به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد، صدای جیغ زنی از خیابان بلند میشود. صاحبان مغازهها که بیشترشان مرد هستند تا جلوی در مغازه پیش میآیند، اما نه بیشتر. همه تماشاچی هستند. چه صحنه آزار باشد، چه درگیری و سرقت، چه کتک خوردن یک زن از دست مردی عصبانی. هیچ کس بیشتر از این کاری انجام نمیدهد. صدای جیغ زن دیگری از خیابان میآید. مردی با ماشین جلوی زن پیچیده است و بوق میزند، چون راضی نمیشود از ماشین پیاده میشود، زن را که گیر افتاده است به در ماشین میکوبد.
او را به زور عقب میکشد و تلاش میکند در ماشین را باز کند و زن را در ماشین بچپاند. اگر کسی این وسط توقف کند، با فریاد و فحشهایی نسبت به خانواده مردم از او استقبال میکنند. زن را در نهایت با شدت در ماشین میاندازد و دور میشود. کسی شماره پلاک ماشین را برنمیدارد. صدای جیغ زن دیگری بلند میشود. اینبار از خیابان نیست. صدا از یکی از پنجرههای ساختمانهای اطراف است. زن با فریادی از ته گلو کمک میخواهد. تنها چیزی که شنیده میشود، فریادهای دردناک مردی است که در صحنه حاضر است و فحشهای رکیک میدهد. صدای خرد شدن وسایل و پرت شدن اشیا از پنجره به بیرون معمول است. کسی با پلیس تماس نمیگیرد. اینها سناریوهای تخیلی یا برداشته شده از فیلمها و سریالهایی که نمایش خشونت علیه زنان در آنها بسیار مرسوم شده و حتی تشویق میشود، نیستند.
اگر میخواهید بدانید بعد از آن فریادها چه اتفاقی میافتد، دو نمونه بسیار تازه پیش چشم ماست. زنی که جیغ میزند توسط مردی که به او حمله کرده است، به زمین میافتد. سرش به جدول میخورد. مرد رهایش نمیکند و دختر را به جوی کنار خیابان پرت میکند. با چاقو آنقدر به سینه دختر ضربه میزند که جانش را از دست میدهد. دختری در آستانه بیست سالگی در خیابان توسط مردی که ادعا میکند پدرش بوده است، به قتل میرسد. نامش فاطمه سلطانی بوده است. دختری که بعد از طلاق پدر و مادرش در یک آرایشگاه شغلی پیدا کرده بود تا به مادرش در هزینههای زندگی کمک کند، توسط پدرش که با حیله او را از محل کارش بیرون کشیده و روی زمین پیادهرو پرت کرده بود، کشته میشود. زنی که در خانه با فریاد و التماس از شوهرش میخواهد بس کند؛ منصوره قدیریجاوید است. همسایهها قبلا هم صدای دعوای او و همسر بیکار خانهنشینش را شنیدهاند. حالا هم وقتی میشنوند که زن فریاد میزند: «احمد نزن» فکر میکنند یکی دیگر از آن دعواهای خانوادگی است. به کسی ربطی ندارد.
به کسی ربطی ندارد تا بازپرس قتل و تیم بررسی صحنه جنایت و پلیس از راه میرسند. آن وقت همه چیز به همه مربوط میشود. مردم، از مغازهدار و عابر و همسایه همه صف میکشند تا اظهاراتشان را به پلیس و ماموران تحقیق بدهند. همه، همه چیز را دیدهاند. کارکنان آرایشگاهی که فاطمه سلطانی در آن کار میکرد، میدانستند که با پدرش اختلاف دارد و شاهد بودند که مرد چطور به دختر جوان نزدیک شده و او را کتک زده و به زمین انداخته و کشته است. همسایههای خانم قدیریجاوید از دعوای او و شوهرش خبر داشتهاند، آنها از پیش صدای دعوا و تهدیدها را شنیده بودند، آن روز هم صداهایی شنیده و تصاویری دیده بودند. حالا آماده هستند به پلیس که تهدیدشان نمیکند کمک کنند؛ آن وقت آماده نبودند به زنی که کتک میخورد و کشته میشود، کمک کنند.
