کسی میرود که مهمان است، نه ما که صاحب خانهایم!
اقتصاد ایران: ما نسل اندر نسل در این آب و خاک بودهایم، کسی باید برود که مهمان چند روزه این منطقه است، نه ما که در این نقطه از جهان، صاحب خانهایم.
خبرگزاری مهر، یادداشت مهمان: دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، از تهدید مردم مبنی بر تخلیه تهران چه هدفی را دنبال میکند؟ تهران را خالی کنید. به ما بپیوندید! ما نگران مردم ایران هستیم و برای آنها پیام داریم!
جملات آشنایی که چند روز پیش از دهان نتانیاهو بیرون آمد، ولی کسی او را جدی نگرفت. اساساً نخست وزیر رژیمی که هنوز ماهیت و اساسش به رسمیت شناخته نمیشود، برای مردم ایران هیچگاه جدی نبوده است. رژیم صهیونیستی تصور میکرد بعد از یک عملیات ایذایی اطلاعاتی و خلأ روانی به وجود آمده پس از آن، میتواند کار ایران را تمام کند. رؤیا فروشی جریان برانداز به آمریکا و اسرائیل در طول چند سال اخیر، نخست وزیر رژیم صهیونیستی را به این باور رسانده بود که با اولین عملیات در ایران، مردم ناراضی کار حکومت ایران را تمام میکنند. اما برخلاف خوشباوری آمریکا و اسرائیل، مردم ایران نه تنها در حمایت از آنها کاری نکردند، که با انسجامی سیاسی و مهمتر، همبستگی اجتماعی بینظیر، امیدهای اسرائیل برای کشاندن ایران به دو جبهه، یعنی جبهه خارجی و جبهه داخلی، را ناامید کردند. ضربه دوم بر پیکره نتانیاهو زمانی خورد که ایران، به فاصله باورنکردنی توانست خود را احیا کند، و به فاصله تنها چند ساعت بعد از عملیات چندجانبه اسرائیل، پدافند ایران که گمان میشد از کار افتاده، هواپیمایی F۳۵ رژیم صهیونیستی را برای اولین بار در جهان انداخت و در جنگی که اساساً زمینی نیست، اسیر هم گرفت. اقدامی که جهان را در حیرت فرو برد و فضا را به ضرر اسرائیل تغییر داد.
صحنه جنگ ایران و رژیم صهیونیستی، حالا به نفع ایران است و مهمترین نکته آن، روحیه ضعیف در جبهه صهیونیستهاست. روحیه ضعیفی که صهیونیستها تلاش میکردند در ایران جاری کرده تا نقش برگ برنده اصلی صهیونیستها در غلبه در میدان را بازی کند. این روحیه ضعیف حالا باعث شده است، این بار فرمان جنگ به جای نتانیاهو، در دستان ترامپ قرار بگیرد. ترامپ که از روحیه ضعیف صهیونیستها شوکه است و مشخصاً میداند صدای نتانیاهو در ایران شنیده نمیشود، حالا خود کنترل عملیات روانی در ایران را در دست گرفته است، چراکه فکر میکند ایرانیها برای او اهمیت بیشتری قائلاند. اما چیزی که واضح است، همان تحلیل قبلی است. جبهه مقابل هنوز به دنبال پیدا کردن و کشاندن یک نیروی فعال در خیابانهای ایران است. به عبارت بهتر باید گفت، آمریکا از ابتدا نیز بیرون از این جنگ نبود، فقط منتظر بود با آغاز فاز دوم عملیات، به عنوان ناجی مردم ایران و یک «سوپر هیرو» وارد جنگ بشود. ریکاوری بینظیر ایران، تنها حضور او را کمی دشوارتر کرد. علیرغم هشدارهای پدرانه ایران به آمریکا مبنی بر دخالت نکردن در تنبیه اسرائیل، ترامپ حالا خود میخواهد کنترل جنگ را برعهده بگیرد. جنگی که اسرائیل در آن ادعا میکرد میخواهد زیرساختهای ایران را نابود کند، اما حالا به آتش زدن لاستیک در خیابان، دود کردن ضایعات و زبالههای شهری و سوزاندن خرمنهای گندم رسیده است. ترامپ با کشاندن بازی به خیابانها و ترساندن مردم در خالی کردن پایتخت تنها میخواهد زمین بازی را عوض کند، تا شاید نیروهایی نظیر منافقین که مدتی است در ایران در حال سرمایهگذاری هستند، بازی را در خیابانهای تهران عوض کنند. فلذا مدام تهدید به حمله به تهران میکند.
