محمدرضا شیخی چمان، استادیار اقتصاد سلامت در یادداشتی به سلامت نیوز نوشت: دانش آموزان روبروی مدرسه محل تحصیل و آشکارا، اعتماد نفس خویش را با پُکهای سنگین و حرفهای به نمایش میگذارند. همین روند روبروی دانشگاهها هم مشاهده شد، فقط با این تفاوت که نسبت به گروه قبلی شیوع بیشتری به خود میدید. سانس زمین چمن مصنوعی که تمام شد، ورزشکاران نوجوان، جوان و میانسال پس از ۹۰ دقیقه تلاش بی وقفه در زمین بازی، خود و حاشیه زمین را غرق در دود غلیظ کرده و به افرادی که سیگار به دست نداشتند هم تعارف نمودند. روبروی تئاتر و سینما، داخل کافی شاپها و مراسمهای دیگر همین موضوع جلب توجه میکند. همزمان، اخبار اعلام میکند که رکورد تولید روزانه شرکت دخانیات ایران شکسته شد.
شوربختانه، شیوع مصرف دخانیات در کشور ایران در قالب سیگار سنتی، سیگار الکترونیکی و قلیان روز به روز رو به افزایش بوده و همانند گذشته فقط محدود به مردان میانسال و سالمند نیست. منطبق بر مطالعات علمی، دلیل این پدیده را میتوان در چند دسته تفریح و سرگرمی، بازاریابی هدفمند شرکتهای دخانیات، نفوذ رسانهها و فضای مجازی در سبک زندگی عموم مردم، پیروی از افراد مشهور (سلبریتی و سلبریتی نماها)، فشار گروههای هم سن و سال، مجهز نبودن به مهارتهای زندگی، کمبود اعتماد به نفس و سایر عوامل اجتماعی-اقتصادی، روانشناختی، خانوادگی و فرهنگی دانست.
از جنبه سیاستگذاری، مدیریت و اقتصاد نظام سلامت، گستردگی هر چه بیشتر این پدیده نامبارک، روز به روز بر تعداد بیماران خواهد افزود، پویایی و نشاط از جامعه سلب خواهد شد و جای خود را به اعتماد به نفس کاذب، توسعه آسیبهای اجتماعی، گسترش بیماریهای مزمن و مرگومیر و دیگر تبعات اساسی خواهد داد. در خصوص دود دست دوم سیگار باید اعلام داشت که ۲۵۰ ماده شیمیایی مضر در دود دست دوم سیگار تشخیص داده شده، که حداقل ۵۰ مورد آن سرطانزا است. نقش دود دست سوم- یعنی دود باقی مانده بر سطوح مختلف پس از دود اولیه و ثانویه- هم در این میان قابل توجه است.
کنترل مصرف دخانیات در کشور، نیازمند عزم جدی متولیان مربوطه است. این مقابله فقط در چارچوب مرزهای سیستم سلامت قرار نداشته، و در سطحی فراتر باید با تولیت همین سیستم، سازمانهای مختلف با همدیگر همکاری نزدیکی داشته و نقشه راه منسجمی را در ابتدا طراحی، و سپس گام به گام پیاده سازی نمایند. در ادامه، سازوکارهای مقابله باید زیرساختهای جامعه را در چند سطح مورد هدف قرار دهد، از اکتفا به قانونگذاریها و تدوین سندهای متنوع (همچون قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات) پرهیز گردد، رویکرد اصلاحات تدریجی و نه انفجاری باشد، به هزینه-منفعت منابع اختصاص یافته شدیدا توجه شده و از همه امکانات موجود به انضمام تجربیات موفق سایر کشورها به درستی بهره برداری گردد. از طرفی، توصیه این است که افزایش مالیات بر سیگار و دخانیات در دستور کار کشورداران قرار گیرد.
در مجموع، بی تفاوت سازی مصرف دخانیات یک زنگ خطر جدی برای زمان حال و آینده یک جامعه است. مهار این مقوله و ترویج سبک زندگی سالم، فراتر از اقدامات مقطعی، به اراده ملی و اتخاذ راهبردهای منسجم و آگاه از شواهد در عرصه حکمرانی وابسته است. امید و امید که همواره چشم اندازها و افقهای روشنی در انتظار مادر عزیزمان ایران باشد.