نهتنها حوادثی که پایان تراژیکی مانند مرگ زنان به دنبال دارند، بلکه در حوادث دیگر، در خشونتهای آشکار خانگی، در خشونت خیابانی و آنلاین که عموما زنان به عنوان سوژه انتخاب میشوند، نه برای کسانی که از تماشای این آزارها لذت میبرند و با همذاتپنداری با مزاحمان به رضایت جسمی و روانی میرسند، بلکه برای افرادی که هنوز از شأن انسانی خودشان سقوط نکردهاند، این سوال همیشه وجود دارد که چه نوع واکنشی بهترین نوع واکنش در موقعیت مشاهده خشونت علیه دیگران است. یک مامور سابق آگاهی در این زمینه به «اعتماد» گفت: پلیس در این زمینه دستور مشخصی دارد. نیروی انتظامی به مردم توصیه میکند که حتی زمانی که خودشان در معرض خشونت قرار دارند، از درگیری با فرد مهاجم خودداری کنند. وقتی پای اسلحه سرد یا گرم وسط باشد، این تاکید موکد هم میشود و تا آنجایی پیش میرود که پلیس توصیه میکند حتی اگر لازم است تمام چیزی که فرد مهاجم درخواست میکند را به او بدهید، اما از درگیر شدن خودداری کنید. طبیعتا وقتی مساله شهادت بر سر یک دعوای خشن یا سلاح کشیدن یک نفر روی یک فرد بیسلاح دیگر است، همان توصیه تکرار میشود.
مشاهده جرایم خشن؛ بین کمک و احتیاط
پلیس توصیه میکند اولین واکنش در برابر مشاهده جرایم خشن باید تلاش و اطمینان از حفظ امنیت خود باشد. ورود مستقیم به درگیری ممکن است نهتنها کمکی نکند، بلکه خطر را افزایش دهد. پلیس همواره توصیه میکند که در چنین شرایطی با حفظ فاصله و قرار گرفتن در موقعیتی امن، فورا با پلیس 110 تماس بگیرید و اطلاعات دقیق مثل محل حادثه، تعداد افراد، نوع درگیری و ظاهر مهاجم را گزارش کنید. توصیه میشود که اگر ممکن بود بدون به خطر انداختن خود، شواهدی مانند عکس یا فیلم ثبت کنید و در اختیار پلیس قرار دهید، اما به صحنه خشونت نزدیک نشوید.
غیر از افراد آموزشدیده که میتوانند افراد مسلح دیگر را خلع سلاح کنند، مردم معمولی هر قدر هم که ورزشکار و ورزیده و قوی باشند، معمولا از پس چنین موقعیتی بر نمیآیند. در بسیاری موارد حتی خود پلیس هم برای نزدیک شدن به فرد مسلح و خلع سلاح او ملاحظاتی را رعایت میکند. پس در این مورد هیچ وقت خواستهای برای دخالت دیگران برای نزدیک شدن و کنترل اوضاع وجود ندارد. تنها و بهترین راه این است که در صورت مشاهده چنین وضعیتی بلافاصله با پلیس تماس بگیرید.
خشونت خانگی؛ جرمی که نباید خصوصی تلقی شود
خشونت خانگی به نسبت خشونت خیابانی برای مهاجمان امنیت بیشتری فراهم میکند، چراکه معمولا در چارچوب رابطهای صمیمی یا وابسته رخ میدهد و علاوه بر آن چون پشت درهای بسته خانهها انجام میشود، شهادت دادن به آن یا احساس خطر کردن نسبت به آن سختتر است. هر صدای بلند و فریادی را نمیتوان خشونت خانگی در نظر گرفت. ضمن اینکه در بسیاری از موارد خشونت خانگی در سکوت و بدون اینکه اثری از خودش روی بدن سوژه یا در و دیوار خانه باقی بگذارد، رخ میدهد.
با این وجود پلیس توصیه میکند اگر شاهد یا مطلع از خشونت خانگی هستید باید بدون دخالت مستقیم یا قضاوت، به سوژه اطمینان دهید که تنها نیست و راههایی برای کمک وجود دارد. تماس با اورژانس اجتماعی (مثلا ۱۲۳ در ایران)، پلیس یا معرفی مراکز مشاوره و پناهگاههای امن میتواند اقدامی موثر باشد.
در برخورد با فردی که سوژه خشونت خانگی قرار گرفته است تاکید بر این مساله که سکوت همه چیز را بدتر میکند، میتواند کمککننده باشد. موضوعات خشونت خانگی حتی برای مددکاران و متخصصان بهداشت روانی هم جزو موضوعات بسیار پیچیده است، چه رسد به پلیس که هزار و یک درگیری دیگر غیر از سرک کشیدن در خانههای مردم دارد.
اگر همسایه، دوست یا خانواده افرادی هستید که با خشونت خانگی درگیر هستند، میتوانید با فراهم کردن فضای امن برای آنها، به آنها کمک کنید تا در مورد وضعیت حرف بزنند و ابعاد مساله را باز کنند. احساس امنیت در مکالمات دوستانه و صمیمی کمک میکند که افراد بتوانند قضاوت خودشان از موقعیت را به نقد بگذارد و آن را از منظر دیگران ببینند و شاید با زاویهای که تا آن زمان آشکار نبوده است، با آن روبهرو شوند. در نمونههای خشونت خانگی همچنین بسیار مهم است که از سطح خشونت آگاهی پیدا کرده و در مورد آن صحبت کنید. اگر همسر کسی او را از نظر روانی میآزارد، اما آدمی نیست که دست به اسلحه ببرد، این موضوع میتواند برای کسی که میخواهد به سوژه خشونتها کمک کند، مهم و حیاتی باشد.
