فقر در خانه این زنان را می‌زند

اقتصاد ایران: طبق آخرین آمار سازمان رفاه، خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران، بیش از 200 هزار زن سرپرست‌ خانوار (در شهر تهران) شناسایی شده‌اند که 60 درصد آنها با فقر روبه‌رو شده و 40 درصد هم بیمه‌ای ندارند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از هم میهن، «زنانه‌شدن فقر»، تغییر مهم حوزه آسیب‌های اجتماعی در ایران است که در سال‌های اخیر روند شدیدتری به خود گرفته و هشدارها درباره رشد آن، بارها مطرح شده است؛ اتفاقی که زنان سرپرست خانوار در ایران بیش از سایر گروه‌ها با آن درگیرند و طبق آمارهای به دست آمده،‌ با سن‌پایین‌تر، همچنین زنان بی‌سواد، در معرض فقر بیشتری قرار دارند. پژوهشگران زیادی درباره این بحران تازه در ایران هشدار داده‌اند، نمونه آن فرشاد اسماعیلی است که سال گذشته در نشست «آینده‌پژوهی فقر و نابرابری در ایران» گفته بود که طبق آمار، فقیرترین فقرا، زنان سرپرست خانوارند و وضعیت بسیار بغرنجی در آینده خواهند داشت.

بررسی‌های او نشان می‌داد که در دودهه اخیر ـ یعنی تا سال 1400 ـ درصد فقر خانوارهایی با سرپرست زن، بیشتر از خانوارهایی بود که سرپرست مرد داشتند. علاوه بر این، آمار ترک‌تحصیل فرزندان زنان سرپرست خانوار بالای 35 سال که در سن کار و تحصیل هستند، بالاتر بوده است که احتمالاً برای کمک به درآمد خانواده، تحصیل را رها و وارد دانشگاه نشدند. بیش از 50 درصد زنان سرپرست خانوار در طول دودهه گذشته در دهک‌های اول و دوم قرار داشتند و بسیاری از حمایت‌های رفاهی و اجتماعی هم متوجه این دهک‌ها نیست. 

این آمارها بهانه‌ای برای برگزاری نشست «زنان سرپرست خانوار، مسائل و چالش‌ها»‌در انجمن جامعه‌شناسان ایران بود که با حضور سوده نجفی، عضو شورای شهر تهران، جعفر عبدالملکی، معاون سابق پژوهش و افکارسنجی سازمان صداوسیما،‌ فاطمه موسوی ویایه، پژوهشگر حوزه زنان و خانواده، مسعود جهانگیری، دبیر گروه و فردین منصوری، مدیر گروه ارزیابی تاثیر اجتماعی انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار شد. مهم‌ترین نکته در این نشست، تاکید بر بی‌تاثیری سیاست‌های حمایتی از زنان سرپرست خانوار و آمار بالای فقر آنها بود که پوشش‌ نهادهای حمایتی نتوانسته شرایط آنها را تغییر دهد.

نگرانی از انگ اجتماعی

سوده نجفی، عضو شورای شهر تهران، در سخنرانی خود در این نشست، آمارهایی از وضعیت زنان سرپرست خانوار کشور ارائه کرد و توضیح داد، باتوجه به اینکه زنان فرصت‌های شغلی کمتری در اختیار دارند، معمولاً با فقر بیشتری روبه‌رو می‌شوند و آسیب‌پذیرترند، به‌ویژه زنان سرپرست خانوار که معمولاً با تاب‌آوری، ایستادگی و مسئولیت‌پذیری شناخته می‌شوند؛ چون نه‌تنها بار مشکلات اقتصادی را بر دوش دارند، بلکه‌ عهده‌دار تربیت فرزند و حفظ خانواده‌اند.

