«شکل سوم»؛ وقتی تئاتر برای نوجوانان به کارگاه اندیشه بدل میشود
اقتصاد ایران: اصفهان-مجید کیمیاییپور در «شکل سوم» از تئاترِ بیتکلیف و بیداوری میگوید؛ نمایشی که پاسخ را از دل پرسش مخاطب بیرون میکشد.
خبرگزاری مهر، گروه استانها – کوروش دیباج: در تئاتر امروز ایران، بهویژه در حوزه کودک و نوجوان، کمتر آثاری را میتوان یافت که نهتنها مخاطب را به فکر وادارد، بلکه او را به مشارکت فعال و تصمیمگیری در روند اجرا دعوت کند. شکلگیری چنین تجربههایی مستلزم جسارت در روایت، تسلط بر زبان بدن و بهرهگیری آگاهانه از ظرفیتهای دراماتورژیک برای ارتباطی عمیقتر با مخاطب است. این مهم، زمانی برجستهتر میشود که سازوکار نمایش از فرمهای تثبیتشده فاصله میگیرد و خود را به مثابه یک “کارگاه پرسش” عرضه میکند؛ جایی که تماشا نه پایان، که آغاز یک فرآیند گفتوگو با خویشتن و جهان پیرامون است. در این میان، یکی از تازهترین تجربههای اجرا که توانسته توجه بسیاری از فعالان تئاتر و آموزش را به خود جلب کند، نمایشیست که این روزها در خانه تئاتر حوزه هنری اصفهان روی صحنه رفته است؛ تجربهای متفاوت از جنس مشارکت، تأمل و تربیت اجتماعی.
به همین بهانه، گفتوگویی مفصل با مجید کیمیاییپور، طراح و کارگردان این نمایش انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
ابتدا درباره نمایش «شکل سوم» توضیح دهید. این چندمین اثر شما در حوزه کودک و نوجوان است و با چه موضوعی روی صحنه رفته است؟
نمایش «شکل سوم» حدوداً پنجمین یا ششمین نمایشیست که برای مخاطب نوجوان تولید کردهام. از نظر من، تئاتری که برای کودک یا نوجوان طراحی میشود، باید به نحوی باشد که خانوادهها و بزرگسالان نیز با آن ارتباط برقرار کنند تا فرزندانشان را در این تجربه نمایشی همراهی کنند. این نمایش نیز برای نوجوانان و خانوادههای آنان طراحی شده است.
نمایش به چه شیوهای اجرا میشود و آیا درونمایه آن را میتوانیم آشکار کنیم یا ممکن است اسپویل شود؟
اگر بخواهیم بیش از حد وارد جزئیات داستان شویم ممکن است بخشی از جذابیت نمایش برای مخاطب لو برود. اما بهطور کلی، نمایش «شکل سوم» یک تئاتر مشارکتی کاربردیست. نمایش از سه بخش تشکیل شده: در دو پارت نخست، شکل اول و دوم داستان توسط بازیگران اجرا میشود و در پارت سوم، از مخاطب خواسته میشود که نظر خود را اعلام کند.
در پارت اول، ما به موضوعاتی چون اصالت و تربیت میپردازیم. گربهای در نمایش هست که تربیت شده و طبق آموزشها عمل میکند اما در نهایت موشها را رها میکند. سپس مخاطب با این پرسش مواجه میشود که در موقعیت مشابه، اصالت مهمتر است یا تربیت؟
در پارت دوم، بحث انسان و قانون مطرح میشود: آیا اول انسان اهمیت دارد یا قانون؟ باز هم از مخاطب درباره «شکل سوم» نظرخواهی میشود.
در پارت پایانی، داستان معلمی مطرح میشود که دانشآموزی نظم کلاس را بر هم زده است. معلم تصمیم میگیرد کلاس را تعطیل کند تا زمانی که فرد خاطی معرفی شود. حال پرسش این است: آیا لو دادن همکلاسی درست است یا خیر؟ در اینجا از مخاطب خواسته میشود تصمیم بگیرد و مشارکت فعال داشته باشد. ما به این نتیجه میرسیم که با توجه به تفاوتهای فردی، به تعداد انسانهای روی زمین، شکل سوم وجود دارد.
در واقع «شکل سوم» تلاشیست برای ارائه چه پیامی به مخاطب؟
ما میخواهیم بگوییم که نظر مخاطب، مشارکت او و تفکرش برای ما مهم است. نمیتوانیم در یک نمایش از پیش تعیین کنیم که مخاطب صرفاً نظارهگر باشد. مشارکت فعال مخاطب، بهویژه نوجوان، در این نمایش محوری است. مشارکت میتواند صحیح یا ناصحیح باشد اما مهم این است که او فکر کند و نظراتش را بروز دهد. در پایان، وقتی نمایش تمام میشود، ما به مخاطب میگوئیم: «شما نظر بدهید تا ما در آینده این نمایش را بر اساس نظر شما اجرا کنیم.»
ایده شکلگیری این نمایش و اجرای آن از کجا نشأت گرفت؟
نمایشنامه اقتباسیست از نوشتههای آقای داوود کیانیان که خودشان از فیلم «قضیه شکل اول، شکل دوم» ساخته عباس کیارستمی در سال ۱۳۵۸ الهام گرفتهاند. این فیلم در قالبی سهپاره، سؤالاتی بنیادین درباره رفتار انسانی مطرح میکند که در این نمایش نیز همان ساختار پیاده شده است.
