گهواره تا گودال؛ روایت عشق و فداکاری در قاب مراسم شیرخوارگان همدان
اقتصاد ایران: همدان- در اولین جمعه ماه محرم مادران همدانی با فرزندان در آغوش، لالایی وارثان عشق حسینی را در مراسم شیرخوارگان همصدا با سراسر کشور سر دادند.
خبرگزاری مهر، گروه استانها - محمدرضا بهرامیصفت: لحظات آغازین صبح جمعه، اولین جمعه ماه محرم، سکوت و معنویت خاصی سراسر استان همدان را فراگرفت؛ زنانی با جامههای سیاه، اشک در چشم و نوزاد در آغوش، راهی مساجد، مصلاها و حسینیههای شهر و روستا شدند.
۲۷۲ نقطه از این دیار حسینی همزمان با سراسر کشور، میزبان آئین پرشور شیرخوارگان حسینی شد. مراسمی که هر ساله به یاد علیاصغر (ع)، خردسالترین شهید کربلا برگزار میشود و مادران عاشورایی، نوزادان شیرخوار خود را به یاد ششماهه دشت کربلا نذر آستان حضرت سیدالشهدا (ع) میکنند.
فضای مراسم سراسر اشک، نجوا و بوی مهربانی بود؛ مادرانی که با دستمالهای سبز و پیشانیبندهای «یا صاحبالزمان» و «یا حسین» کودکان خود را مزین ساخته و در میان جمعیت، ضجهها و دعاهای خود را به سوی کربلا روانه میکردند.
زمزمه لالایی و خواندن مرثیه شهادت علیاصغر (ع)، فضای معنوی خاصی ایجاد کرد. نوای یا حسین کودکان و زمزمه مادرانه، در دل هزاران نفر از شرکتکنندگان غم و بغض عاشورایی را زنده میکرد.
برخی مادران با چشمانی اشکبار، فرزندان خود را بالا میبردند و به امام حسین (ع) تقدیم میکردند؛ گویی بار دیگر صحنه رشادت و فداکاری حضرت رباب (س) و علی اصغر (ع) در صحرای کربلا تکرار میشد. بسیاری از پدران، در کنار مادران، با نگاه به آسمان و اشک، برای سلامتی فرزندان و نابودی ظلم در سراسر جهان دعا میکردند.
مراسم امسال در مصلاها و مساجد بزرگ از جمله مصلای امام خمینی (ره) همدان، حسینیهها، امامزادگان و حتی در روستاها و مناطق دورافتاده با نظم بسیار و شور ویژه برگزار شد.
سخنرانان با اشاراتی به جایگاه حضرت علیاصغر (ع) در واقعه عاشورا، به تبیین اهمیت تربیت حسینی و انتقال فرهنگ ایثار و استقامت به نسل آینده پرداختند.
مداحیها و روضهها اشک بر گونه مادران و کودکان نشاند و در پایان بسیاری از مادران و نوزادان خود را به پرچم سبز و گهواره نمادین علیاصغر (ع) متبرک کردند.
مراسم شیرخوارگان حسینی هرساله فرصتی است برای تجدید پیمان با امام حسین (ع) و اعلام همبستگی هر نسل با نهضت عاشورا، و امسال نیز استان همدان با برگزاری این گردهمایی عظیم در ۲۷۲ نقطه، جلوهای از ایمان، محبت مادری و عشق به اهلبیت (ع) را به نمایش گذاشت.
لحظات اشک و دعا
صبح امروز و در میان صدای لالاییها و اشک چشم مادران، «فاطمه حبیبی» یکی از مادران جوان همدانی که برای نخستین بار همراه با نوزاد ششماههاش به مراسم شیرخوارگان حسینی آمده بود، در گفتگو با خبرنگار مهر حال و هوای خود را اینچنین روایت کرد: شاید وقتی کودکمان به دنیا میآید، برایش آرزوهای زیادی داشته باشیم اما امروز مهمترین آرزویم این بود که علیاصغر گونه او را نذر آستان حسین (ع) کنم؛ همانطور که حضرت رباب (س) در اوج غربت، دلبند ششماههاش را فدای دین کرد.
فاطمه حبیبی که فرزندش را با پیشانیبند یا حسین و لباس سبز رنگ مزین کرده بود، افزود: این اولین سالی است که با پسرم در مراسم شیرخوارگان شرکت کردم و تا ساعاتی پیش تصورش را هم نمیکردم که این فضا تا چه اندازه متأثرکننده و عجیب است.
این مادر همدانی عنوان کرد: بغض مادری، اشک بر گونهها و دعایی که برای سلامت و عاقبتبهخیری همه کودکان این سرزمین از دل برآمد، تجربهای است که هیچگاه فراموش نخواهم کرد.
وی افزود: وقتی کنار صدها مادر دیگر، بچهام را بالا گرفتم و به سوی ضریح گهواره نمادین علیاصغر (ع) اشاره کردم، احساس کردم پیوندی ناگسستنی با عاشورا و ارزشهایش برقرار شده و وظیفه خود میدانم که راه او را برای پسرم شرح دهم و یادش بدهم که هرگز بدون ولایت و ایمان، زندگی مسیر درستی ندارد.