  به گفته او، حکمرانی جدید و نوین مدیریت‌شهری دیگر به دنبال مولفه‌هایی مانند کالبدی و اقتصادی نیست و مولفه‌های جدیدی جایگزین شده است که در حوزه فرهنگی، اجتماعی و محیط‌زیستی تعریف می‌شوند و بر بحث آسیب‌های اجتماعی هم تاکید می‌شود.

نجفی گفت که یکی از چالش‌های کلانشهرهای تهران مسئله آسیب اجتماعی است که زنان سرپرست خانوار با آن روبه‌رو می‌شوند. از منظر شورای شهر، فقط این مسئولیت فردی و خانوادگی را نباید دید و مسئولیت اجتماعی زن در جامعه را انکار کنیم: «آخرین آمار مرکز آمار ایران در سال 1395، تعداد زنان سرپرست خانوار را 3/5 میلیون نفر نشان می‌داد، اما معاون زنان و خانواده سابق، این رقم را تا  شش میلیون نفر هم اعلام کرد که آمار نگران‌کننده‌ای است و 12/5 درصد کل خانوار کشور را تشکیل می‌دهد. باتوجه به آمار قبلی در سال 1385،‌ یعنی نرخ آن به حدود 65 درصد رسیده است.

طبق آخرین آمار سازمان رفاه، خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران، بیش از 200 هزار زن سرپرست‌ خانوار (در شهر تهران) شناسایی شده‌اند که 60 درصد آنها با فقر روبه‌رو شده و 40 درصد هم بیمه‌ای ندارند. آنها به‌دلیل نداشتن شغل پردرآمد، با مشکلات مالی متعددی روبه‌رو می‌شوند و اغلب در مشاغلی کار می‌کنند که دستمزد پایینی دارند. مطالعاتی که انجام‌شده نشان می‌دهد نرخ اضطراب، افسردگی و احساس بی‌پناهی در میان این قشر، بیشتر از گروه‌های دیگر است و بیشتر آنها در بافت‌های فرسوده، مناطق کم‌برخوردار و حاشیه شهرها زندگی می‌کنند.»

سوده نجفی از انزوای اجتماعی این زنان گفت و توضیح داد که به‌دلیل ذهنیت جامعه نسبت به این زنان، آنها مجبورند کمتر در جامعه ظاهر شوند و می‌ترسند که با انگ اجتماعی روبه‌رو شوند. به اعتقاد او، یکی از اقداماتی که باید انجام شود، ایجاد پایگاه‌های سلامت اجتماعی به‌خصوص در مناطق محروم است: «اگر بتوانیم یک بانک اطلاعاتی محله‌محور درباره این گروه از زنان داشته باشیم، می‌توان براساس آن، آموزش و استعدادیابی انجام شده و مشاغلی به آنها سپرده شود. کارگاه‌های اشتغال‌آفرینی و حمایت از مشاغل خرد، یکی از اقداماتی است که شهرداری‌ها باید انجام دهند. خدمات نگهداری کودک هم باید در مراکز محلی توسعه پیدا کند؛ چون یکی از دغدغه‌های این زنان، بحث نگهداری از کودک است.» 

احساس ترس بیشتر در میان زنان

در ادامه این نشست، جعفر عبدالملکی، معاون پیشین پژوهش و افکارسنجی تحقیقات صداوسیما هم به قربانی‌شدن زنان سرپرست خانوار در جامعه پرداخت و از نداشتن احساس خوشبختی و ترس از آینده در میان این گروه از زنان گفت. آنطور که عبدالملکی توضیح داد، موضوع زنان سرپرست خانوار چندبعدی است اما هنوز مغفول مانده و حتی تعریف زنان سرپرست خانوار هم کامل نیست: «آنها به‌نوعی قربانی‌اند و در معرض آن قرار دارند و اسیر زنجیره فقر می‌شوند. چندسال پیش پژوهشی برای شهرداری انجام دادیم «به‌نام زندگی در کلانشهر تهران و ترس از قربانی‌شدن» و بسیاری از زنان ساکن تهران به‌عنوان جمعیت مورد مطالعه گفتند، احساس خوشبختی پایین و ترس از آینده دارند و نگرانند که بار مسئولیت خانواده به‌هرنحوی روی دوش آنها بیفتد؛ چون ذهنیت مثبتی درباره سرپرست خانوار وجود ندارد.»

