امامت در خردسالی؛ معجزهای که عقل زمانه را به چالش کشید
اقتصاد ایران: تصور کنید کودکی ۸ساله بهعنوان امام و حجت خدا شناخته میشود، او تنها جایگاه نمادین ندارد، بلکه در مناظرات علمی بر دانشمندان غلبه پیدا میکند، این پدیده نهتنها فهم دینی را دگرگون میکند، بلکه عقل بشر را به منبعی بالاتر از علم الهی متوجه میکند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در روزگاری که جهان مدرن معیار بلوغ فکری و شایستگی مدیریتی را صرفاً در سنین بالاتر جستوجو میکند، تاریخ اسلام از امامی سخن میگوید که در سنین کودکی، بر بلندای امامت امت ایستاد و با دانش و حکمت الهی، پاسخگوی بزرگترین مناظرههای علمی زمان خود شد. حضرت امام محمد تقی، جوادالائمه(ع)، نهمین امام شیعیان، الگویی است که معنای بلوغ روحی، عقلی و رهبری الهی را بازتعریف میکند.
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با حجتالاسلام محمدعلی کرمی، پژوهشگر و استاد حوزه، به بررسی موضوع امامت حضرت امام جواد(ع) در خردسالی پرداخته است.
چرا امامت حضرت امام جواد(ع) در سن کودکی، یکی از پدیدههای شگفتانگیز تاریخ اسلام است؟
باید گفت این موضوع تنها شگفتانگیز نیست، بلکه کاملاً تحولآفرین است. تصور کنید کودکی حدود 8ساله، در جامعهای که سنتگرایی ریشه دارد، بهعنوان امام و حجت خدا شناخته میشود، او تنها جایگاه نمادین ندارد، بلکه در مناظرات علمی با دانشمندان بزرگ، قاضیالقضات دستگاه عباسی و متکلمان زمان، استدلال میآورد، پاسخ میدهد و غلبه پیدا میکند، این پدیده نهتنها فهم دینی را دگرگون میکند، بلکه عقل بشر را به منبعی بالاتر از علم یعنی علم الهی و لدنّی متوجه میکند.
در عین حال دشمنان حضرات اهلبیت علیهم السلام، پس از شهادت حضرت امام رضا(ع) تصور میکردند که با تعیین جانشینی کودک، مسیر امامت از بین خواهد رفت یا حداقل دچار انشقاق میشود، اما شخصیت علمی و معنوی امام جواد(ع) نهتنها چنین نشد بلکه این پدیده به یکی از برهانهای روشن حقانیت مکتب تشیع تبدیل شد و حتی میان اهلسنت نیز باعث تعجب و تأمل شد.
یکی از جلوههای آشکار شگفتی این پدیده، مناظره معروف امام جواد(ع) با یحییبن اکثم، قاضیالقضات دربار عباسی است که در جلسهای رسمی و عمومی برگزار شد. در این مناظره، که امام هنوز نوجوان بود، پاسخهای دقیق، متقن و مبتنی بر علم غیبی ایشان، همه حاضران را به حیرت واداشت، این واقعه، همزمان بر عظمت علم امام و بطلان دیدگاههای رسمی خلفا دلالت داشت.
آیا در ادیان دیگر هم سابقهای برای چنین پدیدهای وجود دارد؟
بله، و این نکته بسیار مهمی است، از جمله موضوعات محوری در اندیشه شیعی، موضوع «امامت در خردسالی» است که با امامت امام جواد(ع) در هشتسالگی جلوهای روشن پیدا کرده است، این آموزه در نگاه اول شاید با معیارهای رایج عقل عرفی ناسازگار بهنظر برسد، اما بازخوانی موارد مشابه در سنت پیامبری نشان میدهد که نهتنها سن معیار هدایت نیست، بلکه انتخاب الهی میتواند در هر سنی انجام شود.
یکی از نزدیکترین نمونهها، حضرت عیسی مسیح(ع) است. طبق قرآن، حضرت عیسی(ع) در همان بدو تولد زبان به سخن گشود و فرمود: «إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا» (سوره مریم؛ آیه30) یعنی؛ «من بنده خدا هستم؛ به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است.»، این نمونهای از ارتباط مستقیم با وحی و رسالت در کودکی است که مسیحیت نیز آن را بهنحوی میپذیرد.
درباره حضرت یحیی(ع) نیز آیهای صریح در قرآن وجود دارد که از اعطای «حکم» در سن کودکی سخن میگوید: «یَا یَحْیَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَیْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِیًّا» (سوره مریم؛ آیه 12) یعنی «ای یحیی، کتاب را با قدرت بگیر! و ما در کودکی به او حکم (و حکمت) عطا کردیم.» کلمه «صبیًّا» بهوضوح به سنین بسیار پایین اشاره دارد، و ازاینرو بسیاری از مفسران این آیه را بهمعنای اعطای نبوت یا حکمت الهی در کودکی دانستهاند.
حضرت یوسف(ع) نیز هرچند نبوتش در جوانی تحقق یافت، اما در دوران کودکی و نوجوانی، شواهد روشنی از برگزیدگی خاص الهی در قرآن دیده میشود: «وَكَذَٰلِكَ یَجْتَبِیكَ رَبُّكَ وَیُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ...» (سوره یوسف؛ آیه 6) یعنی «و پروردگارت چنین تو را برمیگزیند و دانش تعبیر رؤیاها را به تو میآموزد...» این آیه نشاندهنده زمینهسازی الهی برای منصب پیامبری از سنین پایین است.
