به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق، کتاب «میخواهم زیبا بمانم» در نشستی با حضور مترجم، فعالان اجتماعی، روانشناسان، نمایندگان خیریهها و برندهای خصوصی رونمایی شد. این کتاب روایت تجربه مواجهه نویسنده با تغییرات ظاهری خود حین دوره درمان سرطان است؛ کتابی که تلاش میکند در کنار مسیر درمان سرطان، نگاهی واقعبینانه و انسانی به مفهوم حق مراقبت از خود برای زنان در روزهای بیماری ارائه دهد. این نشست، فراتر از معرفی یک اثر، به بستری برای گفتوگو درباره حق انتخاب زنان، تجربه زیسته بازماندههای سرطان و ضرورت پاسخگویی اجتماعی به نیازهای کمتر شنیدهشده تبدیل شد.
روایت یک تجربه؛ بیماری، حذف و بازسازی
در این نشست، کیان دُرتالتاج تهرانی، طراح لباس و یکی از بهبودیافتگان بیماری سرطان، از سختیهای روانی تغییرات ظاهر در دوران شیمیدرمانی گفت: «یکی از سختترین بخشهای بیماری، مواجهه با آینه بود. کچلی، ریزش ابروها و تغییرات پوست انگار هویتی را از من میگرفت که دیگر نمیتوانستم با آن به جامعه برگردم؛ ولی تصمیم گرفتم ظاهرم را با کلاههای مختلف حفظ کنم. دوست نداشتم با من مثل بیمار رفتار شود».
او تأکید کرد تنها چیزی که به زنان در این مسیر باید گفته شود، پذیرش احساساتشان است نه دعوت به «قویبودن»؛ «اینکه به بیماری بگویند نگران نباش، موهایت درمیآید یا تو باید قوی باشی، بدتر از درد است. من دوست داشتم عادی زندگی کنم؛ نه دلسوزی ببینم، نه قضاوت».
رواندرمانگر: مقاومت در برابر غم، آسیب روانی دارد
در این نشست، ندا یارایی، روانشناس و پژوهشگر اجتماعی، در تحلیلی از تأثیر روانی زیبایی در روند درمان، بهویژه برای زنان، به حق تجربه آزادانه احساسات در دوران بیماری اشاره کرد و گفت: «وقتی بیمار میخواهد خودش را قوی نشان دهد و از بروز غم، ترس یا خشم جلوگیری کند، فشار روانی مضاعفی را تجربه میکند. کتاب «میخواهم زیبا بمانم» بهدرستی با روایتهای واقعی، به زنان اجازه میدهد احساساتشان را بپذیرند و از آن عبور کنند، نه اینکه در آن دفن شوند». او افزود: «پذیرش، مرحلهای ضروری در روند درمان است. تجربه مراقبت از ظاهر، اگر از سوی خانواده و جامعه به رسمیت شناخته شود، میتواند کیفیت روانی زندگی را در این دوران سخت بالا ببرد».
سرطان، زنان را از حضور اجتماعی حذف میکند
نفیسه آزاد، جامعهشناس نیز با تأکید بر اهمیت حضور اجتماعی زنان، گفت: «زنان در جامعه ما همواره برای حفظ حضور خود در فضاهای عمومی تلاش کردهاند، اما بیماری میتواند این حضور را به شکل مضاعفی تهدید کند. حذف از فضای اجتماعی، زمانی که ظاهر هم دستخوش تغییر میشود، به یک فشار مضاعف بدل میشود». او ادامه داد: «منظورم از زیبایی در اینجا معنای رسانهای و استانداردهای تحمیلی ندارد؛ ما از حقی صحبت میکنیم که یک زن بتواند با ظاهر و حضور انسانی خود، در جامعه مرئی باشد بدون اینکه حذف شود یا با نگاهی دلسوزانه و محدودکننده مواجه شود».
