عطر صدر ـ ۳۲| حصر دوباره؛ و ناامیدی شهید صدر

اقتصاد ایران: یا کناره‌گیری علمای نجف و مردم، ماه‌های انتهایی حصر شهید آیت‌الله صدر، بسیار دشوار گذشت. شهید صدر در پی عدم نتیجه‌بخشی مجاهدت‌ها و فعالیت‌هایش بسیار نگران و ناامید شده بود، و روزگار را با حصرت می‌گذراند.

- اخبار اقتصادی -

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ در بخش پیشین پرونده «عطر صدر»، از برخورد شدید رژیم صدام با شهید صدر، از قطع آب و برق و تلفن و غذا، تا ارسال چندین مورد مشکوک به منزل او روایت شد. روایت مقاومت و تلاش‌های کم‌نظیر شهید صدر برای بیداری اسلامی، بسیار دردناک و درس‌آموز است. روایت زیر، حال و هوای زمانی است که مراجع نجف، او را پشتیبانی نکردند و صدام در پی این شرایط، حصر را برگرداند و مناسبت‌ها را به سمتی پیش برد که به عزلت و شهادت مظلومانه شهید صدر منتهی شد. رویدادهای زیر، بازنویسی بخش‌هایی از کتاب «شرح صدر» و متون «پژوهشگاه تخصصی شهید صدر» با مقادیری تصرف و نکات افزوده است.

بیشتر بخوانید

بازگشت حصر؛ فشار مضاعف رژیم بعث بر شهید صدر

پس از آنکه رژیم بعثی برای مدتی حصر خانگی آیت‌الله سید محمدباقر صدر را برداشت و واکنش چندانی از سوی مراجع و مردم مشاهده نکرد، به‌سرعت به این نتیجه رسید که ادامه فشار بر ایشان، با هزینه سیاسی چندانی همراه نخواهد بود.

در همان ایام، شهید صدر با بصیرت همیشگی خود به همراهانش هشدار داد: "رژیم دوباره من را محصور می‌کند". و چند روز بعد، دقیقاً همین پیش‌بینی به وقوع پیوست. رژیم دوباره همان رفتارهای سخت‌گیرانه و سرکوبگرانه‌اش را از سر گرفت.

این‌بار، حصر با شدتی بی‌سابقه همراه شد؛ چنان‌که حتی حاج عباس ــ خادم خانواده ــ ناچار شد ارتباطش را با آنها قطع کند.

موج جدید حصر، شرایط معیشتی خانواده را به وضعیت اضطرار رساند. در نهایت، جمعی از برادران با تلاش فراوان توانستند حاج عباس را متقاعد کنند تا مجدداً وظیفه خود را از سر بگیرد. او نیز برای تأمین حداقل مواد غذایی برای خانواده شهید صدر، به کار بازگشت و دست‌کم در این بخش، وضعیتی نسبتاً پایدار پدید آمد.

رژیم دو هدف از حصر دوباره شهید صدر دنبال می‌کرد: یکی اینکه شهید صدر را مجبور به عقب‌نشینی و تسلیم کند و دیگر اینکه زمینه را برای اعدام یا ترور او فراهم سازد.

بررسی خروج شهید صدر از عراق

در مقطعی از دوران حصر، بحث‌هایی درباره امکان خروج شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر از عراق مطرح شده بود. برخی از نزدیکان ایشان، از جمله سید عبدالعزیز حکیم، به همراه جمعی از برادران، در حال برنامه‌ریزی برای عملیات بودند. پیش‌تر، یکی از همراهان شهید صدر چندین نوبت توانسته بود برای انجام امور ضروری و انتقال پیام‌های خاص ایشان از خانه خارج شود. همین تجربه این تصور را تقویت کرده بود که شاید بتوان شرایطی مشابه را برای خروج شخص شهید صدر نیز فراهم کرد.

در میان پیشنهادهای مطرح‌شده، حتی ایده‌هایی چون حفر تونلی تا منزل ایشان نیز در دستور کار قرار گرفته بود. آقای سید محمود دعائی نیز با همکاری‌هایی که از خارج حلقه حصر ممکن بود، گذرنامه‌ای برای شهید صدر و یکی از همراهان آماده کرده بود، به این امید که در صورت رفع موقت محدودیت‌ها، از آن برای خروج از کشور استفاده شود.

با این حال، خود شهید صدر، علاقه‌ای به این قبیل برنامه‌ها نشان نمی‌داد. هنگامی که طرح‌های این‌چنینی با او در میان گذاشته می‌شد، واکنشش  این بود که سعی می‌کرد موضوع بحث را تغییر دهد.

