چرا تولید برق پاک بیرمق است؟
اقتصاد ایران: سیاستهای قیمتگذاری نامناسب و یارانه سنگین گاز، مسیر سرمایهگذاری و توسعه نیروگاههای تجدیدپذیر را صعبالعبورتر از همیشه کردهاند.
مهناز موسوی کارشناس انرژیهای نو در گفتگو با خبرنگار مهر به علت ناترازی ها در بخش برق و گاز اشاره کرد و گفت: قیمتهای دستوری و پرداخت یارانه انرژی موجب شده است تا تنوع انرژی در ایران پایین باشد. در ادامه گفتگوی خبرنگار مهر را با این کارشناس انرژیهای نو و استاد اقتصاد انرژی ملاحظه میکنید.
سوال: از دیدگاه شما ریشه اصلی رکود سرمایهگذاری و عقبماندگی جدی نیروگاههای تجدیدپذیر در کشور چیست؟
پاسخ: مهمترین علت را باید در ساختار غیرعادلانه و تحریفشده قیمتگذاری حاملهای انرژی، بهویژه گاز جستوجو کرد. زمانیکه نیروگاههای حرارتی گاز را با قیمت بهشدت یارانهای (گاه کمتر از یکدهم نرخ واقعی) دریافت میکنند، تولید برق فسیلی بهصورت مصنوعی ارزان میشود و این موضوع باعث میگردد انرژیهای تجدیدپذیر هرگز در بازار برق ایران شانس رقابت نداشته باشند؛ حتی با وجود فناوریهای ارزانتر و هزینههای پایین نگهداری در مقایسه با فسیلیها.
در واقع ما با یک اقتصادی رقابتی کاذب مواجهیم که با قیمتسازی دستوری، نه تنها به واقعیسازی قیمت حاملهای انرژی کمکی نکرده، بلکه هر حرکت رو به جلوی انرژیهای نو را خنثی ساخته است.
در برخی کشورها مانند چین، هند یا حتی نوظهورهای منطقه، توسعه انرژی نو رشد قابلتوجهی داشته اما در ایران این سهم ناچیز مانده. ریشه تفاوتها کجاست؟
تفاوت اساسی «سیاست یارانه هوشمند» با «یارانه بیضابطه» است. در هند، یارانه به تولیدمان انرژیهای تجدیدپذیر اختصاص پذیرفت نه به حاملهای فسیلی. دولت هندی برای مدت محدودی مزیت قیمتی ایجاد کرد و سپس یارانه را تدریجی حذف کرد تا رقابت شکل بگیرد. در ایران، سیاست حمایتی معکوس است؛ یعنی نهتنها گاز و برق فسیلی ارزان تمام میشود، بلکه حتی پروژههای نیروگاه بادی و خورشیدی برای فروش برق خود باید با نرخهای بسیار پایین رقابت کنند و درنتیجه طرحهای اقتصادی آنها توجیه نمیشود.
جز این، تنوع سرمایهگذاری خارجی، امنیت حقوقی سرمایه و شفافیت مقررات از عناصر مهمی است که در ایران به دلیل رکود اقتصادی و فضای نامطلوب کسبوکار تقریباً فراهم نیست.
برخی مسئولان افزایش تابآوری شبکه برق یا کاهش آلودگی را علت نیاز به تجدیدپذیر میدانند. اما بخش خصوصی با چه موانع واقعی مواجه است؟
مهمترین مانع، نبود الگوی درآمد پایدار و نرخ خرید منصفانه برق تجدیدپذیر است. برای مثال در سالهای اخیر نرخ خرید برق خورشیدی به کمتر از نصف هزینه واقعی رسیده؛ آنهم در شرایطی که سرمایهگذاران باید به دلار تجهیزات وارد کنند. این حاشیه سود پایین، سرمایهگذاری داخلی را بیرمق و حضور خارجیها را کاملاً غیرممکن کرده است.
از سوی دیگر، ریسک عدم پرداخت منظم مطالبات نیروگاهها توسط دولت یا شرکت برق، عدم دسترسی به منابع مالی ارزان، نبود زیرساخت برای ذخیرهسازی انرژی تولیدی و فقدان بازار شفاف معاملات برق، زنجیرهای از موانع اصلی است که توسعه را تقریباً متوقف کرده است.
آیا پافشاری بر یارانه گاز واقعاً برای خانوارها منفعت واقعی دارد یا بیشتر منافع گروهی خاص را تأمین میکند؟
عدالت اجتماعی واقعی یعنی منابع باید به نیازمندان واقعی و بخشهایی برسد که به توسعه ساختاری کشور کمک میکنند. یارانه سنگین گاز در ایران عمدتاً به نفع صنایع بزرگ، ثروتمند و حتی پرمصرفترین خانوارها توزیع میشود؛ در حالیکه اقشار متوسط و آسیبپذیر کمتر از آن منتفع میشوند. به زبان ساده، این یارانه باعث شده ثروتمندترها مصرف بیضابطهتری داشته باشند، صنایع بزرگ بدون دغدغه به هدررفت ادامه دهند و در مقابل، این هزینه از جیب همه مردم ایران (صندوق توسعه، بودجه دولت، سلامت محیطزیست) پرداخت شود.
در بحث انرژی تجدیدپذیر، اگر تنها بخشی از چنین یارانهای به زیرساخت یا تولید پاک اختصاص یابد، جامعهای سالمتر و امنیت انرژی پایدارتری خواهیم داشت.
