوهای بینالادیانی تدوین و ابلاغ شده است. اگر بخواهم مثال بزنم باید بگویم یکی از برجستهترین دستاوردهای این دوره، توسعه کمّی و کیفی گفتگوهای بینالادیانی و آئینی است که به یکی از نمادهای ممتاز دیپلماسی فرهنگی ایران تبدیل شده است و در دورههای مختلف هم ما میزبان رویدادهای تأثیرگذار بودهایم.
در حوزه ایرانیان خارج از کشور نیز تلاشهای قابل توجهی برای تقویت ارتباطات صورت گرفته که در ادامه به تفصیل به آن خواهیم پرداخت. این دستاوردها نشاندهنده ظرفیت بالای دیپلماسی فرهنگی ایران در شرایط کنونی است.
پایان بخش اول...