به گفته او، ایران یکی از بالاترین آمارهای زنان سرپرست خانوار را در دنیا دارد و هنوز مطالعات انجام‌شده در  سطوح علمی مختلف، تبدیل به سیاست عملی برای این گروه نشده است. یکی از دلایل آن این است که در بیشتر دانشگاه‌های مطرح کشور و بسیاری از پژوهشگاه‌ها، مطالعات عمیقی انجام شده اما حلقه گمشده‌ای وجود دارد و باعث شده که این مطالعات به سیاست‌گذاری جامع و قانون‌های حمایتگر تبدیل نشوند: «زنان سرپرست خانوار هنوز به مسئله مدیران‌ارشد تبدیل نشده‌اند.

برخی از آمارهای رسمی می‌گویند، سه میلیون زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد اما با تعریف‌های ناقص این حوزه، حدود شش تا شش میلیون و 800 هزار نفر زن سرپرست خانوار داریم که اگر این تعریف کامل شود، این آمار بیشتر هم می‌شود.» پژوهش مورد بحث عبدالملکی؛ «زندگی شهری، ترس از قربانی‌شدن و کاهش سرمایه اجتماعی در کلانشهر تهران» است که او همراه سه پژوهشگر دیگر در تابستان 1390 انجام داده و طبق نتایج آن، بین میزان سرمایه اجتماعی و میزان ترس از قربانی‌شدن رابطه وجود دارد؛ یعنی  به میزانی که ترس از قربانی‌شدن بیشتر باشد، میزان سرمایه اجتماعی کاهش می‌یابـد.

نتایج این پژوهش نشان می‌دهد، در میان چهار حوزه اصلی فعالیت اجتماعی (اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی)، بیشترین میزان ترس از قربانی‌شدن در حوزه اقتصادی است. همچنین بیش از نیمی از پاسخگویان، سطح جرم و ناامنی در جامعه را بسیار زیاد ارزیابی می‌کنند. یافته‌های تحقیق، نقش تعیین‌کننده کاهش سرمایه اجتماعی در افزایش ترس از قربانی‌شدن افراد را تایید می‌کند. از مجمـوع 875 نمونه مورد بررسی، 45 درصد از افراد مورد بررسی معتقد بودند که میزان جرم و ناامنی زیاد است.

درحالی‌که فقط 17 درصد از نمونه آماری، میزان جرم و ناامنی در جامعه را کم و خیلی‌کم می‌پندارند و 37 درصد از افراد هم تصورشان آن است که میزان جرم در جامعه در حد متوسطی است. در نمونـه‌های مورد بررسی این پژوهش، زنان و دختران دارای ترس بیشتری نسبت به پسران بودند. همچنین زنان از نظر ترس از قربانی‌شدن، تفاوت چشمگیری نسبت به مردان داشتند و این یعنی آنها بیشتر از قربانی‌شدن در حوزه جرائم شهری می‌ترسند. از سوی دیگر، بیشترین ترس مردان در حوزه اقتصادی بوده است که باتوجه به نرخ اشتغال متفاوت مردان و زنان، ایـن تفـاوت قابـل پیش‌بینی است.

عبدالملکی اضافه کرد که آمارهای ما در این حوزه جامع نیست؛ چون مرکز آمار بهزیستی و کمیته امداد و مرکز پژوهش‌های مجلس، با هم متفاوت است: «ما هم در مفهوم، هم در آمار دچار مشکلی اساسی هستیم. حمایت 800 هزار تومانی نهادهای حمایتی از زنان سرپرست خانوار، توهین و شکستن عزت‌نفس آنهاست. بسیاری از جامعه‌شناسان درباره افزایش زنانه‌شدن فقر در ایران هشدار می‌دهند. وقتی زنی سرپرست خانوار می‌شود، هیچ حمایتی دریافت نمی‌کند.