برخی معتقدند با افزایش قیمت گاز نیروگاهی، هم تورم بالا میرود هم امنیت برق مردم به خطر میافتد. آیا این گزاره صحیح است؟
افزایش قیمتی منطقی، تدریجی و همراه با سیاستهای جبرانی میتواند به اصلاح ساختاری بازار منجر شود و الزماً به بحران تبدیل نمیشود. شرطش آن است که سیاستگذاران با علم به آثار تورمی، تدابیر حمایتی و هدفمند اتخاذ کنند (مثلاً یارانه مستقیم به خانوارهای کمدرآمد یا کارت انرژی).
در بلندمدت، واقعیسازی قیمت حاملها بهرهوری را بالا میبرد، سرمایهگذاری بخش خصوصی را فعال میکند و نهایتاً حتی به مهار تورم کمک میکند، چون فشار کسری بودجه و استقراض دولت کمتر میشود و سلامت اقتصاد ملی بیشتر تضمین میشود.
در مجموع، همه دنیا این دوره گذار را تجربه کردهاند اما با برنامه و سیاست حمایتی درست.
استفاده از انرژیهای نو چطور میتواند امنیت شبکه برق را تقویت کند، آن هم در کشوری مثل ایران با منابع گسترده گاز؟
گاز یک منبع ارزشمند است اما در شرایط فعلی، بهدلیل بحران تعمیرات، افت فشار میادین و تقاضای رو به رشد، دیگر تضمین شدگی گذشته را ندارد. انرژیهای نو یک تنوع راهبردی و منبع پشتیبان است؛ یعنی اگر شبکه در زمستان به کمبود گاز خورد، منابع خورشیدی و بادی میتوانند ظرفیت قابل اتکایی ایجاد کنند.
افزون بر این، تجدیدپذیرها به کاهش وابستگی به سوخت مایع (مازوت، نفتگاز) کمک میکنند. هزینههای بهداشت عمومی، آلودگی، خاموشی و حتی هزینه سرسامآور خرید تجهیزات خارجی رایج در بخش فسیلی نیز در صورت توسعه تجدیدپذیرها کمتر خواهد شد.
نباید فراموش کرد صادرات برق پاک یک فرصت بزرگ درآمدی است؛ موضوعی که همسایگان ما با سیاست تشویقی جدی در آن پیشتاز شدهاند.
نقش تعرفهگذاری و بازار رقابتی برق را در احیای انرژی نو چگونه میبینید؟ آیا صرف ورود سرمایه کافی است؟
ایجاد بازار شفاف و تعرفهگذاری هوشمند مهمترین رکن توسعه است. بازار برق فعلی دولتی، غیررقابتی و با کنترل دستوری قیمتهاست، بنابراین هیچ مکانیزم خودتنظیمی یا سیگنال قیمتی واقعی برای رشد انرژی نو تعریف نشده است. اگر حداقل ۵۰ درصد بازار رقابتی شود، نهتنها سرمایه جذب میشود، بلکه تکنولوژی داخلی هم جان میگیرد، چون سرمایهگذاران دغدغه بازگشت سرمایه دارند و برای افزایش راندمان هزینه میکنند.
نباید فراموش کرد بدون تضمین خرید برق تولیدی نیروگاههای تجدیدپذیر با قیمت واقعی، هیچ پیشرفتی ممکن نخواهد بود. نقطه تلاقی قیمتگذاری منصفانه و بازار رقابتی، همان نقطه رهایی اقتصاد برق از دخالت دولت و یارانه غیرهدفمند است.
اهمیت بومیسازی و اقتصاد دانشی را در این مسیر چقدر جدی میدانید؟
تا زمانیکه دانش فنی و هسته پژوهشی بومی را جدی نگیریم، صنعت ما اسیر تحریم، ضعف مدیریت، خروج ارز و عقبماندگی خواهد بود. اگر حتی ده درصد یارانه سالانه گاز به طرحهای دانشبنیان تجدیدپذیر اختصاص یابد، ظرف ۱۰ سال ایران میتواند صادرکننده تجهیزات و راهحلهای فنی برق پاک باشد.
خروج نخبگان، تعطیلی شرکتهای دانشبنیان و فرار سرمایه، همه حاصل اولویت ناصحیح حمایت از اقتصاد فسیلی است. باید این معادله را با حمایت از دانشگاهها، تسهیلات ارزان و ایجاد بازار سفارش داخلی، واقعاً معکوس کنیم.
جمعبندی و راهکارهای عملیاتی پیشنهادی شما برای عبور از این بحران چیست؟
۱. اصلاح تدریجی، هدفمند و هوشمندانه یارانه گاز نیروگاهی و برق؛ حتی یک درصد افزایش قیمت گاز، بازار تجدیدپذیر ایران را متحول میکند؛
۲. طراحی نرخ خرید تضمینی شناور و واقعی برای برق تجدیدپذیر؛
۳. تضمین پرداخت بهموقع مطالبات نیروگاههای بادی و خورشیدی؛
۴. ایجاد صندوق حمایت از سرمایهگذاری و بیمه ریسک پروژههای انرژیهای نو؛
۵. تغییر اولویت مشوقها از صنایع پرمصرف به طرحهای نوآور و فناور؛
۶. الزام به حضور حداقلی تجدیدپذیرها در سبد برق هر شهر بزرگ؛
۷. صدور مجوز صادرات برق پاک با قیمت غیر یارانهای و جذاب
۸. شفافسازی قوانین، حذف امضاهای طلایی و کاهش ریسک برای بخش خصوصی و خارجی.
اگر این اصلاحات با همراهی مردم، حمایت سیاستگذار و جذب سرمایه اجرا شود، هم بازار برق به تعادل میرسد، هم فشاری از بودجه عمومی برداشته میشود و هم از بحران رکود و اتلاف انرژی خارج خواهیم شد.