او ادامه داد: «چند سال پیش در جلسهای درباره مناسبسازی فضای شهری برای زنان، از لزوم طراحی شهری متناسب با شرایط فیزیکی و نقشهای اجتماعی زنان صحبت میکردم. یکی از مدیران حاضر در جلسه با لحنی تحقیرآمیز گفت که یعنی من باید نگران کفش پاشنهبلند خانمها باشم؟ من آن روز بیشتر از همیشه فهمیدم که چطور نیازهای ابتدایی زنان در فضاهای عمومی و انتخابهای ساده آنها مثل نوع پوشش یا مراقبت از ظاهر، به سخره گرفته میشود یا نادیده میماند». او گفت: «ما نمیگوییم همه زنان باید کفش پاشنهبلند بپوشند یا از خدمات زیبایی استفاده کنند؛ میگوییم اگر زنی چنین انتخابی داشت، چرا باید از فضای عمومی حذف شود؟ این دقیقا همان اتفاقی است که در روند درمان بیماری، به شکل شدیدتری برای زنان میافتد. حذف ظاهر، بهتدریج به حذف صدا، حضور و هویت اجتماعی میانجامد».
در ادامه شیرین شاطرزاده، مترجم کتاب، از مواجهه شخصی خود با محتوای کتاب گفت: «وقتی ترجمه را شروع کردم، نمیدانستم چقدر مواجهه با تجربههای زنان درگیر سرطان میتواند روانم را تحت تأثیر قرار دهد. بخش زیادی از کتاب به عوارض جسمی درمان میپردازد، اما در واقع درباره مواجهه با بحران هویت است. من بارها حین ترجمه فکر میکردم اگر روزی خودم در این موقعیت باشم، چطور دوام خواهم آورد».
سارا میرسالاری، بهعنوان همبنیانگذار یکی از سایتهای فروش محصولات آرایشی و بهداشتی، دلیل ورود این پلتفرم به حوزه تولید محتوا را چنین شرح داد: «این پلتفرم بهعنوان بزرگترین پلتفرم حوزه زنان ایران، باورش این است که مخاطب فقط نیازش محصول نیست، بلکه نیازهای پنهان و کمتر شنیدهشدهای دارد و ما هم مسئولیت اجتماعی خود را در پاسخ به این نیازها تعریف کردهایم.
مخاطب ما نیازهایی دارد که هنوز از آنها صحبت نشده یا اگر شده، به رسمیت شناخته نشده است. زنان در میانه درمان، باید حق انتخاب برای مواجهه با تغییرات ظاهری خود داشته باشند. این کتاب، بخشی از مجموعهای است که ما برای آگاهیرسانی در حوزه مراقبت از خود در نظر گرفتهایم. این مشارکت هم پاسخی به نیازی پنهان بود». سپیده مقربی، مدیر یکی دیگر از برندهای آرایشی و بهداشتی، با اشاره به نقش این برند در حمایت از انتشار کتاب گفت: «این برند سالها در کمپینهای آگاهی از سرطان مشارکت داشته، اما این پروژه متفاوت بود. وقتی محتوای کتاب را دیدیم، فهمیدیم که یک خلأ جدی را پر میکند. اینکه چطور یک زن میتواند در یکی از سختترین دورههای زندگیاش، مراقبت از ظاهرش را حفظ کند؛ مسئلهای واقعی و جدی است».
میان بیماران توزیع میشود
لیلا آشوری، نایبرئیس خیریه مهیار که خود نیز تجربه بیماری را پشت سر گذاشته، از نقش این کتاب در توانمندسازی بیماران گفت: «ایکاش این کتاب دو سال پیش به دستم میرسید. من تجربه این بیماری را پشت سر گذاشتهام و آن موقع آینهها را در خانه پوشانده بودم و حاضر نبودم تصویر خودم را ببینم.
اما امروز، این کتاب میتواند برای دیگران انگیزهای باشد برای ادامه مسیر. ما این کتاب را میان صدها بیمار مبتلا به سرطان پستان که با مؤسسه در ارتباط هستند، توزیع خواهیم کرد». او افزود: «درمان فقط دارو نیست؛ گاهی یک جمله، یک تصویر، میتواند بیمار را به زندگی برگرداند».