تاکید شده بر سیاست‌گذاری‌های مبتنی بر آمارهای دقیق، نه تخمینی؛ اما آمارهای ما دقیق و کامل نیستند. از طرف دیگر، بر تفکیک دقیق گروه‌های مختلف زنان سرپرست خانوار تاکید شده است. یکی از مشکلات اساسی این گروه از زنان این است که بیشتر آنها در دهک‌های پایین قرار دارند و از نظر اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به‌شدت آسیب‌پذیرند. فقرِ زنانه‌شده در جامعه ما مسئله‌ای است که به‌صورت مستمر در حال بازتولید است. نقطه مشترک تمام دیدگاه‌ها در کشور درباره زنان سرپرست خانوار تاکید بر عدالت جنسیتی و حمایت هوشمند از آنهاست.

توانمندی به این معنا نیست که یک دوره آموزشی کوتاه‌مدت مثل آشپزی، پرورش قارچ و گل‌های تزئینی برگزار شود، بلکه باید به‌صورت هدفمند و هوشمند صورت گیرد تا زنان بتوانند از آن درآمدزایی داشته باشند.» به گفته او قوانین کشور در این حوزه، هم دچار تعارض است، هم فقدان موارد اثربخش کیفی و گاهی حمایت‌های دولتی باعث انزوا و انگ اجتماعی می‌شود:«حمایت‌های ناقص از یک زن سرپرست خانوار به‌ویژه در محیط‌های روستایی و عشایری، باعث تحقیر آنها می‌شود. اشتغال بدون مهارت، نوعی تشدید بهره‌کشی است. فرد ممکن است شغلی داشته باشد، اما مهارتی ندارد که به‌عنوان یک امتیاز درنظر گرفته شود که این باعث استمرار بهره‌کشی از او می‌شود.

بیشتر مطالعات ما در این حوزه روی زنان شهری متمرکز و حمایت از آنان بیشتر از زنان روستایی و عشایری مورد توجه قرار گرفته است. بسیاری از این زنان، از حق خود هم مطلع نیستند که آن را مطالبه کنند.» معاون پیشین پژوهش و افکارسنجی تحقیقات صداوسیما معتقد است که نگرش مردم باید نسبت به زنان سرپرست خانوار تغییر کند؛ چون آنها به‌صورت قهری سرپرست شده‌ و به‌شدت مورد قضاوت‌های اجتماعی قرار دارند: «اگر فردی از آنها حمایت کند، مورد انگ قرار می‌گیرند. مظلومیت این زنان چندبعدی است. رسانه‌های ما درباره تغییر ذهنیت نسبت به زنان سرپرست خانوار، کم‌کاری کرده‌اند و نتوانستیم بازنمایی خوبی از این گروه زنان داشته باشیم. خود این زنان هم باید حتماً با تشکل‌های صنفی، اجتماعات علمی و مطالبه‌گری دقیق، از این فضا فاصله بگیرند.»

عبدالملکی گفت که 70 درصد زنان سرپرست خانوار تحت پوشش نهادهای حمایتگر زیر خط فقرند: «این آمار غیر از زنانی است که تحت پوشش نیستند و سنت‌ها به آنها اجازه کمک‌گرفتن از این نهادها را نمی‌دهد. در ایلام، سنت‌هایی داریم که اجازه نمی‌دهد یک زن از حمایت‌های این نهادها کمک بگیرد. این زنان در بخش‌های غیررسمی با درآمد بسیار پایین کار می‌کنند و با شکاف دستمزد جنسیتی روبه‌رو می‌شوند. در هرجایی به‌صورت میانگین زنان 40 تا 50 درصد نسبت به مرد همسان در مهارت، دستمزد پایین‌تری دارند.»

