چرا داستان لیدری خودروییها در بورس تمام نمیشود؟
اقتصاد ایران: عصر خودرو- درمیان همه فراز و فرودهای بازار سرمایه، یک واقعیت انکارناپذیر همواره بهچشم میخورد: حضور پررنگ و گاه پرهیاهوی نمادهای خودرویی در کانون توجه سهامداران. این گروه، فارغ از آنکه صورتهای مالی زیانده داشتهباشند یا گرفتار تصمیمات خلقالساعه دولت باشند، هربار با کوچکترین جرقهای، دوباره به صدر توجه سرمایهگذاران بازمیگردند. سوالی که ذهن بسیاری از فعالان بازار را مشغولکرده این است که چرا لیدری خودرو در بورس پایان نمییابد؟ اینهمه وابستگی بازار به گروهی که بارها ثابتکرده ظرفیت سودآوری پایدار ندارد، ریشه در چه واقعیتهایی دارد؟
به گزارش پایگاه خبری «عصرخودرو» به نقل از دنیای اقتصاد، اولین پاسخ، به رویای قدیمی «خصوصیسازی واقعی» برمیگردد. خودروسازان بزرگ، بهویژه ایرانخودرو و سایپا، سالهاست در فهرست واگذاریهای دولت قرار دارند، اما در عمل هرگز بهطور کامل از زیر چتر دولت خارج نشدهاند. هر زمان که خبری -واقعی یا شایعه- از پیشرفت در واگذاری سهام دولت منتشر میشود، بازار واکنشی شدید نشان میدهد. این امید که با خروج دولت، اصلاحات ساختاری در صنعت خودرو اتفاق خواهد افتاد، همچنان زنده است. حتی اگر بارها این امید به ناامیدی بینجامد، بازا بار دیگر آن را احیا میکند. برای بسیاری از سرمایهگذاران، خودرو نماد «فرصتی که شاید بالاخره محقق شود» است.
خودروسازی در ایران فقط یک صنعت نیست؛ یک ابزار سیاسی هم هست. دولتها، چه در دوران رونق و چه در زمان بحران، بهدلایل اشتغالزایی، کنترل قیمت و اثرگذاری روانی بر جامعه، همواره علاقهمند بودهاند که تسلط خود را بر این دو شرکت حفظ کنند. حتی زمانیکه صحبت از واگذاری میشود، شواهد نشان میدهد؛ بیشتر با هدف جلباعتماد عمومی یا اجرای صوری سیاستهای اصل44 انجام میشود تا خروج واقعی دولت از مدیریت. این مداخلات گاهوبیگاه، اگرچه آزاردهنده، اما از نگاه بورسبازان میتواند بهمنزله «تحرک خبری» باشد؛ یعنی همان چیزی که موتور نوسانات کوتاهمدت در بورس است.
واقعیت دیگر آن است که بازار سرمایه ایران، برخلاف تصوری که از شاخص سهمیلیونی میرود، هنوز به اندازه کافی عمیق و متنوع نیست. بسیاری از صنایع یا با مشکلات ساختاری مواجهند یا آنقدر درگیر ریسکهای غیراقتصادی شدهاند که برای سرمایهگذاران جذابیتی ندارند. گروههایی مانند پالایشی، معدنی و بانکی، هرچند بعضا سودده هستند، اما یا با محدودیتهای صادراتی درگیرند، یا به دلیل عدمشفافیت عملکردی، برای معاملهگران کوتاهمدت جذاب نیستند. در این شرایط، خودروییها با حجم معاملات بالا، نقدشوندگی مناسب و پایگاه قوی درمیان حقیقیها، همچنان گزینهای پررفتوآمد باقی میمانند.
یکی دیگر از عوامل مهمی که به پایداری لیدری نمادهای خودرویی در بورس کمک کرده، سیاستهای متناقض در حوزه قیمتگذاری است. صنعت خودرو از جمله صنایعی در کشور است که همچنان بهشدت تحتکنترل قیمتگذاری دولتی قرار دارد. در مقاطع مختلف، انتشار اخبار مربوط به آزادسازی قیمت خودرو یا تغییر فرمول قیمتگذاری شورایرقابت، باعث رشد شدید قیمت سهام این گروه شدهاست؛ حتی اگر در عمل هیچ تغییری رخ ندهد. سرمایهگذاران بهخوبی میدانند که هربار زمزمهای از حذف قیمتگذاری دستوری مطرح شود، موجی از تقاضا به سمت خودروییها حرکت خواهد کرد.
از سوی دیگر، همین سیاستهای گنگ و ناپایدار، زمینهساز ایجاد نوسانات کوتاهمدت مصنوعی در بازار میشوند. برخی از بازیگران حرفهای از این نوسانات نهایت استفاده را میبرند و با ایجاد موجهای هیجانی، روند قیمتی این نمادها را کنترل میکنند. چنین شرایطی، سببشده تا گروه خودرو همواره بهعنوان بستری مناسب برای نوسانگیری شناخته شود؛ حتی در غیاب بهبود بنیادی.
بازار سرمایه ایران بهشدت نیازمند تغییر در ترکیب لیدری خود است. تداوم وابستگی به گروههایی که بیشتر محصول امیدواری، شایعه و تحرکات سیاسی هستند تا واقعیت اقتصادی، موجب میشود بازار از حرکت طبیعی و بلندمدت خود بازبماند. گروه خودرو، بهرغم تمام اهمیت تاریخی و اشتغالزاییاش، نمیتواند تا ابد بار رشد بازار را به دوش بکشد. اگر سیاستگذاران قصد دارند بازار سرمایهای شفاف، پایدار و تحلیلمحور داشتهباشند، باید یا تکلیف صنعت خودرو را یکبار برای همیشه روشن یا بستر را برای پررنگشدن نقش صنایع واقعیتر -نظیر پتروشیمیها، فناوری، دارو و معادن- فراهم کنند. تا زمانیکه سایه مداخلات دولت، امیدهای نیمبند به خصوصیسازی، سیاستهای قیمتی مبهم و کمعمقی بازار باقی است، خودرو همچنان در نقش لیدری باقی خواهد ماند، اما این لیدری، نهتنها برای بازار نشانهای از بلوغ نیست، بلکه یکی از مهمترین دلایل عقبماندگی ساختاری بورس تهران محسوب میشود.
نکته مهم آن است که لیدری گروه خودرو، بیش از آنکه مبتنی بر عملکرد واقعی شرکتها باشد، ریشه در ذهنیت جمعی بازار دارد. بسیاری از معاملهگران خرد، اولین تجربههای بورسی خود را با نمادهای «خودرو» یا «خساپا» آغاز کردهاند. همین عامل باعثشده که این نمادها از نوعی «قدرت برند» در ذهن سرمایهگذاران برخوردار باشند. آنها شاید ندانند P/E یا زیان انباشته یعنی چه، اما میدانند که اگر خبر جدیدی بیاید، این دو نماد جزو اولینهایی هستند که صف خرید میسازند. درواقع، خودروییها بیشتر از آنکه لیدر واقعی بازار باشند، لیدر احساسی و حرکتساز روانی محسوب میشوند.