واکنش رسانههای باکو به تجاوز اسرائیل؛ همراستا با تلاویو
اقتصاد ایران: در پی تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک ایران، رسانههای جمهوری آذربایجان با اتخاذ یک راهبرد هماهنگ، از محکوم کردن این اقدام خودداری کرده و به عادیسازی آن پرداختند؛ این رویکرد شامل خنثیسازی زبانی و بازنشر پروپاگاندای دشمن بود، نه یک موضع بیطرفانه.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، در ساعات بامدادی روز جمعه، رژیم غاصب صهیونیستی در اقدامی که نقض آشکار حاکمیت ملی و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران و مغایر با تمامی قوانین و منشورهای بینالمللی بود، تجاوزی جنایتکارانه را علیه خاک کشورمان ترتیب داد.
این حمله که با هدف قرار دادن برخی مراکز راهبردی و اقتصادی در نقاطی از کشورمان صورت گرفت، هرچند با هوشیاری و اقدام پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با شکست مواجه شد، اما بار دیگر ماهیت تروریستی و متجاوز این رژیم جعلی را به اثبات رساند.
در این میان، آنچه بیش از اصل تجاوز، توجه ناظران و تحلیلگران مسائل منطقهای را به خود جلب کرد، واکنش محتاطانه و عمیقاً معنادار رسانههای جمهوری آذربایجان بود. این واکنش ترکیبی از سکوت، خنثینمایی و بازنشر گزینشی بود.
بررسی دقیق محتوای منتشر شده در رسانههای پیشرو جمهوری آذربایجان، همچون خبرگزاریهای «آپا» (APA) و «ترند» (Trend)، در ساعات و روزهای پس از تجاوز رژیم صهیونیستی، از یک الگوی رفتاری مشخص و هماهنگ پرده برمیدارد.
این الگو که مبتنی بر سه راهبرد اصلی «خنثیسازی زبانی»، «بازنشر تبلیغات دشمن» و «ایجاد پرده دود دیپلماتیک» است، نشان میدهد که فضای رسانهای این کشور، بیش از آنکه به دنبال اطلاعرسانی عینی باشد، در حال اجرای یک دستورکار سیاسی مشخص بوده است.
نخستین و بارزترین ویژگی پوشش رسانهای در آذربایجان، تلاش عامدانه برای پاکسازی زبان از هرگونه واژه محکومکننده یا دارای بار ارزشی منفی علیه رژیم صهیونیستی بود.
در حالی که ماهیت اقدام نظامی علیه یک کشور مستقل، «تجاوز» و «اقدام جنایتکارانه» است، رسانههای آذربایجانی با وسواسی خاص از به کار بردن این واژگان پرهیز کردند. به جای آن، از اصطلاحات خنثی و بیطرفانهای مانند «درگیری/برخورد»، «جنگ» و «حملات/ضربات» استفاده شد.
این انتخاب واژگان، یک انتخاب ژورنالیستی برای حفظ عینیت نیست، بلکه یک تصمیم سیاسی برای پرهیز از آزردن تلآویو است. این رویکرد در تضاد کامل با ادبیات رسانههای محور مقاومت و حتی رسانههای مستقل بینالمللی قرار داشت که به درستی بر ماهیت تجاوزکارانه این اقدام تأکید میکردند.
این خنثینمایی زبانی، در واقع بازتابی از سیاست کلان دولت باکو در قبال این بحران است. جمهوری آذربایجان خود را در موقعیت دشواری میان اتحاد حیاتی و امنیتیاش با اسرائیل و واقعیتهای جغرافیایی و سیاسی همسایگی با جمهوری اسلامی ایران، قدرت منطقه، میبیند.
محکومیت صریح اسرائیل میتوانست به روابط راهبردی و جریان تسلیحات پیشرفته به باکو لطمه بزند و از سوی دیگر، حمایت آشکار از این تجاوز، واکنش شدید و غیرقابل پیشبینی تهران را در پی داشت.
در چنین شرایطی، دولت باکو سیاست «ابهام راهبردی» را در پیش گرفت و رسانههای تحت کنترل آن، به اصلیترین ابزار برای اجرای این سیاست تبدیل شدند. استفاده از زبان خنثی، یک بندبازی دقیق و محاسبهشده برای ارسال پیام اطمینان به تلآویو و همزمان، تلاش برای کاهش تنش با تهران بود؛ یک دکترین سیاست خارجی که در قالب یک راهبرد رسانهای متجلی شد.