او از انگ اجتماعی به‌ویژه برای زنان مطلقه گفت و توضیح داد: «در یکی از مناطق ایران طلاق یعنی مرگ زن. خیلی از زنان توسط خانواده خودشان طرد می‌شوند. چین توانست در قالب صنایع کوچک و خرد، زنان را وارد حوزه صنعت و به‌شدت مورد حمایت اجتماعی قرار دهد. یکی از مسائل اساسی آنها، مباحث حقوقی است و ما به‌شدت با ضعف اجرای قوانین روبه‌رو هستیم. زنی که طلاق گرفته، نمی‌تواند از حق‌اش دفاع کند و مهریه و ارث خود را از طرف پدری و همسرش بگیرد. زنان سرپرست خانوار شبکه حمایت از یکدیگر را ندارند که بتوانند مطالبه‌گری کنند.»

به گفته او، در بحث توانمندی اقتصادی هم آمارهای زیادی مطرح می‌شود؛ اما باید طبق تعریفی صورت گیرد که یونسکو ارائه داده و فرد به شغلی پایدار برسد و تسهیلات مالی و اعتباری شامل وام‌های کم‌بهره هم باید موردتوجه قرار گیرد. ضمانت‌های خرد دولتی، ایجاد فرصت‌های شغلی انعطاف‌پذیر و حمایت از مشاغل خانگی هم بخش دیگری از اقداماتی است که باید مورد توجه قرار گیرد. علاوه بر این در بحث اجتماعی و فرهنگی هم مشاوره رایگان، گروه‌های همیاری، شبکه‌های حمایتی و مراکز حمایتی و امن برای زنانی که در معرض خشونت‌ هستند، باید مورد توجه قرار گیرند.

فرار نهادی در حوزه زنان

در ادامه فردین منصوری، مدیر گروه ارزیابی تاثیر اجتماعی انجمن جامعه‌شناسی ایران هم درباره نتیجه یکی از پژوهش‌های خود در این زمینه توضیح داد و گفت: «ما در یکی از پژوهش‌های خود در زمینه زنان سرپرست خانوار به موضوع نداشتن حس خوشبختی در این زنان روبه‌رو شدیم. بسیاری از آنها حس خوشبختی نداشتند و این موضوع هم تک‌مقوله نیست، موضوعی چندبعدی است و باید به آرامی در سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی‌ها در حوزه کلان و خرد به آن برسیم.

ما در حوزه بهزیستی و شهرداری، مرکز توانمندسازی حوزه زنان داریم اما این مسئله چقدر توانسته در زندگی روزمره زنان سرپرست خانوار حداقل به‌عنوان یک شهروند تغییری ایجاد کند؟ من به‌عنوان یک پژوهشگر متوجه مسئله‌ای به‌نام فرار نهادی شده‌ام. آیین‌نامه و بخشنامه‌های زیادی وجود دارد اما اینکه کدام نهاد متولی است و خودش را در حوزه توانمندسازی مسئول بداند، اهمیت زیادی دارد. در حوزه زنان سرپرست خانوار، نهاد متولی که عهده‌دار کامل توانمندسازی باشد، نداریم. همه حمایت‌ها کوتاه‌مدت و مقطعی است و به همین دلیل است که دچار نارضایتی و نداشتن خوشبختی می‌شوند. در ذهن مدیران شهری ما مسائل زنان سرپرست خانوار هنوز به مسئله تبدیل نشده است.» 

