عملکرد صداوسیما در جنگ ۱۲روزه بحث‌برانگیز شد

اقتصاد ایران: جنگ ۱۲ روزه، نقطه عطفی در شکل‌دهی به درک جدیدی از مفهوم جنگ در دوران معاصر بود؛ جنگی که صرفاً در میدان‌های نظامی جریان نداشت بلکه در ساحت رسانه، ادراک و روایت نیز به‌شدت تأثیرگذار و تعیین‌کننده بود.

عصرایران: جنگ ۱۲ روزه، نقطه عطفی در شکل‌دهی به درک جدیدی از مفهوم جنگ در دوران معاصر بود؛ جنگی که صرفاً در میدان‌های نظامی جریان نداشت بلکه در ساحت رسانه، ادراک و روایت نیز به‌شدت تأثیرگذار و تعیین‌کننده بود.

در این میان، آنچه برای نظام حکمرانی ایران از اهمیت خاصی برخوردار است، بررسی و آسیب‌شناسی نقش و عملکرد نظام اطلاع‌رسانی و تبلیغاتی کشور در این مقطع حساس، به‌ویژه رسانه ملی، صداوسیما، به‌عنوان بازوی اصلی روایت‌گری و مرجع اطلاع‌رسانی رسمی کشور است.

این جنگ، بار دیگر نشان داد که قدرت رسانه‌ای نه‌فقط در مکمل‌سازی قدرت نظامی بلکه در مدیریت افکار عمومی و هدایت فضای اجتماعی، تأثیری هم‌سنگ با سلاح نظامی دارد و ضعف در آن می‌تواند به بحران مشروعیت و رانش مخاطب به سوی منابع رسانه‌ای معارض و معاند منتهی شود.

هرچند پیروز جنگ 12 روزه مردم ایران بودند که نقشی ماندگار در جهت وحدت ملی و دفاع از تمامیت  سرزمینی کشور ایفا کردند اما واقعیت این است که این نقش آفرینی تاریخی عموما محصول درک و بلوغ سیاسی ایرانیان بود و هست .

نقشی که بسیاری در پرتو سیاست ها و رویکردهای سیاسی و فرهنگی چند دهه اخیر تصور می کردند از بین رفته و ایران و میهن ارزش و جایگاه خود را نزد ایرانیان داخل و خارج از دست داده است اما این جنگ تمام تصورات اینچنینی را از بین برد و بار دیگر به دنیا نشان داد که مردم ایران در دفاع از کشور و سرزمین تاریخی و باستانی و باعظمت خود استوار و پایدار ایستاده اند.

در این راستا اما عملکرد رسانه ملی در جریان جنگ ۱۲ روزه نشان داد که سازمان صداوسیما همچنان از آمادگی لازم برای مواجهه با بحران‌های ترکیبی و پیچیده برخوردار نیست. در حالی که در ساختارهای جدید نبرد، رسانه‌ها باید در خط مقدمِ روایت، اعتمادسازی و بسیج افکار عمومی قرار گیرند، رسانه ملی با اتکا بر الگوهای سنتی، عملکردی قابل نقد را در جهت ایجاد اتحاد و انسجام ملی ایفا کرد و حتی یکی از مدیران ارشد آن در دفاع از عملکرد ضعیف خود در این زمینه ، کشور و مردم آن را آغل تشبیه نمود . 

یکی از نشانه‌های روشن این ناکامی، عدم استفاده صحیح از نمادها و ظرفیت‌های ملی برای ایجاد حس همبستگی و بسیج ملی بود. به‌جای بهره‌گیری از چهره‌های علمی، اجتماعی، فرهنگی و ملی که از مشروعیت گسترده نزد افکار عمومی برخوردارند، همچنان نمادهای سنتی، محدود و کلیشه‌ای در محور تبلیغات قرار گرفتند.

این بی‌توجهی به اقتضائات اجتماعی و تنوع فکری جامعه، رسانه ملی را از مخاطبان مختلف، به‌ویژه اقشار میانه و نخبگان فرهنگی و علمی و اقوام و گروه های نژادی ، زبانی و دینی  دور کرد . شرایطی که می توانست حتی به زیان وحدت ملی کشور نیز منجر گردد. .

در حوزه اطلاع‌رسانی نیز، ضعف چشمگیر رسانه ملی در ارائه اخبار دقیق، شفاف، سریع و قابل اعتماد کاملاً مشهود بود. کندی در انتقال اطلاعات، کلی‌گویی، عدم روایت‌گری مبتنی بر داده‌های واقعی و فقدان ارتباط موثر با مخاطب، زمینه‌ساز افزایش بی‌اعتمادی عمومی و روی آوردن به رسانه‌های رقیب و معاند و شبکه های مجازی  شد.

 به‌ویژه در ساعات و روزهای حساس جنگ، بسیاری از مردم برای دریافت اطلاعات اولیه درباره حملات، پاسخ‌ها، وضعیت مناطق عملیاتی و موضع‌گیری‌های رسمی، به شبکه‌های خارجی مراجعه کردند؛ وضعیتی که نشان‌دهنده شکاف عمیق میان رسانه رسمی و نیاز واقعی مخاطب بود.