اگر کسی میگوید همسرش او را به قتل تهدید کرده است، اعلام این مساله میتواند از احتمال آن کم کند. علاوه بر این اگر به عنوان دوست یا فرد مطمئن در جریان سطح خشونت هستید، حفظ ارتباط و تماس با فردی که سوژه خشونت شده است، میتواند از فاجعه جلوگیری کند. با این وجود مددکاران توصیه میکنند که اگر شاهد سر و صدای غیرعادی از خانه همسایهها هستید، بدون توجه به اینکه با آنها آشنایی دارید یا ندارید، زنگ در را به صدا در بیاورید. این کار میتواند به توقف لحظهای خشونت کمک کند، همین طور به شما امکان میدهد که برآوردی از موقعیت داشته باشید. تماس با پلیس ممکن است به بهترین نتیجه منجر نشود، در بسیاری از موارد پلیس با هدایت یک ماشین گشت به محله تلاش میکند موقعیت را ارزیابی کند. در موارد خشونت خانگی تا زمانی که پلیس به محل برسد و حضور خود را اطلاع دهد ممکن است زمان ارزشمندی که میتواند به حفظ جان یک نفر ختم شود از دست رفته باشد.
مزاحمت خیابانی؛ نه عادی نه قابل چشمپوشی
در حالی که آزار و خشونت خانگی معمولا از طرف همسایهها و دوستان و آشنایان مشاهده میشود که شاید علاقه و دوستی و نسبتی با سوژه آن داشته باشند، مزاحمت خیابانی عموما فقط از طرف غریبهها دیده میشود. کمشمار است مواردی که در آن فردی برای یک گروه از آدمها که در خیابان حرکت میکنند، مزاحمت ایجاد کند. تنها بودن همیشه خطر هدف قرار گرفته شدن توسط مزاحمان خیابانی را افزایش میدهد. مزاحمتهای خیابانی، از آزار کلامی و تعقیب گرفته تا دستمالی و تعرض در قانون مجازات اسلامی جرمانگاری شده است. با این وجود ثابت کردن آنها اگر نه غیرممکن، اما اغلب بسیار سخت است. مساله دیگری که در مورد مزاحمتهای خیابانی وجود دارد، این است که صدای آن بلند نیست و اگر کسی خودش با فردی که سوژه این مزاحمتها شده است، هممسیر نباشد احتمالا نمیتواند تشخیص دهد که زنی در خیابان مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
آگاهی از اینکه چه چیزی مزاحمت خیابانی است، میتواند به مردم کمک کند تا بدانند که در موقعیتهای آزاردهنده باید برای دیگران چه کمکی ارایه کنند. مرکز فوریتهای پلیسی 110 در این رابطه به «اعتماد» میگوید: اگر به دلیل مزاحمت خیابانی، تعقیب و آزار و اذیت با پلیس تماس بگیرید، اولین سوالی که پلیس از شما خواهد پرسید این است که آیا مزاحم را میشناسید یا نه. اگر مزاحم از قبل با سوژه آشنایی داشته باشد، موقعیت خطرناکتر است تا زمانی که مزاحمت توسط یک فرد غریبه ایجاد میشود. در هر دو حالت پلیس توصیه میکند که به سرعت خودتان را به جایی شلوغ برسانید یا از آدمهایی که نزدیکتان هستند، کمک بگیرید. پلیس همچنین به شما توصیه میکند که به یک مغازه وارد شوید و آنجا کمی صبر کنید. به دلیل اینکه پیدا کردن مردم در خیابان کار دشواری است، اگر از خیابان در مورد مزاحمت و آزار و خشونت به پلیس زنگ بزنید به شما توصیه میکنند که خودتان را به اولین پلیسی که در خیابان میبینید، برسانید و بعد دوباره با 110 تماس بگیرید.
به عنوان ناظر یک صحنه آزار و اذیت خیابانی میتوانید به فردی که هدف آزار قرار گرفته نزدیک شوید و از او بپرسید که آیا حالش خوب است و به کمک احتیاج دارد یا نه. در اغلب موارد فقط نزدیک شدن به فردی که هدف آزار قرار گرفته است، باعث دور شدن مزاحم خواهد شد. میتوانید از فاصله فردی که مورد آزار قرار گرفته است را در نظر داشته باشید، او را تا مکانی شلوغ و روشن همراهی کنید. اگر لازم است با پلیس تماس بگیرید و درخواست کمک کنید. تا جایی که میتوانید، هر چیزی که میتوانید را از صحنه مزاحمت به خاطر بسپارید. تعداد مزاحمان، قد و رنگ پوست و شاید لباسی که پوشیدهاند، پلاک ماشین یا موتور و اطلاعات دیگری از این دست. میتوانید حتی به فردی که هدف آزار قرار گرفته است پیشنهاد کمک بدهید و او را تا جایی شلوغ همراهی کنید. مزاحمت خیابانی جرم است، در خیابان هیچ موضوعی خصوصی و خانوادگی و آنطور که برخی دوست دارند آن را نامگذاری کنند، «ناموسی» نیست. به خصوص وقتی سوژه این مزاحمتها تنها و ترسیده است.