74 درصد از زنان سرپرست خانوار درآمدی ندارند

فاطمه موسوی ویایه، جامعه‌شناس، سخنران دیگر این نشست بود که گفته‌های خود را با پیشینه‌ای تاریخی آغاز و تلاش کرد به این پرسش پاسخ دهد که چرا مسائل زنان سرپرست خانوار در دوره‌های گذشته مطرح نبود و حالا به وجود آمده است. او توضیح داد که 100سال پیش خانواده در ایران یک واحد اقتصادی تعریف ‌شد که از همه اعضای خود در برابر مشکلات زندگی حمایت می‌کرد: «اگر همسر زنی که نان‌آور بود جانش را از دست می‌داد، این  زن و فرزندانش تحت سرپرستی برادرشوهر بزرگ قرار می‌گرفت و او تکفل را برعهده می‌گرفت. اگر زنی طلاق می‌گرفت، حضانت فرزند را برعهده نداشت و به خانه پدری خودش برمی‌گشت و در اولین فرصت هم دوباره ازدواج می‌کرد. اگر زن یا مرد سالمند بود، در خانه فرزندش زندگی می‌کرد و یکی از وظایف تعریف‌شده برای فرزندان بود و زنان نوعی سلسله‌مراتب را تحمل می‌کردند.»

او  اصلاحات اجتماعی و ارضی در عصر پهلوی و تغییر نهادهای اجتماعی در دهه‌های 60 و 70 را در تغییر این روند موثر دانست و توضیح داد: «به‌دلیل این تغییرات تعداد خانواده گسترده در کشور کمتر شد و به خانواده‌های هسته‌ای پرجمعیت، سپس خانواده‌های هسته‌ای کم‌جمعیت تبدیل شد. در سال 1395 حدود 40 درصد از خانواده‌های ایرانی یک فرزند داشتند.

اینجا برای کسانی که الان سالمندند، اتفاقی افتاد که به آنها بازندگان مردسالاری می‌گوییم. کسانی که در زمان ازدواج‌شان شرایط گذشته و خانواده سنتی را تحمل کردند و امیدوار بودند در سال‌های آینده در جایگاه یک مادرشوهر از امتیازات آن برخوردار می‌شوند، اما امروز دیگر این شرایط وجود ندارد. امروز مسئولیت مراقبت از مادران سالمند، توسط دختران انجام می‌شود و بار مسئولیت دیگر برعهده پسر بزرگ خانواده نیست.»

به گفته او، در این شرایط از دولت انتظار می‌رود این حمایت‌ها را عرضه کند و به‌عنوان یک خیر عمومی وظیفه دارد از خانواده‌های در معرض آسیب، فقیر، تک‌والد و سالمند حمایت کند اما دولت در ایران نمی‌خواهد این وظیفه را انجام دهد: «در سال 1371 قانون حمایت از زنان و کودکان بی‌سرپرست تصویب شد که شامل نگهداری از کودکان، زنان مطلقه، سالمند و گروه‌های دیگری بود که تمکن مالی نداشتند و قرار بود دولت از آنها حمایت کند، اما بار مالی آن از سوی دولت پذیرفته نشد. از سوی دیگر، دیدگاهی سنتی وجود دارد که هنوز تنها شکل خانواده در ایران که به‌رسمیت شناخته می‌شود،‌ مردسالار سنتی است که طبق آن مرد تامین معاش را انجام می‌دهد و زن هم خانه‌دار است.

برای بازتولید این الگوی خانواده، هرنوع قانونی تصویب می‌شود. زنان از دوران کودکی برای مشاغل خانگی تربیت می‌شوند، نه اینکه به افرادی تحصیلکرده، شاغل و مستقل تبدیل شوند. نتیجه آن، نرخ اشتغال زنان در ایران است که کمتر از 14 درصد است که یکی از پایین‌تری نرخ‌های اشتغال در جهان است. این آمار در شرایطی به دست آمده که آمار زنان تحصیلکرده در ایران بالاست. میانگین درصد اشتغال زنان کشورهای مسلمان، 30 درصد و میانگین جهانی آن، 49 درصد است. سال 1355 هم این آمار 13 درصد بوده است؛ این یعنی حاکمیت سیاست‌های خود را به‌شکلی در نظر گرفته است که زنان شاغل نشوند.

