روزی که حاجیزاده میخواست فرش زیرپایش را خرج موشکی کند
اقتصاد ایران: در بخشی از کتاب «مرد ابدی»میخوانیم: «در پادگان مدرس، مدام باید سوخت در موتورهای جدید شارژ میشد. با این که بخش عمدهای از مواد اولیه در داخل کشور تولید میشد اما ابعاد کار، بسیار بزرگ بود و بودجۀ سنگینی میخواست.»
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، صبح امروز یکشنبه پیکر مطهر شهیدان سردار امیرعلی حاجیزاده فرمانده فقید نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سردار محمود باقری فرمانده موشکی این نیرو در بهشت زهرا(ع) به خاک سپرده شد.
پیکر پاک این شهیدان پس از اقامه نماز بهوصیت سردار حاجیزاده در قطعه شهدای مدافع حرم خاکسپاری شد.
سردار امیرعلی حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه صبح روز جمعه 23 خرداد و در جریان حمله رژیم صهیونیستی به کشورمان به شهادت رسید.
سردار حاجیزاده در 9 اسفند 1340 در تهران زاده شد و از سال 1359 وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. در سال 1363 با تشکیل فرماندهی موشکی در سپاه پاسداران به همراه سردار شهید حسن طهرانیمقدم از بنیانگذاران این فرماندهی بود و تلاشهای گستردهای برای شکلگیری این فرماندهی انجام داد.
پس از دوران دفاع مقدس به همراه سردار طهرانیمقدم مشغول فعالیت در حوزه گسترش فرماندهی موشکی شد و در مدتی فرماندهی یگانهای موشکی نیروی هوایی سپاه را بر عهد گرفت و پس از آن مسئول عملیات فرماندهی موشکی شد.
شهید حاجیزاده در سال 1388 به عنوان اولین فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب منصوب میشود و آغازگر فصل جدیدی از تولید قدرت دفاعی و بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران میشود.
سردار حاجیزاده یکبار برای انهدام پهپاد آمریکایی و یکبار هم برای عملیاتهای وعده صادق مدال فتح درجه 1 گرفت.
معصومه سپهری نویسنده در کتاب «مرد ابدی» که روایتی مستند از زندگی پدر موشکی ایران، شهید والامقام سردار حسن طهرانیمقدم است، روایتهایی درباره فعالیتهای این شهید بزرگوار در راستای موشکی شدن ایران داشته است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «سال 88 سال عجیبی بود. از زمستانِ گذشته، مشکلات مالی پروژههایشان به قدری زیاد شده بود که نزدیک بود کار متوقف شود! فکر روی فکر افزوده میشد؛ فکر حل پیچیدهترین مسائل فنی که قبل از آن در کشور مطرح نشده بود! فکر کمبودهایی که میتوانست نباشد اما بود! فکر همراه کردن مدیران ارشدی که فقط با دیدن تستهای موفق، ممکن بود همراهی کاملشان جلب شود! فکر دفاتر طراحی که در سطح شهر پراکنده بودند و فکر کارگاهها و کارخانههایی که هر یک بخشی از کار دشوار ساخت موشک ماهوارهبر را انجام میدادند! حاج حسن همۀ تجربه، فکر و اعتبارش را سر این کار آورده بود! نوروز سال 88، تنگنای مالی چنان کارشان را سخت کرد که کادر فرماندهی پادگان مدرس
در مدرس، مدام باید سوخت در موتورهای جدید شارژ میشد. با این که بخش عمدهای از مواد اولیه در داخل کشور تولید میشد اما ابعاد کار، بسیار بزرگ بود و بودجۀ سنگینی میخواست. سعی میکردند مشکلات مالی بین بچههای مدرس مطرح نشود اما مهندسان جوانی که در ساختمان فرماندهی پادگان بودند متوجه عمق مشکلات حاج حسن شده بودند. بدون پول و اعتبار امکان نداشت کار ادامه یابد! آنها حتی به این فکر کردند که اگر مدرس تعطیل شود، بروند به شرکتهای فنی یا جاهای دیگر.
حاج حسن میگفت حتی داروندار خودش را سر این کار میآورد تا کار نخوابد! این را همۀ بچههای اصلی موشکی از زمان جنگ میگفتند.
حاجیزاده بارها گفته بود: «حسن! اگه لازم بشه ما فرش زیرپامون رو میفروشیم میاریم برای کارمون خرج میکنیم!» بعدها که فرصتی پیش آمد و با هم به خانۀ حاجیزاده رفتند حسن به شوخی اشارهای به فرش خانه کرد و گفت: «حاجی! اینو میخواستی بیاری خرج موشکی کنیم؟!»»
انتهای پیام/