جدای از اینکه امروز زندگی در پایتخت چه لذتها و چه دشواریهایی دارد، باید گفت که خالی کردن پایتخت در چنین شرایطی چه مخاطراتی میتواند داشته باشد؟
خالی کردن پایتختِ یک کشور یا شهر درگیر جنگ، به ویژه زمانی که دشمن با تبلیغات رسانهای مستمر مردم را به ترک آن فرا میخواند، تبعات متعددی را در سطوح مختلف به دنبال دارد. ترامپ در شروع این بازی اهداف متفاوتی را دنبال میکند.
۱. اولین هدف ترامپ و جبهه مقابل، هدف قراردادن وجه سیاسی و مشروعیت حاکمیت است. او سست شدن اعتماد عمومی را نشانه رفته است. از دست رفتن کنترل بر پایتخت، معمولاً به عنوان نشانهای از شکست حکومت تفسیر میشود. او خیال میکند مردم و نخبگان سیاسی ممکن است آغاز فروپاشی نظام را در این گام ببینند و به سمت مصالحه یا حتی خیانت به حکومت متمایل شوند. به نظر میرسد او ریسک و قمار بزرگی را شروع کرده است، که در شرایط خطرناک جبهه نبرد علیه اسرائیل، به نظر میرسد چاره دیگری ندارد. اگر دمیدن او در شیپور «پایتخت را خالی کنید»، نتیجه ولو کوچکی داشته باشد، به واسطه تبلیغات میتواند در افکار عمومی داخل و خارج، تصویر شکست قطعی را جا بیندازد. این «پیروزی روانی» میتواند در پازل او که کشاندن مجدد ایران پای میز مذاکره و حتی جلب حمایتهای بینالمللی است، مؤثر واقع شود. در حقیقت عدم حضور مردم در شهر، یک عملیات روانی جدی است.
۲. جریان عادی زندگی در شهر و بازتاب بینالمللی تفاوت زندگی در ایران و اسرائیل، به شدت ترامپ و نتانیاهو را تحت فشار قرار داده است. به خصوص آنکه تبلیغات آنها در کشورهای عربی مبنی بر تأمین امنیتشان در مقابل پول را به شدت تحت شعاع قرار میدهد. فلذا او با تلاش در جهت نمایش یک شهر جنگ زده از تهران، به دنبال دومین هدف خود است تا به کشورهای عربی نشان دهد، عدم همنوایی با او چهره بدی دارد و پایتختی نظیر تهران را نیز نابود میکند. مشخصاً او در این زمینه جنگزدگی پایتخت و بحران خدمات اجتماعی را هدف گرفته است. پایتخت محل عمدهترین منابع اقتصادی و خدمات عمومی (برق، آب، ارتباطات، مراکز مالی) است. در ذهن ترامپ ترک تهران، موجب فروپاشی زنجیره خدمات و بحران در تأمین نیازهای اولیه مردم ایران، چه نیروهای نظامی و چه غیرنظامی، میشود. اگرچه حضور اجتماعی مردم در این زمینه تا به امروز بسیار با آنچه ترامپ گمان میکرده فاصله دارد و مردم در تهران و دیگر شهرها، در این زمینه بسیار کمک حال یکدیگرند.
۳. سومین هدف ترامپ، فرار سرمایه و تخریب بازار است. ترامپ به خوبی میداند که این جنگ ممکن است چند ماه به طول بیانجامد و برخلاف اسرائیل که طولانی شدن جنگ، به شدت آنها را تحت فشار قرار داده، تهران توان تابآوری در طولانی مدت را دارد. فلذا او میخواهد در این زمینه ضربه سختی به ایران وارد کند. در تحلیل آمریکاییها، سرمایهگذاران داخلی و خارجی که حالا منتظر آرام شدن شرایط و تصمیم هستند، با مشاهده تخلیه شهر، سرمایههای باقیمانده خود را سریعاً خارج میکنند و بازارهای مالی و ارزی دچار فروپاشی میشوند. امری که در درازمدت آثار تورمی و رکودی سنگینی برجای میگذارد.