جانشین رهبری؛ شکست و ناامیدی شهید صدر

در واپسین روزهای حصر، آیت‌الله سید محمدباقر صدر، اندیشه‌ای سنگین را با خود حمل می‌کرد: پس از شهادت او، چه کسی سکان ادامه مسیر را به دست خواهد گرفت؟ کدام رهبر، با بهره‌گیری از خون او، انقلاب را هدایت خواهد کرد؟ پاسخ به این پرسش آسان نبود. تجربه تلخ حصر نشان داده بود که میدان، از حضور رهبری آگاه و شجاع که بتواند راه را ادامه دهد، تهی است. نه حوزه علمیه و نه مرجعیت، در آن بزنگاه تاریخی، آماده ورود به عرصه قیام نبودند و در چارچوب مناسک و آداب سنتی خود باقی مانده بودند.

این واقعیت تلخ، شهید صدر را به این باور رسانده بود که پس از شهادت، نمی‌توان انتظار داشت که مرجعیت یا نهاد حوزه، از خون او بهره‌برداری سیاسی یا انقلابی کنند. بنابراین، ضرورت یافتن یک جانشین برای رهبری قیام، در اندیشه او شکل گرفت؛ جانشینی که هم هدایتگر حرکت انقلابی باشد، و هم از خون شهید صدر به عنوان کانونی برای خروش توده‌ها بهره گیرد.

در همین چارچوب، طرحی با عنوان «جانشین رهبری» به مثابه گزینه‌ای اضطراری تدوین شد. نقش این جانشین، هم هدایت انقلاب و هم استفاده حداکثری از مظلومیت و شهادت صدر به عنوان عامل بسیج عمومی بود.

بر اساس ساختار پیشنهادی شهید صدر، خطوط کلی این طرح چنین بود:

1. چهار تن از علمای برجسته به عنوان اعضای اولیه هسته رهبری انتخاب می‌شدند و اسامی آنان بصورت علنی اعلام می‌گشت.
2. شهید صدر فهرستی از بیش از ده شخصیت تهیه کرده بود تا در صورت لزوم، هریک از اعضای این فهرست، با نظر جمع، به گروه چهارنفره اضافه شوند و ساختار رهبری گسترش یابد.
3. مقرر شده بود شهید صدر نامه‌ای مفصل به امام خمینی نگاشته، در آن طرح جانشین رهبری را تشریح و جزئیات آن را تبیین کند، و از امام بخواهد تا حد ممکن از این طرح حمایت کند.
4. بیانیه‌ای صوتی با صدای شهید صدر ضبط شود که در آن، از مردم عراق می‌خواهد گرد جانشین رهبری جمع شوند، از او اطاعت کنند و به رهنمودهایش عمل نمایند.
5. همچنین بیانیه‌ای مکتوب و مفصل با امضای خود شهید صدر برای تبیین طرح آماده شود.
6. نهایتاً، شهید صدر تصمیم داشت در زمان تجمع نمازگزاران میان نماز مغرب و عشاء، در صحن شریف امام علی (ع) حضور یابد، سخنرانی کند، اسامی جانشینان رهبری را اعلام نماید و از مردم بخواهد زیر پرچم آنان حرکت کنند.

شهید صدر جمله‌ای کلیدی بر زبان آورده بود: "من آن‌قدر در این سخنرانی به رژیم و جنایت‌هایش حمله می‌کنم و مردم را به شورش فرامی‌خوانم تا نیروهای امنیتی مجبور شوند مرا در صحن شریف و در برابر مردم بکشند. و امیدوارم که این حادثه، عاملی برای تحریک هزاران حرم باشد؛ چون آن‌ها همواره مکانی را که من آنجا کشته خواهم شد، می‌بینند و می‌گویند: «صدر اینجا شهید شد» و این اثری است که رژیم نمی‌تواند آن را از حافظه مردم عراق پاک کند."

از جمله مقدمات اجرای این طرح، تهیه اسلحه برای شهید صدر بود. او از یکی از همراهان خواسته بود از خانه خارج شود و سلاح تهیه کند. در یکی از همین خروج‌ها، با کمک یکی از طلبه‌های مورد اعتماد، اسلحه‌ای تهیه شد و به منزل بازگردانده شد.