چرا مفاهیمی مانند تربیت، انسان و قانون، قانونمندی و نظم را برای این نمایش انتخاب کردید؟
به نظرم یکی از چالشهای مهم امروز ما، قانونگریزی نوجوانان است. در خانوادهها شاهد رشد فرزندسالاری هستیم. آموزشوپرورش ما هم متأسفانه مهارتمحور نیست و فشارهای آموزشی باعث شده دانشآموز از مطالعه، قانون، و خانواده فاصله بگیرد. دغدغه من همیشه این بوده که کودکان و نوجوانان را با مهارتها آشنا کنیم، به آنها اجازه خطا بدهیم، رشد اجتماعی و عاطفیشان را تقویت کنیم و کاری کنیم که خودشان راه حل مسائل را بیابند. خطا کردن با اشتباه کردن فرق دارد: خطا ناشی از ناآگاهیست و تجربه میشود؛ اشتباه ناشی از دانستن و تکرار یک کار نادرست است.
در طراحی فرم نمایش، از چه الگویی در تئاتر مشارکتی و تعاملی استفاده کردید؟
من سبک خاصی ندارم. معمولاً یک ماه اول تمرینات، حتی گروه من نمیدانند قرار است چه متنی کار کنیم. فضا را خلق میکنم و بعد متن را وارد میکنم. رنگ، نشانهها، و ارتباط حسی با مخاطب برایم مهم است. از بازیگر بیومکانیکی استفاده میکنم، حتی برای کودک. ابزارم مدرن است، اما فرهنگ بومی را حفظ کردهام.
آیا در سهپاره بودن نمایش، پیوند دراماتیک وجود دارد یا هر پارت مستقلاً عمل میکند؟
هر بخش میتواند مستقل ارتباط برقرار کند، اما در کل سه بخش در امتداد هم هستند و به شکل سوم ختم میشوند. در پارت سوم، بهویژه، نمایش کاملاً تعاملی میشود.
پارت سوم نمایش چگونه طراحی شده تا مخاطب فقط تماشاگر نباشد؟
از ابتدا به مخاطب اعلام میکنیم این کار یک کارگاه نمایشیست. مربیای داریم که میان مخاطبان مینشیند و در پارت سوم وارد صحنه میشود، نمایش را قطع میکند و نظرخواهی میکند. حتی از معلم نمایش نیز نظر میخواهد. ما بازخوردهای متعددی از مخاطب دریافت میکنیم.
آیا مشارکت مخاطب فقط در قالب نظر دادن است یا بر دراماتورژی اجرا هم تأثیر میگذارد؟
ما به مخاطب خط میدهیم که شکل سوم را در منزل با خانواده اجرا کند. مشارکت از حالت شعاری خارج شده و به اجراهای خانوادگی هم میرسد. ما هیچگاه نمیگوییم نظر مخاطب درست یا غلط است؛ بلکه پیشنهاد میدهیم آن را در خانواده پیاده کنند تا خودشان کشف کنند آیا آن نظر کاربردیست یا نه.
در مواجهه با واکنش مخاطب نوجوان در پارت سوم، چه میزان بداههپردازی برای گروه در نظر گرفتهاید؟
مدیریت این بخش با مربی نمایش است. گاهی حتی بازیگران اگر دیالوگ را فراموش کنند، آزادانه میگویند «یادم رفت، کارگردان بگه چی بگم». این صداقت ارتباط ما را با مخاطب تقویت میکند. اگر نیاز باشد، خود من هم وارد اجرا میشوم.
آیا با طرح مسائلی چون نظم و قانون، نوعی قضاوت اخلاقی در نمایش ایجاد شده یا فضای پرسشگری آزاد است؟
پارت دوم بیشتر به انسان و قانون میپردازد، پارت سوم به رفتارهای معلم و دانشآموز. هیچ قضاوتی نداریم، بلکه رفتار را بررسی میکنیم. اینکه معلمی دانشآموزان را به لو دادن تشویق کند، آیا رفتاری صحیح است یا نه؟ پرسشگری آزاد اساس این نمایش است.
چه میزان مخاطب را به سمت پرسشگری سوق دادهاید، نه پذیرش صرف؟
ما هیچگاه انتظار نداریم مخاطب نوجوان همان لحظه بپذیرد. هدف ما ایجاد چالش ذهنیست تا نوجوان بعد از نمایش در خلوت خود به مسائل فکر کند، با دوستانش گفتگو کند، و تأثیرات بلندمدت بگیرد.
چه عناصری در طراحی صحنه و میزانسن بهکار بردهاید؟
بدن و حرکت برایم در اولویت است. بازیگر باید از بیرون به درون برسد، یعنی با فرم، فیگور، حرکت. از نشانهها استفاده میکنم؛ چه جهانی، مثل اشاره انگشت به بینی، و چه بومی. مخاطب باید این نشانهها را کشف کند. طراحی میزانسن نیز بر این اساس انجام شده است.
تجربه تماشای نمایش تا چه حد بر رفتار اجتماعی نوجوانان اثرگذار است؟ شاهد نمود این تأثیر بودهاید؟
قطعاً بسیار زیاد. نمایشهای قبلی من مانند «پدر چوب» هم این تأثیر را داشته. پس از اجرا، از مخاطب خواستهام دریافت خود را بهصورت نقاشی بفرستد؛ گاهی بیش از هزار نقاشی دریافت کردهام. این نشان میدهد تئاتر میتواند معجزه کند. نمایش «شکل سوم» نیز برای جشنواره لنگن آلمان پذیرفته شده و قرار است سال ۲۰۲۶ در آلمان اجرا شود.