این مادر جوان در پایان بیان کرد: امیدوارم این مراسم همهساله پرشورتر برگزار شود و هیچ مادری حسرت حضور در چنین همنشینی معنوی و عاشقانهای را نخورد.
روایت مادر عاشورایی همدانی
حدیث ملکایی، یکی دیگر از مادران جوان حاضر در این مراسم باشکوه، در گفتگو با خبرنگار مهر از شور این اجتماع و حسوحال خود گفت: هر سال محرم که این مراسم برگزار میشود، دلم میخواهد زودتر از همه آماده شوم و همراه با کودکم خودمان را به جمع مادران عاشورایی برسانیم.
وی افزود: امسال که برای اولین بار پسرم را با لباس سبز کوچک بر تنش و پیشانیبند یا علیاصغر (ع) در آغوش کشیدم، بغض غریبی در دلم نشسته بود؛ بغضی آمیخته با افتخار و ایمان.
ملکایی ادامه میدهد: اینجا، کنار صدها مادر دیگر، وقتی لابهلای زمزمهها و اشکها فرزندم را به آغوش گرفتم، حس کردم پیوندی از جنس عشق و عهد با عاشورا در رگهای ما جاری میشود. دعا کردم هیچ مادری هیچوقت غم از دست دادن فرزند را نبیند؛ اما وقتی علیاصغر (ع) را به یاد میآورم، اشکهایم را نذر مادر بزرگوارش میکنم.
این مادر خاطرنشان کرد: مراسم شیرخوارگان برای من و خیلی از مادران فقط یک یادبود نیست، میعادگاهی است برای تکرار مسئولیت مادرانه؛ فرصتی تا عهد کنیم معرفت، ولایت و ایثار را به کودکانمان بیاموزیم. اینجا همه با قلبشان آمدهاند؛ اشکها برای استواری ایمان جاری میشود.
روایت یک مادر چشمانتظار از میعاد امید
اما در میان جمعیت اشکبار مادران، برخی چشمانتظار معجزهای آسمانی به این آئین آمدهاند.
خانم جوانی که سالهاست در حسرت داشتن فرزند است، در گفتگو با خبرنگار مهر از امید و حال و هوای شرکت در این مراسم میگوید: چند سال است این مراسم را از دور نگاه میکنم؛ هر سال صدها مادر را میبینم که نوزادشان را با عشق در آغوش میگیرند و برای سلامتی و عاقبتبخیر شدن او نذر و دعا میکنند.
وی افزود: من هم هر سال با اشکی پنهان و دلی پرحسرت، دعای مادر شدن را زیر لب زمزمه میکردم. امسال اما به خودم جرأت دادم، آمدم تا زیر پرچم کوچکترین شهید کربلا، حاجتم را طلب کنم.
این بانوی همدانی عنوان کرد: گفتهاند دل شکسته به گهواره علیاصغر (ع) گره میخورد و اشک مادرانه در این روز رد گم نمیکند. امروز اشکم را نذر این شهید ششماهه کردم؛ با تمام وجود دعا کردم و با صدای آرام زمزمه کردم: یا اباعبدالله، به احترام اشکهای رباب (س)، اگر صلاح میدانی به من هم فرزندی عطا کن تا سالهای بعد او را در آغوشم بیاورم و حسینی تربیت کنم.
وی عنوان کرد: مراسم شیرخوارگان برای من، بیش از هرچیز میعاد امید بود؛ حس کردم نه تنها مادران صاحب فرزند، بلکه چشمانتظاران هم در این اجتماع بزرگ سهم دارند و علیاصغر (ع) کوچک اما کریم، پناهگاه دلهای دلتنگ است. امید دارم دعای مادرانهام به آسمان برسد.
این بانوی همدانی در پایان گفت: خدا کند سال آینده با نوزادی در آغوش، به این مراسم بیایم و شکرگزار اجابت این نذر باشم.
در پایان گفتنی است؛ امروز، همه مادران آمده بودند؛ هرکدام با فرزندی در آغوش یا امیدی در دل. بعضی با چشمان اشکبار، کودکان خردسال خود را به گهواره علیاصغر (ع) سپردند و او را نذر آستان سیدالشهدا (ع) کردند تا فرزندشان حسینی بماند و سرباز کوچک ولایت شود.
عدهای دیگر نیز، با هزاران امید و التماس، پای به مجلس نهاده بودند تا شاید شفا و سلامتی کودک بیماری را به دعای علیاصغر (ع) طلب کنند و یا در حسرت سالهای بیفرزندی، حاجت در آستان کوچکترین شهید کربلا بجویند.
هر مادری امروز سهمی از دعا و اشک و امید داشت؛ مجلسی که نه فقط یادآور غربت رباب (س) و مظلومیت علیاصغر (ع)، بلکه آوردگاهی بود برای بیقرارترین آرزوهای مادرانه، نذرها و عهدهای ابدی.
از دل این جمع عاشورایی، امید و ایمان به فردا و نسلهای حسینی، دوباره زنده شد و دعای هزاران زن به ضریح اخلاص پیوند خورد تا این خانه، خانه امید و اجابت بماند.