پس از آن، شهید صدر از شیخ محمدرضا نعمانی پرسید: "آیا حاضری در شهادت با من همراه شوی؟"
پاسخ داد: "بله، ان‌شاءالله". شهید صدر گفت: "پس با هم از خانه بیرون می‌رویم، و اگر نیروهای امنیتی سعی کردند جلوی رفتن من به صحن را بگیرند، سعی کن به آن‌ها تیراندازی کنی تا من بتوانم به آنجا برسم."

اجرای این طرح، پیش‌شرطی حیاتی داشت: همه اعضای اصلی هسته رهبری باید خارج از عراق می‌بودند. زیرا در غیر این صورت، با افشای اسامی، یا دستگیر و یا در معرض خطر مستقیم قرار می‌گرفتند.

بر همین اساس، شهید صدر نخستین‌بار طرح جانشین رهبری را با آیت‌الله سید محمدباقر حکیم در میان گذاشت. سید حکیم بعد از گفت‌وگو و بررسی موضوع برای اجرای این طرح متقاعد نشد. ایشان در مصاحبه با روزنامه «المبلغ الرسالی» علل این مخالفت را تبیین کرده است. در ادامه بخش مربوط به این قسمت را از مصاحبه مذکور نقل می‌کنیم:

"المبلغ الرسالی: لطفاً نظریه جانشین رهبری شهید صدر را توضیح دهید.

آیت‌الله حکیم: بسم الله الرحمن الرحیم. وقتی درباره طرح جانشین رهبری که آیت‌الله‌العظمی شهید صدر (رض) در اواخر عمر شریف خود مطرح کرد، صحبت می‌کنیم، دو جنبه درباره این موضوع پیش روی خود داریم: یکی جنبه نظری و دیگری جنبه اجرایی.

جنبه اول: شهید صدر وقتی از سوی رژیم جنایتکار حاکم، محصـور شد و روابط با امتش و افرادی که در میدان فعالیت اسلامی در عراق به آن‌ها تکیه داشت، قطع شد، لازم دید جانشینی در اداره مسائل قیام و مبارزه با ظلم و ستم انتخاب کند. شهید صدر اعتقاد داشت در چنین شرایطی جمعی از افرادی که از ویژگی‌های لازم برخوردارند می‌توانند به عنوان جانشینی برای رهبر اصلی، یعنی مجتهد عادل و دارای همه صفات رهبری مثل شجاعت، کاردانی، قدرت و سیاست اداره امور فعالیت کنند. خود ایشان در آن زمان حائز این شرایط بود و این جایگاه را بر عهده داشت.

جانشین رهبری باید مجموع شرایط رهبر اصلی را، ولو در سطحی پایین‌تر از او داشته باشند. به همین دلیل ممکن است هر یک از کسانی که برای حضور در این جانشینی مطرح می‌شوند، واجد همه این شرایط نباشند، اما باید مجموع آن‌ها با هم، همه شرایط لازم را داشته باشند.

این طرحی است که شهید صدر مطرح کرد و نقش بسزایی در عرصـه فعالیت اسلامی عراق برجای گذاشت. من ده سال پیش درباره این موضوع مقاله‌ای نوشته‌ام و در آن توضیح داده‌ام رهبری که اکنون وجود دارد و مسائل را در این عرصه هدایت می‌کند بر پایه همین طرح شکل گرفته است. مثلاً جماعة العلماء که در ابتدای کار تأسیس شد و پس از آن به دفتر انقلاب اسلامی در عراق تبدیل شد و سپس تغییراتی در آن انجام گرفت و شورای عالی انقلاب اسلامی عراق را پدید آورد، همگی تجسم همین طرح هستند.

و اما درباره جنبه دوم باید گفت که شهید صدر چهار نفر یعنی علامه سید مرتضی عسکری، شهید سید محمدمهدی حکیم، حجت‌الاسلام سید محمود هاشمی و اینجانب را برای این امر پیشنهاد داده بود. قرار بود در صورت فراهم شدن شرایط این افراد جایگاه جانشین رهبری را بر عهده بگیرند. در این میان این افراد بیش از یک مجتهد بود و اینها افرادی بودند که در مسائل سیاسی تخصص داشتند و تجربه عملیاتی و به‌واسطه فعالیت‌های طولانی‌مدت خود قدرت مدیریت و تشخیص مسائل را داشتند و نیز به واسطه پیشینه عملکرد خود از پایگاه مردمی و ملی برخوردار بودند.