در این شرایط، حتی پلتفرم‌ها و کانال‌های اطلاع‌رسانی داخلی در فضای مجازی، علی‌رغم محدودیت‌های اینترنتی، توانستند با انتشار اخبار و تحلیل‌های سریع‌تر و قابل اعتمادتر، در مدیریت افکار عمومی داخلی و ایجاد انسجام ملی نقش مؤثرتری ایفا کنند

از دیگر اشکالات بنیادین در عملکرد صداوسیما، غلوآفرینی، ارائه تحلیل‌های نادرست و تولید ادراک‌های غیرواقعی بود. تحلیل‌ها و برنامه‌هایی که گاه با اهداف تبلیغاتی و بدون اتکای علمی ارائه می‌شدند، با نادیده‌گرفتن واقعیات میدانی، به‌جای تقویت اعتماد عمومی، به افزایش تردیدها و فاصله‌گیری افکار عمومی از رسانه ملی انجامیدند.

 این تحلیل‌های غیرکارشناسی، که عمدتاً از سوی افرادی گمنام و بدون سابقه علمی و اجتماعی و نخبگانی و بدون شناخت دقیق از مناسبات ژئوپلتیکی، نظامی و رسانه‌ای ارائه می‌شد، نه تنها نقشی در افزایش بصیرت عمومی نداشت، بلکه با تضعیف جایگاه صداوسیما به‌عنوان منبع تحلیلی معتبر، فضا را برای میدان‌داری رسانه‌های بیگانه فراهم کرد.

در همین راستا، عملکرد مجریان و کارشناسان صداوسیما نیز قابل نقد جدی است. غلبه هیجانات سطحی، بی‌ثباتی در لحن و روایت، تحلیل‌های احساس‌زده و سطحی مجریان و استفاده از کارشناسان فاقد اعتبار علمی و تحلیلی، همه و همه موجب شد که رسانه ملی در شرایط حساس، نتواند به مرجع گفت‌وگو با ملت تبدیل شود.

 حتی حمله به ساختمان شبکه خبر، که می‌توانست به فرصتی برای همدلی و بازسازی پیوندهای رسانه با جامعه تبدیل شود، در فضای بی‌اعتمادی حاکم و عملکرد غیرحرفه‌ای رسانه ملی، نتوانست اثربخشی لازم را داشته باشد.

 تجربه جنگ 12 روزه در حوزه رسانه و تبلیغات بازتعریف جایگاه و نقش صداو سیما از یک رسانه گروهی به رسانه ای ملی را ضروری ساخته است. در عین حال رسانه ملی باید آمادگی حرفه ای لازم با تکیه بر روندها و راهبردهای مدرن و جدید را بدست اورده تا بتوانند در رقابت رسانه ای نقش موثر و مفیدی را در راستای وحدت ملی و دفاع از کیان ایران به انجام رسانند.

نظام حکمرانی ایران باید بر اهمیت و نقش رسانه ملی در روندهای آینده و در راستای ایفای نقش ملی به اصلاح و ترمیم این رسانه بپردازد . رسانه ملی باید به مرجعیت خبری ملی تبدیل شود .

 مرجعیتی که تنها از طریق سرعت، صداقت، تحلیل دقیق، و بهره‌گیری از چهره‌های علمی و ملی میسر است. در این مسیر، مهم‌ترین اقدامات اصلاحی می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

- طراحی الگوی روایت‌گری ملی با استفاده از نمادها و چهره‌های معتبر فرهنگی، علمی و اجتماعی برای همراه‌سازی طیف‌های مختلف مردم.

- ارتقاء سامانه‌های اطلاع‌رسانی و بازنگری در فرآیند گردآوری، تحلیل و انتشار اخبار با هدف افزایش شفافیت و اعتماد عمومی.

- پرهیز از هیجان‌زدگی افراطی ، تحلیل‌های غلوآمیز و انتظارسازی‌های غیرواقعی که می‌تواند به بحران مشروعیت ادراکی نظام حکمرانی منجر شود.

- بازآرایی نیروی انسانی رسانه ملی با جذب کارشناسان، تحلیل‌گران و مجریانی با توانایی علمی، فهم رسانه‌ای بالا و تسلط بر تحلیل تحولات منطقه‌ای و جهانی.

- ایجاد ساختارهای چابک در مواقع بحران که بتوانند به‌سرعت با تغییر شرایط، پیام‌رسانی مؤثر، دقیق و منطبق با واقعیت ارائه دهند.

جمع‌بندی نهایی اینکه در غیاب رسانه‌ای شفاف، حرفه‌ای و ملی، میدان روایت‌گری به‌راحتی در اختیار رسانه‌های معارض قرار می‌گیرد. صداوسیما، اگرچه ابزار قدرتمندی در اختیار دارد، اما در صورتی که از بازنگری جدی در محتوا، سیاست‌گذاری، ساختار و نیروهای انسانی خود پرهیز کند، نه‌تنها از ایفای نقش ملی بازخواهد ماند، بلکه به تهدیدی برای سرمایه اجتماعی و انسجام ملی بدل خواهد شد  . 

در نهایت، اقتدار رسانه‌ای، بخشی تفکیک‌ناپذیر از اقتدار ملی است. نظام حکمرانی باید با رویکردی راهبردی و غیرامنیتی، فرآیند بازسازی رسانه ملی را آغاز کند تا در مواجهه با چالش‌های آتی، صدای معتبر، مؤثر و مورد اعتماد ملت باشد.

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