جنگ فقط در میدان نیست؛ روایت هم میجنگد
اقتصاد ایران: دیگر جنگها فقط در میدان نبردِ نظامی رخ نمیدهند؛ در سوی دیگر، آنچه روایت میشود و آنگونه که روایت میشود، به اندازه همان سلاحها اثرگذار است.
خبرگزاری مهر؛ یادداشت مهمان، محسن دوباشی: در دوران جدید، دیگر جنگها فقط در میدان نبردِ نظامی رخ نمیدهند. موشکها، پهپادها و سلاحها تنها یکسوی درگیریاند. در سوی دیگر، آنچه روایت میشود و آنگونه که روایت میشود، به اندازه همان سلاحها اثرگذار است. رسانهها نهفقط بازتابدهنده رخدادها، بلکه امروز «طراحان معنا» هستند؛ و معنا، همان چیزی است که افکار عمومی را شکل میدهد، مشروعیتها را میسازد و سرنوشتها را تغییر میدهد.
اگر در جنگ سنتی پیروزی با کسی بود که بیشتر میکُشت، در جنگ روایتها پیروزی از آنِ کسی است که بهتر میگوید. این، چهره جدیدی از جنگ است؛ جنگ شناختی. جنگی که در آن شبکههای خبری، حسابهای توییتری، موشنگرافیها، مستندها و حتی پستهای کاربران عادی، سنگر و سلاحاند.
تجربه جنگ اوکراین و روسیه بهروشنی نشان داد که هر طرف، نه فقط با تانک و پهپاد، بلکه با توئیت و ویدئو میجنگد. روایتهای چندلایه از حملات، قهرمانسازیها، مظلومنماییها و بازنمایی گزینشی واقعیت، ذهن میلیونها مخاطب را شکل دادند. در جنگ غزه نیز، رسانههایی چون الجزیره، با قدرت روایتگری و تصویرسازی انسانی از مقاومت فلسطینی، توانستند وزن افکار عمومی جهان را به نفع مردم غزه تغییر دهند.
اکنون در نبرد مستقیم ایران و اسرائیل، همین الگو در حال تکرار است. روایت اسرائیل با محوریت «دفاع پیشدستانه» و «مهار تهدید وجودی»، توسط رسانههای غربی تکرار میشود و در برابر آن، روایت ایران از «مظلومیت»، «اقتدار موشکی» و «پاسخ شرافتمندانه» شکل گرفته است. در این میان، روایت سومی هم از دل رسانههای مستقل و منطقهای شکل گرفته که گاه به تضعیف روایت غربی و گاه به تلطیف روایت ایرانی انجامیده است.
ما در این میدان، اگر روایت نکنیم، برایمان روایت خواهند کرد. رسانههای ایرانی باید بدانند که قدرت واقعی، نه فقط در تولید محتوا، بلکه در «قاببندی معنا» و «ساخت روایت منسجم» است. سکوت رسانهای، یا روایتگری پراکنده و شعاری، یعنی واگذاری میدان نبرد به رقیب.