شاعران در بیعت با شهید غیرت سرودند؛ «قصه جریحهدار» میراثدار خون شهید
اقتصاد ایران: کتاب «قصه جریحهدار شد» گزیدهاشعار در پاسداشت شهید غیرت، شهید حمیدرضا الداغی، به تازگی توسط توسط نشر راه یار منتشر شده و دارای آثاری از ۵۲ شاعر جوان و پیشکسوت است.
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «قصه جریحهدار شد» گزیدهاشعار در پاسداشت شهید غیرت، شهید حمیدرضا الداغی، به تازگی توسط توسط نشر راه یار منتشر شده است.
گزیدهشعر «قصه جریحهدار شد» به همت واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، با گردآوری جواد جعفرینسب و همچنین مقدمه علیمحمد مؤدب راهی بازار نشر شده است.
شعر میراثدار خوبی برای شهیدان است
مؤدب در مقدمه این کتاب نوشته: «غیرت صف عشق است و عاشق غیور است. سبزوار، سرزمین عاشقان را با غیرت تاریخی سربداران میشناسیم؛ آن هنگام که نامردان مغول، قصد نوامیس مردم ما را داشتند و بدینگونه سبزوار یکی از نخستین درخششهای غیرت در تاریخ سیاسی ایران را رقم زد. امروز هم در میانه وضعیت مغولی فرهنگ ایران در هجوم فرهنگهای مهاجم غربی و شرقی، باز مردی از سبزوار برخاست و علمدار غیرت شد».
این شاعر ادامه داده است: «شاعران ما در بیعت با این شهید سرودند و این توفیق همیشگی جریان شعر ماست که زنده و تپنده میتواند در صحنه حاضر باشد و اولین حرفها را بزند. دوستی در شعری نوشته بود «و خدا شهیدان را به شاعران سپرد». گویا این ماجرا عهدی ازلی و ابدی است میان شاعران و شهیدان که خدا خواسته است. هم از این روست که سیدالشهدا بر سر نی آیاتی از سوره شعرا را میخواند و حقاً که شعر میراثدار خوبی برای خون شهیدان است».
در این کتاب آثاری از ۵۲ شاعر جوان و پیشکسوت درباره شهید الداغی گلچین شده است.
در ادامه چند شعر از شعرهای «قصه جریحهدار شد» را با هم میخوانیم؛
*
مریم برزگر
در روزگار «هیس! به ما چه؟»
در عصرِ «بی خیال! خودت باش»
در قحطسال نعمتِ باور
چاقو تو را نکشت، برادر!
*
تا انتخاب ماست ندیدن
دست از شعارِ عشق کشیدن
این است انتهای رسیدن
گلبوسههای دشنه و خنجر
*
تاریخ زل زده است به انسان
انسانِ درد و در پی درمان
انسانِ از سلالهی نسیان
انسانِ در هبوط شناور
*
حالا تبر نشسته به جانت
ای باغ را نشانِ ضمانت
ای کشتهی سکوت و خیانت
بی آشیانه مانده کبوتر
*
نفرین به چشم بسته به ناگاه
بر آن دهانِ باز به بی وقت...
*
مصطفی توفیقی
حلاج شد، جُنید شد و بوسعید شد
سلطانالعارفین جهان بایزید شد
با «طی الارض» رفت به «معراج» و ماه شد
تا آن فلک که روحالامین میپرید، شد
پا روی آب راند، از آتش گذشت و رفت
زیباتر از هرآنچه خدا آفرید شد
ماننده یک ستارهی قرمز به کهکشان
در نقطهای که هیچکس آن را ندید، شد
آنگاه آن پرنده که «انسان» عصر بود
نامش برای چند صباحی «حمید» شد
آمد به روزگار معاصر، به سبزوار
در کوچههای خاکی بیهق شهید شد
*
مریم جلال
من از این قصه فهمیدم که اصلاً مرد یعنی چه
«نباید صرفاً از ظاهر قضاوت کرد» یعنی چی
نباشی زن، نمیفهمی که تنها گیر افتادن
میان گرگهای وحشی ولگرد یعنی چه
خوشا قلبی که زخمی شد، نیفتاد از تپش اما...
نفهمید آن میان تیغ و شکاف و درد یعنی چه
فقط در روضهی «تکیه به نیزه…» میتوان فهمید
که حتی بی نفس باید دوام آورد… یعنی چه
*
مهدی جهاندار
این وطن در راه آزادی جوانها داده است
«آرمان» ها را برای آرمانها داده است
دور باد از دین ابراهیم، با بُت زیستن
نیست در قاموس مردان، بیتفاوت زیستن
شعله میخواهد دل پروانه را خالی کند
شاپرک اما نباید شانه را خالی کند
ای غیور سبزواری! خوش قیامت کردهای
داشمشتیهای تهران را به وجد آوردهای!
آب پاکی روی دست بیخیالان ریختی
آبروها از کلاغان و شغالان ریختی
عشق یعنی جرأت شورآفرینی داشتن
عشق یعنی شور و حال اربعینی داشتن
خون غیرت در رگ این قوم میجوشد هنوز
شور ما آب از کف عبّاس مینوشد هنوز
سبزوار آمد به میدان، از تو بیاندازه گفت
یا حمید سبزواری بود شعری تازه گفت
ای جوانمردان! زمان بستنِ احرامهاست
این ولایت، سرزمین طیّب و ضرغامهاست
غیرت و ایمان و انسانیّت و جوش و خروش
حاجقاسم پشت بیسیم است، ای دنیا بگوش!
سرفراز و سربهزیر و سربلند و سربدار
لا فتی إلّا علی، لا سیف إلّا ذوالفقار...
بر اساس این گزارش، کتاب «قصه جریحهدار شد» با قیمت ۱۱۵ هزار تومان و در ۱۲۰ صفحه وارد بازار نشر شده است.