به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق، چند سال پیش در کنفرانسی به ارائه جاناتان براون، استاد برجسته مطالعات اسلامی در دانشگاه جورجتاون آمریکا، گوش میدادم. ارائه درباره حق انتخاب در تبعیت از قوانین فقهی در مکاتب اسلامی بود. براون میگفت فقه سفت و سخت حنبلی را به دلیل علاقه شخصی انتخاب کرده و فقط از یک مورد سر باز میزند، آنهم داشتن و وقتگذراندن با سگهای خانگی بهعنوان همدم و دوست انسانهاست. او به شوخی گفت: «البته دلیل مهمتر این است که سگها در جامعه ما مانند شهروندان هستند».
استدلال شوخی-جدی جاناتان براون امروز چندان هم شوخی نیست و دانشمندان مطالعات شهری بارها از مفهوم «حق بر شهر» برای حیوانات خانگی نوشته و دفاع کردهاند. سگها، گربهها و برخی دیگر از حیوانات و موجودات زنده دههها و شاید قرنهاست که در فضاهای شهری ادغام شدند و در آن حضور دارند. ایران و خاورمیانه نهتنها از این تحول استثنا نیست، بلکه فرهنگ همدمی با حیوانات قدمت بسیاری در شهرها و محلهها، عادتهای مراقبتی شهروندی، داستانها، زبان و ادبیات و متون دینی و کهن دارد.
پژوهشگران جغرافیای شهری معتقدند حیوانات خانگی و اهلی، حتی حیوانات ولگرد، بر اشغالکردن فضاهای شهری و زیست شهر حق دارند؛ حال با همراهی انسانها یا... . این حق بهجز زیست و حضور در شهر، شامل رفتار محترمانه و باکرامت، حق بر سلامت و دورماندن از آزار است. حق بر شهر برای حیوانات خانگی درست مشابه مفهوم «حق بر شهر» برای انسانها، یک مفهوم یکپارچه نیست و مکانهای مختلف هم در قوانین یکسان منعکس نشده و وجود ندارد، بلکه شهروندان و نهادهای مدنی و قانونی بر سر آن بحث میکنند و برای زیست بهتر، شمولگراتر و شایستهتر برای انسانها، حیوانات و حتی اشیای تاریخی و مکانها بر سر آن به توافق میرسند. حق بر شهر برای حیوانات هم هرچند در قانون خیلی از شهرها نیامده، اما به شکل فزایندهای به رسمیت شناخته شده است و به شکل مقررات شهری، راهنما و از طریق پویشهای آگاهیرسانی، ترویج و اجرا میشود. در اینجا باید در نظر گرفت که «قانون» نه جسمی سلب، سخت و تغییرناپذیر، بلکه منعطف، خمشونده و در خدمت زندگی بهتر تمام ساکنان شهرها بهعنوان موجوداتی دارای کرامت است. اهمیت انتزاعیبودن و تغییرپذیربودن این مقررات شهری، همچنین در نظر گرفتن مشاهدهپذیری و نیازهای حیوانات خانگی و انسانهای همراه آنها بهعنوان نمونه در مقاله جدید «ییهان ین»، استاد جغرافیای انسانی دانشگاه منچستر، منتشر شده و قابل مطالعه و بررسی دقیق است.
امروز دوباره «ممنوعیت» سگگردانی در شهرهای مختلف سر زبانها و رسانههاست و باعث اضطراب و نگرانی شهروندانی که به دلایل متنوع اجتماعی، مراقبتی، عاطفی، پزشکی و... همراهی سگها را بهعنوان حیوانات خانگی خود دارند، شده است. داستانی قدیمی، تکرارشونده و آزاردهنده که دهههاست در کشورمان مانند هزاران طرح شکستخورده، هزینهبر و غیراصولی شهری دیگر به شکل ضربتی اجرا خواهد شد و واضح است که نخواهد توانست سگها و گربهها را از شهروندان دور کند و حتی حضور آنها در شهر را بهعنوان یک نیاز شناختهشده و پذیرفتهشده کاملا مختل کند.
جالب اینجاست که این بار بانیان طرح میدانند که چنین ممنوعیتهایی در جامعهای که تنوع و تکثر را پذیرفته، توجیه دینی نخواهد داشت، بنابراین مدام از عبارت «قانون» استفاده میکنند. از این گذشته تمام ساختارهای دیگر برای زیست حیوانات خانگی در شهر، خانه، بیمارستان، هواپیما و... فراهم است؛ پس چرا فقط باید حضور آنها در شهر ممنوع باشد؟ تا کی حق بر فضاهای عمومی، بدون رضایت شهروندان، از آنها ستانده میشود؟
حتی روزنامه همشهری نسبت به «عزم ساماندهی» که همه فعالان شهری میدانند کلمه رمز برای طرحهای ضربتی و آسیبزننده مانند دستگیری کودکان کار، برخورد با افراد دارای اعتیاد و دیگر فرودستان شهری است، هشدار میدهد. در این یادداشت نسبت به نبود الزامات اجرائی برای سگگردانی بهعنوان یک «پدیده اجتماعی» هشدار داده شده است.
ایکاش یک بار هم که شده با پدیدههای اجتماعی مانند «آسیبهای اجتماعی» روبهرو نشویم و محوکردن و پنهانکردن، تنها راهکار متولیان شهرها نباشد. کاش بهجای نگرانی از حضور سگها در شهر، نگران محوشدن لبخند کودکانی باشیم که صبحها در پارکهای سرسبز با سگها و گربهها بازی میکنند. نگران کاهش سلامت روان شهروندانی باشیم که دلشان به حیوانات خانگی خود گرم است و بهجای آن، به فکر وضع قوانین شمولگرا باشیم، به فکر وضع مقررات ایمن و مسئولانه برای صاحبان حیوانات خانگی، به فکر واکسن و سلامت سگهای ولگرد و هزاران مسئله مهمی که دغدغه و حق شهروندان است و متولیان با ستاندن آن حق، نگرانیهای دیگری ایجاد میکنند تا شهر برای شهروندان نباشد.