شاید نگرانکنندهترین جنبه پوشش رسانههای آذربایجان، بازنشر گسترده و بدون راستیآزمایی ادعاهای مطرح شده از سوی ماشین جنگ روانی و دستگاههای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بود.
این رسانهها عملاً به تریبونی برای انتشار ادعاهای دشمن تبدیل شدند. به عنوان نمونه، خبرگزاری «آپا» تیترهایی را منتشر کرد مبنی بر اینکه «تأسیسات هستهای اصفهان و نطنز در ایران آسیب جدی دیدهاند» یا «وزارت دفاع اسرائیل اسامی 9 دانشمند هستهای ایرانی کشته شده را اعلام کرد».
این اقدامات را نمیتوان در چارچوب «پوشش متوازن» یا «نقل قول از طرفین درگیر» توجیه کرد. این یک همکاری آشکار در عملیات روانی دشمن بود که با هدف ایجاد تصویری از آسیبپذیری در جمهوری اسلامی ایران و تضعیف روحیه ملت طراحی شده بود.
این رفتار نشان میدهد که نقش رسانههای آذربایجان فراتر از یک ناظر صرف است. با توجه به اینکه روابط باکو و تلآویو صرفاً به خرید و فروش تسلیحات محدود نمیشود و شامل همکاریهای عمیق اطلاعاتی و امنیتی است، این اقدام رسانهای را باید به عنوان بخشی از پازل بزرگتر این اتحاد در نظر گرفت.
عملیات اطلاعاتی و جنگ روانی، جزء لاینفک جنگهای مدرن است. هنگامی که یک رسانه دولتی یا نزدیک به دولت، ادعاهای مشخص، آسیبزا و تأیید نشدهای را از سرویسهای اطلاعاتی شریک نظامی خود منتشر میکند، دیگر یک رسانه بیطرف نیست، بلکه به یک جزء فعال در جنگ اطلاعاتی و یک بازوی ارتباطی برای ائتلاف خود تبدیل شده است. این نوع «خبررسانی»، در عمل، امتداد کارکردی همان مشارکت امنیتی است که هدف آن، شکلدهی به روایت بینالمللی به نفع متجاوز و تضعیف روحیه طرف مقابل است.
راهبرد سوم رسانههای آذربایجان، تمرکز بیش از حد بر فعالیتهای دیپلماتیک بود. اخبار مربوط به تماسهای تلفنی میان وزرای خارجه آذربایجان، ترکیه و ایران به طور مکرر در صدر خروجیهای این رسانهها قرار میگرفت.
این رویکرد، یک تاکتیک هوشمندانه برای ایجاد تصویری از یک دولت مسئول و نگران از تشدید تنشها بود. با برجسته کردن این تماسها، تلاش میشد تا توجهات از مسئله اصلی، یعنی عدم محکومیت تجاوز اولیه، منحرف شود.
این یک نمایش دیپلماسی و بیطرفی بود که عمدتاً برای آرام کردن تهران و مدیریت واکنشهای احتمالی طراحی شده بود، در حالی که در عمل، هیچ موضعی علیه اقدام متجاوزانه رژیم اسرائیل اتخاذ نمیشد.
در نهایت، باید بر این نکته کلیدی تأکید کرد که سکوت رسانههای آذربایجان در قبال تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی به خاک ایران، یک اقدام خنثی و بیطرفانه نیست.
در روابط بینالملل، به ویژه پس از یک اقدام تجاوزکارانه واضح، سکوت یک کشور همسایه یک پیام سیاسی قدرتمند است و این سکوت را نمیتوان صرفاً به احتیاط دیپلماتیک تعبیر کرد.
این موضعگیری به رژیم متجاوز این پیام را میدهد که اقداماتش قابل قبول است و پیامدهای منفی در روابطش با باکو نخواهد داشت. بنابراین، این سکوت نوعی حمایت منفعلانه و تأیید سیاسی و اخلاقی اقدامات رژیم صهیونیستی است که شاید حتی از یک بیانیه حمایت صریح نیز گویاتر و معنادارتر باشد.
انتهای پیام/