این مسئله از نظر شهید صدر شرط مهمی به شمار می‌آمد؛ چون ایشان معتقد بود رهبر نمی‌تواند به امت تحمیل شود، بلکه باید از سوی آنها انتخاب شود. این انتخاب با در صورت امکان از طریق صندوق رأی انجام می‌شد و یا از طریق حضور طبیعی اشخاص در میان امت و گرد آمدن تدریجی امت اطراف آن؛ همان طور که برای امام خمینی و شهید صدر رخ داده بود.

یکی دیگر از شرایط مهم مورد نظر شهید صدر این بود که این افراد مستقل باشند و اندیشه، تحلیل و تصمیم آنان درباره مسائل تنها بر اساس رضای خداوند و مصلحت عالی اسلام باشد، نه تحت تأثیر گروه‌ها و جریان‌های مختلف.

اما این پیشنهاد شهید صدر به مرحله اجرا نرسید. وقتی شهید این موضوع را به عنوان یک ایده با من مطرح کرد، نقطه‌نظراتی را درباره آن مطرح کردم؛ مثلاً اینکه عده‌ای از این افراد در ایران با مشکلات جدی مواجه بودند و شهید صدر می‌خواست این گروه در جمهوری اسلامی فعالیت نمایند، اما موضع سازمان‌هایی که مسئولیت این کارها و فعالیت‌ها را داشتند در قبال بعضی از این افراد منفی بود. از این رو حدس من این بود که گروه جانشین رهبری نمی‌تواند به وظایف و مسئولیت‌های خود به شکل مناسب و مورد انتظار عمل کند. پس از آن که من این نکته و چند مسئله دیگر را با شهید صدر مطرح کردم.

ایشان با توجه به دیدگاهی که به تحولات حوادث و واقعیت‌ها داشت، از پیشنهاد خود صرف‌نظر کرد. البته از ناحیه نظری دیدگاه ایشان به آینده عراق این بود که بسیار ضرورت دارد که رهبری در صحنه اسلامی عراق وجود داشته باشد که جنبش و مبارزه اسلامی را اداره کند؛ چون بدون این شرط، هیچ گروه و امتی نمی‌تواند به پیروزی برسد و اهدافش را به دست آورد."

در نهایت طرح جانشین رهبری هم شکست خورد و شهید صدر به ناامیدی کشیده و غمی بی‌پایان دچار شد؛ تا حدی که بیماری و ضعفی شدید بر ایشان غلبه کرد و به جایی رسید که حتی نتوانست بدون کمک من از پله‌ها بالا برود. در چهره ایشان آثار و حالاتی پدید آمده بود که من نمی‌دانم چطور آنها را توصیف کنم.

یکی از همراهان، به ایشان گفته بود: "سیدنا! این همه غم و ناراحتی و ناآرامی برای چیست؟"

گفت: "همه فداکاری‌ها و امیدها بر باد رفت. تو می‌دانی که من هرگز در مقابل عقلایی‌ها عقب‌نشینی نخواهم کرد و کشته خواهم شد. ولی نمی‌خواهم در زندان کشته شوم، هرچند همین هم مقدس و در راه خداست. من می‌خواهم چشم مردم کشته شوم تا صحنه کشته شدن من آن‌ها را به حرکت دربیاورد و انتقام خون مرا بگیرند. می‌بینی که دیگر جز خون خود سلاحی ندارم. حالا همان را هم از دست داده‌ام. اگر آن‌ها مرا بکشند بعد از من روی رستگاری را نخواهند دید و پیروز نخواهند شد...".

شهید صدر چند روز بعد از آخرین بازمانده همراهان دوران حصر ــ شیخ نعمانی ــ خواست از خانه بیرون برود و گفت: "تو را اذیت کردم. تو به من وفادار بودی. سودی نمی‌بینم در اینکه همراه من شهید شوی. تلاش کن خودت را نجات بدهی".

شیخ نعمانی قبول نکرد که از خانه برود و به او گفت: "من به هر قیمتی باشد کنار شما می‌مانم". ایشان چندین بار به اشکال مختلف سعی کرد حجت‌الاسلام نعمانی از خانه برود و او را تنها بگذارد. می‌گفت: "تو وفا کردی و همراه من بردباری نمودی. آیا خواسته‌ای داری؟"

: "بله".

- "خواسته‌ات چیست؟"

: "به من قول بدهید که وارد بهشت نمی‌شوید مگر اینکه من همراه شما باشم".

- "با خدا عهد می‌بندم که وارد بهشت نمی‌شوم، مگر اینکه تو همراهم باشی".

بررسی اتفاقات حصر ادامه دارد...

انتهای پیام/

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