۴. چهارمین هدفی که ترامپ آن را هدف قرار داده است، یک تصویرسازی اجتماعی برای مصرف داخلی است. او خیال میکند که دستور او میتواند آوارگی گسترده در ایران به دنبال داشته باشد. تخلیه پایتخت معمولاً با پناهجویی دستهجمعی به شهرهای اطراف یا کشور همسایه همراه است. این موج پناهندگان فشار زیادی بر نواحی میزبان وارد میکند و بحرانهای جدیدی نظیر کمبود مسکن، غذا و بهداشت ایجاد میکند. این موج مصرف خوبی در داخل برای همراه کردن دیگر سیاسیون برای وارد شدن به جنگ دارد. اگر او بتواند نشان دهد که ایران در حال فروپاشی است، به راحتی میتواند کنگره را برای حمله به ایران متقاعد کند و حتی ممکن است برای ایجاد این موج، دست به حمله محدود نظامی هم بزند. از نظر ترامپ، حمله او میتواند منجر به کاهش روحیه مقاومت مردم بشود. به خیال او مردم و سربازان با دیدن اینکه موج تخلیه پایتخت افزایش پیدا کرده، روحیه خود را میبازند و رفتارهای انفعالی یا حتی تسلیم زودرس را میپذیرند. او با این برگ برنده میتواند بازیهای متعددی انجام دهد، به خصوص در افکار عمومی آمریکا خود را ناجی مردم آواره ایران نشان دهد.
۵. آخرین هدف ترامپ، حرکت جدی در وجه رسانهای و روانی «پیروز جنگ» است. به جز روز اول نبرد، از روز دوم تصویر رسانهای بینالمللی، به خصوص تصویر رسانهای در درون اسرائیل به هیچ وجه ترامپ-نتانیاهو را پیروز جنگ نمیداند و قطع اینترنت و پوشش خبری از درون اسرائیل، به شدت به ضرر این رژیم تمام شده است. فلذا ترامپ به دنبال یک برد تبلیغاتی برای خودشان است. هرچه تبلیغات دشمن مؤثرتر عمل کند، تخلیه پایتخت خوراک خبری برای شبکههای بینالمللی خواهد بود. این پوشش رسانهای وضعیت را بحرانیتر نشان میدهد و احتمال مداخله سیاسی یا نظامی خارجی را بالا میبرد. همچنین در صورت عدم پیروزی در این جنگ، تخلیه پایتخت آثار طولانیمدت بر حافظه جمعی میگذارد. «شهرِ رهاشده» نمادی از شکست ملی است و نسلهای آینده تصویر تلخی از آن خواهند داشت؛ مشابه آنچه ایرانیان از حمله مغولان، یا اشغال توسط متفقین در خاطره خود ثبت کردهاند.
در پایان باید گفت، اگرچه برای صهیونیستها که عمر پدربزرگهای ما از دولت آنها بیشتر است، و یا برای آمریکاییها که کشور خودشان را بر استخوانهای سرخ پوستها ساختهاند، شهر و کشور آن معنا را ندارد، ولی برای ایرانیها، تهران یک خانه است. همانطور که مردم غزه حاضر نبودند زیر بمب باران ۲۴ ساعته از خانه خود بیرون روند، و حتی چادرهای خود را بر خرابههای آن خانه قبلی بنا میکردند، مردم تهران نیز خانه خود را ترک نمیکنند. اساساً ایرانیها ریشه در این آب و خاک دارند و درخت ریشهدار به این راحتی نمیافتد. ما از جایی به این سرزمین نیامدهایم که بخواهیم به آنجا برگردیم، ما نسل اندر نسل در این آب و خاک بودهایم. کسی باید برود که مهمان چند روزه این منطقه است، نه ما که در این نقطه از جهان، صاحب خانهایم.