زنی که شاغل نیست در برابر مرگ همسر و طلاق آسیب‌پذیر است. زنی که سرپرست ندارد اولین کاری که باید انجام دهد، ازدواج است. در قانون حمایت از زنان و کودکان آمده است که حمایت‌های مالی از زنان تا زمانی ادامه دارد که این افراد ازدواج کنند یا تمکن مالی پیدا کنند. بند 14 سیاست‌های کلی خانواده از حمایت حقوقی، اقتصادی و فرهنگی از خانواده‌هایی با سرپرستی زنان و تشویق و تسهیل آنها می‌گوید.

آیا این سیاست قابل اجراست؟» موسوی توضیح داد که طبق آمارهای رسمی سه میلیون و 600 هزار زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد و 26 درصد، کمتر از 45 سال و 32 درصد، بالای 65 سال دارند: «زنان بالای 65 سال اگر سرکار می‌رفتند، امروز بازنشسته می‌شدند و نمی‌توان از آنها انتظار داشت که مستقل شده باشند یا دوباره ازدواج کنند. درصدی از آنها فرزند دارند و 70 درصدشان بی‌سواد و کم‌سوادند. مشاغلی که به آنها آموزش داده می‌شود، محدود است و کم دستمزدند. در این شرایط دولت باید آنها را تحت تکفل قرار دهد.»

به گفته موسوی، 74 درصد از آمار رسمی زنان سرپرست در خانوار، هیچ درآمدی ندارند و 300 هزار نفر تحت پوشش بهزیستی قرار دارند، یک میلیون و 100 هزار نفر تحت تکفل کمیته امدادند و بهزیستی فقط سه‌سال و شش‌ماه به آنها مستمری پرداخت می‌کند که در سال 1404  برای زنی با چهار فرزند، سه میلیون و 200 هزار تومان پرداخت می‌شود: «از طرف دیگر از وام، اشتغال و بازار فروش صنایع‌خانگی گفته می‌شود. در سه‌سال دولت سیزدهم تنها 120 هزار وام به زنان سرپرست خانوار پرداخت شده است. دلیل ناکافی بودن آن این است که آنها در سن و سطحی از سواد و مهارت قرار دارند که برای مستقل‌بودن و خودکفایی تربیت نشده‌اند.»

او از بند سوم ماده چهارم قانون حمایت از زنان و کودکان می‌گوید که در آن دولت موظف به نگهداری و تامین محل سکونت و به سرپرستی دادن زنان و کودکان بدون سرپرست موظف بود: «طبق این ماده که در سال 1392 حذف شد، خانواده‌ها می‌توانستند از بهزیستی زنی سالمند را برای قصه‌گویی به خانه خود ببرند. اما نکته مهم این بود که قانون‌گذار تصور می‌کرد، زنان سالمند آنچنان مهجورند که می‌توان سرپرستی او را به یک بیگانه واگذار کرد.»

طبق آمارهایی که موسوی ارائه کرد، 15 درصد جمعیت خانوارهای ایران، زنان سرپرست خانواری‌اند که در فقر زندگی می‌کنند. شش درصد زنان ایرانی، تحت خشونت شدید قرار دارند و هنوز طلاق نگرفته‌اند. 20 درصد خانوارهای ایرانی، با رنج روزگار می‌گذرانند: «این آمارها تلفات جانبی و ناخواسته نظم جنسیتی مردسالارانه‌ای است که از کودکی زنان و کودکان را طوری تربیت می‌کند که طبق آن مرد، خرج خانواده را می‌دهد.

برای رفع ساختاری و بلندمدت مشکل زنان سرپرست خانوار باید مشکل این نظم جنسیتی، حقوق نابرابر و تبعیض مدام علیه زنان حل شود. سیاست خانواده در ایران بازتولید خانواده مردسالار و مبتنی بر این است که اشتغال و خودکفایی زنان کم شود. برای حل این مشکل هم باید سیاست‌های خانواده و  اجتماعی در ایران تغییر کند.»

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