مزاحمت آنلاین؛ تماشاچی نباشید
در خیابان، خشونت در عرصه عمومی و در امنیت رخ میدهد. تقریبا در هر عرصه عمومی دیگری که بتوانید نام ببرید هم اوضاع به همین شکل است. از جمله در عرصه عمومی آنلاین. تنها تفاوت این است که در فضای مجازی ممکن است فرد متعرض بتواند هویت خودش را پشت انواع و اقسام ماسکها و اسامی دروغین پنهان کند، کاری که در خیابان غیرممکن نیست، اما کمی دشوارتر است.
در چنین شرایطی شهادت به خشونت آنلاین چندان دشوار نیست. وقتی کسی برای دیگران نظرات آزاردهنده میگذارد یا اقدام به هتک حیثیت آنها میکند، این کار را نهتنها برای آزار سوژهاش، بلکه همچنین برای نمایش دادن خودش در برابر دیگران انجام میدهد. این قلدری مجازی اغلب دنبالکنندگانی هم دارد و برای افرادی که مرتکب آن میشوند یک فضای امن ناشی از شهرت به بار میآورد. کسانی که نگران هستند خودشان سوژه این قلدری مجازی قرار بگیرند هم ممکن است از کسانی که دست به قلدری مجازی میزنند، استقبال کنند و با حمایت از آنها به آنها پر و بال بدهند. اگر سوژه خشونت مجازی یا شاهد آن هستید، یکی از اولین کارهایی که لازم است بدون فوت وقت انجام دهید، مستند کردن تمام پیامها، تهدیدها و آزارهاست. اگر میتوانید هویت فردی که اقدام به ایجاد مزاحمت مجازی میکند را آشکار کنید، این کار میتواند هم به سوژه آزار و هم به دیگران کمک کند تا شبکه را امن کنند. همچنین در صورتی که خشونت مجازی به خشونت واقعی منجر شود، میتواند یک سرنخ برای آغاز تحقیقات بعدی باشد.
از خشونت مجازی حمایت نکنید، با پسند کردن و به اشتراک گذاشتن آن به مساله پر و بال ندهید. مسدود کردن کاربرانی که در فضای مجازی اقدام به ایجاد مزاحمت میکنند، اقلا در مراحل اولیه یکی از راههای موثر برای کنترل وضعیت است. اگر میتوانید با فردی که سوژه خشونت شده است، تماس بگیرید و از او حمایت کنید. به او بگویید تنها نیست و اینکه دوستانش ادعاهایی که توسط قلدری مجازی مطرح میشود را باور نمیکنند. اگر نگرانی از بابت تبدیل شدن خشونت مجازی به خشونت در دنیای واقعی وجود دارد، مهم است که افرادی که سوژه خشونت قرار گرفتهاند، این نگرانی را ابراز کنند. پیامهای تهدیدآمیز را به صورت علنی منتشر کرده و در مورد آن به پلیس شکایت کنند. خشونت، هر شکلی از آن، چه وقتی پای چاقو و داس و اسید وسط است، چه وقتی پای انتشار تصاویر خصوصی و آدرس و طرح ادعای غلط در مورد دیگران وسط است، چه وقتی سوت زدن در خیابان و پیچیدن جلوی آدمهای پیاده و سواره است، امر عادی، شوخی، مساله خصوصی و خانوادگی یا مسالهای قابل گذشت نیست.
بسیاری از کسانی که امروز در سینه قبرستانها خوابیدهاند یا بخشی از زندگیشان را به واسطه اسیدپاشی، حملات خشن، تهدید و چیزهایی از این دست از دست دادهاند، یک روزی فکر میکردند کسی که آنها را تهدید میکند، صرفا حرف میزند و به تهدیداتش عمل نخواهد کرد. بسیاری از کسانی که از کنار فریادهای کمک خواستن، صدای جر و بحث و دعوا و گزارشهای آزار کلامی و تهدید دیگران به سادگی عبور کردهاند، امروز آرزو میکنند کاش تا وقتی که وقت بود از مسیر خود خارج میشدند و به انسانی که در معرض خطر قرار داشت، کمک میکردند.