تئاتری برای لحظههای گمشده؛«اسکارلت وآن شب بارانی»پلی میان زندگی ومرگ
اقتصاد ایران: اصفهان-تئاتری که مرز زندگی و مرگ را درمینوردد، «اسکارلت و آن شب بارانی» با روایت عمیق و تصویری خیالانگیز، مهمان صحنه اصفهان میشود.
خبرگزاری مهر، گروه استانها، کوروش دیباج: در سالهای اخیر، هنر نمایش بیش از پیش به بستری برای پرداختن به دغدغههای انسانی و اجتماعی تبدیل شده است. نمایشهای معاصر با بهرهگیری از تکنیکهای نوآورانه روایتپردازی، توانستهاند علاوه بر سرگرمی، مخاطبان را به تفکر و همدلی درباره مسائل عمیق زندگی دعوت کنند. پرداختن به موضوعاتی که تجربه زیسته انسان را به چالش میکشند، از مهمترین ویژگیهای آثار موفق این حوزه است؛ آثاری که ضمن برجسته کردن مشکلات و بحرانها، پیامآور امید و تابآوری نیز هستند.
نمایش تازهای که قرار است امروز ۱۷ خرداد به کارگردانی امید نیاز روی صحنه برود، نمونهای از این نوع آثار است که با رویکردی انسانی و روانشناختی، مخاطب را به سفری درونی دعوت میکند. در گفتوگوی پیش رو با امید نیاز، تلاش کردهایم به زوایای مختلف این اثر، از انگیزههای انتخاب موضوع تا شیوه اجرا و اهداف هنری آن بپردازیم تا دریابیم این نمایش چگونه میتواند تجربهای متفاوت و تأثیرگذار در تئاتر معاصر باشد.
چه چیزی در داستان اصلی «اسکار و مامان صورتی» شما را برای اقتباس و ساخت نمایش «اسکارلت و آن شب بارانی» الهامبخش کرد؟
تیم ما در ابتدا جذب مفهوم قدردانی از لحظات کوتاه زندگی در رمان اشمیت شد. در این داستان بحثهای عمیقی درباره مرگ، زندگی و معنای واقعی زندگی مطرح میشود که برایم بسیار تأثیرگذار بود. سعی کردم اقتباسی داشته باشم که هم ضرورت اجتماعی داشته باشد و هم مفاهیم عشق و انسانیت را در خود جای دهد.
وفاداری شما به متن اصلی تا چه حد است؟ آیا ناچار به تغییراتی در داستان و ساختار نمایش شدید؟
وفاداری ما بیشتر در چارچوب کلی داستان و پیام اصلی بود. مثلاً تغییر لوکیشنها که در رمان به صورت متنوع است، ما آنها را محدود و وحدت مکان را حفظ کردیم تا فرم نمایش منسجمتر باشد. همچنین شخصیت اصلی را از «اسکار» به «اسکارلت» تغییر دادم تا زاویه دید را به سمت نگاه یک دختر نوجوان ببریم و بازیگر نقش نیز کاملاً مناسب این تغییر بود. این تغییر نام و عنوان نمایش بهطور عمدی انتخاب شده تا معنای جدیدی به داستان اضافه کند.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ابتدا با استفاده از عنوان «مامان صورتی» مخالفت کرد، آیا این موضوع در روند کار شما تأثیری داشت؟
این نمایش صرفاً مختص کودک و نوجوان نیست؛ بلکه مناسب نوجوانان و بزرگسالان است. ما در همدان این اثر را در بخش نوجوان جشنواره اجرا کردیم و با استقبال روبرو شدیم. مهمترین چالش ما انتقال مضامین سنگین زندگی و مرگ بود بدون اینکه مخاطب کودک و نوجوان دلزده شود. تلاش کردیم با متونی از نامههای اسکارلت به خداوند و مفهوم مهربانی خدا و امید، قصه را به گونهای پیش ببریم که نه شعارگونه باشد و نه کسلکننده. خوشبختانه نقدها و بازخوردها بسیار مثبت بود.
از نظر فرم اجرایی و زبان تصویری چه تکنیکهایی در نمایش به کار بردید؟
این اثر یکی از کارهایی است که در آن از تکنیکهای سایه، نور و ویدئو مپینگ استفاده شده است. فضاسازی خاص و موسیقی زنده نیز جزو ارکان اصلی اجرای نمایش است. در قصه، دو فضای «رئال» و «سورئال» را با هم تلفیق کردهایم تا مخاطب بتواند در دنیای ذهنی و احساسی شخصیت اصلی غرق شود
فضای صحنه و طراحی نور چگونه در شکلگیری این اجرا نقش داشت؟ آیا بیشتر دنبال رئالیسم بودید یا به سراغ نمادگرایی و خیالپردازی رفتید؟
بخشهایی از نمایش کاملاً رئالیستی هستند، اما بخش قابل توجهی از آن در فضای فانتزی و خیالپردازانه جریان دارد. من همیشه به عنصر خیال به عنوان بخش مهمی از آزادی هنری اعتقاد داشتهام. این ترکیب، به درام عمق و جلوههای بصری ویژهای بخشیده است.
ترکیب بازیگران شما از بازیگران جوان و نسبتاً کمتر شناختهشدهای تشکیل شده؛ این انتخاب آگاهانه بوده یا حاصل شرایط تولید؟
این انتخاب آگاهانه بود. میخواستم تماشاگران پیشفرضی درباره بازیگران نداشته باشند و بیشتر بتوانند باورپذیری نقشها را احساس کنند. البته در ترکیب بازیگران حرفهای هم حضور داشتند، مانند خانم لیلا قربانی که سابقه بازی در نمایش سندروم بلونیا را دارد.
هدایت بازی بازیگران نوجوان و ایفای نقشهایی با بار عاطفی بالا مثل دختری در آستانه مرگ، چه دشواریهایی برایتان داشت؟
این نمایش تلاش کرده به ظریفترین شکل ممکن لحظات تنهایی و عواطف درونی شخصیت را نشان دهد. تمرین و بازیگردانی بسیار دقیق و سخت بود تا از هرگونه اغراق و سانتیمانتالیسم پرهیز کنیم و نقشها واقعی و باورپذیر باشند. بیش از ۵۰ جلسه تمرین داشتیم و بازیگران به این باور رسیدند که نقش را زندگی کنند.
تهیهکنندگی این اثر بر عهده پرویز پرستویی است. همکاری با ایشان چه تأثیری بر روند تولید داشت؟
همکاری با استاد پرستویی افتخار بزرگی است. ما از چند سال پیش همکاری را آغاز کردیم و این چهارمین پروژه مشترک ماست. پرستویی فقط یک تهیهکننده مالی نیست؛ او با امکانات، هماهنگیها و پشتوانههای اجتماعی همراه ماست. همچنین دغدغههای انسانی و اجتماعی جزو اهداف ماست که در آثارمان نمود دارد. همکاری با ایشان جریان هنری و خیریهای را شکل داده که برای ما بسیار ارزشمند است
این اثر چه جایگاهی در کارنامه هنری شما دارد؟
من همه آثارم را مثل فرزندانم دوست دارم، ولی «اسکارلت و آن شب بارانی» به خاطر موضوع مهم و ضرورت اجتماعیاش جایگاه ویژهای دارد. این نمایش درباره زندگی، امید و مبارزه است و معتقدم اینها پیامهای ضروری برای انسان امروز در ایران و جهان است.
درباره زمان و محل اجرای نمایش توضیحات تکمیلی را بیان بفرمائید؟
نمایش «اسکارلت و آن شب بارانی» با حضور بازیگرانی چون لیلا قربانی، دینا مصلحی، علی الهی و پریا ایرانپور از ۱۷ خرداد ماه به مدت حداقل ۱۰ شب در سالن مجتمع فرهنگی و هنری فرشچیان اصفهان اجرا میشود. امیدواریم بتوانیم پیامهای انسانی و امیدبخش آن را به مخاطبان منتقل کنیم.