موضوع دیگر، فهم و داوری حضرت سلیمان(ع) در جوانی است، در ماجرای قضاوت حضرت داوود و فرزندش سلیمان، قرآن کریم میفرماید: «فَفَهَّمْنَاهَا سُلَیْمَانَ...» (سوره انبیاء؛ آیه 79) یعنی «و ما آن [داوری] را به سلیمان فهماندیم.» بر پایه برخی روایات، حضرت سلیمان(ع) در آن هنگام جوان یا نوجوان بوده است، این آیه اشارهای به فهم ویژه و حکمت الهی در سن پایین دارد که مقدمه نبوت او شمرده میشود.
این موضوع چهپیام جهانیای میتواند داشته باشد؟
بر اساس آیات فوق، در دستکم دو مورد (حضرت عیسی و حضرت یحیی) نبوت در کودکی بهصراحت در قرآن بیان شده است، موارد دیگر مانند حضرت یوسف و حضرت سلیمان نیز مؤید آنند که ملاکهای رایج انسانی مانند سن و تجربه، در مقام هدایت الهی نقشی تعیینکننده ندارند.
بنابراین از منظر الهیاتی و قرآنی، امامت امام جواد(ع) در کودکی نهتنها پدیدهای استثنایی یا نامعمول نیست، بلکه در راستای سنت جاری الهی است که در موارد متعددی تحقق یافته است. این نکته، مبنای مستحکمی برای دفاع از عقیده امامت کودکسال در کلام شیعه فراهم میآورد و میتواند یکی از محورهای مهم در گفتوگوهای بینمذهبی و بینالادیانی باشد.
امروز جهان گرفتار نوعی مادیگراییِ بلوغمحور شده است؛ یعنی گمان میرود تا فردی به درجات بالای علمی یا تجربی نرسد، نمیتواند مرجع اندیشه یا سیاست باشد، اما امامت امام جواد(ع) به ما میآموزد که اگر علم از منشأ الهی باشد، سن معیار نیست، این پیام، مخصوص شیعیان نیست؛ جهانی است. کودکی که حجت خدا میشود، به همه میگوید که راز امامت، در اتصال به حکمت الهی نهفته است، نه در سالهای عمر.
چطور میتوان این مفهوم را در رسانههای بینالمللی مطرح کرد؟
باید امام جواد(ع) را بهعنوان یک پدیده الهی در عرصه امامت معرفی کرد؛ درست مانند حضرت عیسی(ع)، باید از زاویه تربیت، علم، حکمت، شجاعت فکری و استدلالمحوری به ایشان نگریست، رسانهها به داستانهای واقعی ولی غیرعادی علاقهمندند، اگر امروز کودکی در 8سالگی سخنرانی علمی کند، جهان شگفتزده میشود، حال اگر کودکی در قرن دوم هجری، با استدلال متکلمان را مغلوب کند، چرا جهانی نشود؟
چهدرسی برای نسل امروز از امامت امام جواد(ع) میتوان گرفت؟
از امامت امام جواد(ع) در خردسالی میتوان درسهایی عمیق و چندلایه برای نسل امروز گرفت؛ بهویژه در زمینههای تربیتی، فکری، اعتقادی و رسانهای، این آموزهها نهفقط برای شیعیان، بلکه برای تمامی علاقهمندان به حقیقت و تعالی انسان الهامبخش است،
از یک سو، این نکته مشخص میشود که علم واقعی، وابسته به سن نیست بلکه به اتصال با حقیقت است. امام جواد(ع) در خردسالی پاسخگوی پرسشهای پیچیده علمی و کلامی شد، این نشان میدهد که رشد فکری، تابع سن نیست؛ بلکه اگر انسان به منبع علم الهی وصل شود، در هر سنی میتواند در اوج باشد. برای نسل امروز، که گاه دچار خودکمبینی یا وابستگی به مدرک و سن است، این یک تلنگر بزرگ است،
از سوی دیگر، شاهد رد نگاه مادیگرایانه به امامت در این موضوع هستیم. جامعه امروز، شایستگی را در رزومه، مدرک، سن و تجربه دنیایی میبیند، اما امام جواد(ع) نشان داد که حجت الهی بودن و رهبری معنوی، سن نمیشناسد، بلکه وابسته به اتصال به منبع وحی است، این الگو، ما را به بازنگری در نگاهمان به مرجعیت فکری و دینی دعوت میکند.
یکی از پیامهای امامت حضرت جوادالائمه(ع) این است که خدا میتواند در هر سنی فردی را برای هدایت بشر برگزیند، اما در فرهنگ عمومی، معمولاً تصور میشود که امامت نیازمند تجربه و سن بالاست، امامت امام جواد(ع) چگونه این تصور را به چالش میکشد؟
درست است که در منطق دنیایی، سن بالا با تجربه و بلوغ همراه دانسته میشود، اما امامت، تنها جایگاهی اجتماعی یا سیاسی نیست؛ یک منصب الهی است. امام جواد(ع) در 8سالگی به امامت رسید، اما از همان آغاز، در جلسات مناظره با متکلمان برجسته و علمای دربار عباسی، برتری علمی و معنوی خود را اثبات کرد، این نشان میدهد که در هدایت الهی، سن معیار نیست؛ اتصال به منبع وحی و علم لدنّی است که حجت میآورد.
در گفتوگوهای بینالادیانی، چگونه میتوان از امامت امام جواد(ع) در خردسالی بهعنوان نقطه پیوند با مفاهیمی مانند نبوت حضرت عیسی(ع) بهره برد و این حقیقت را به جهانیان رساند که هدایت الهی مفهومی معنوی است؟
این پیام قطعاً جهانی است، همان طور که اشاره شد نمونه حضرت عیسی(ع) در گهواره، مورد احترام مسیحیان هم هست، اگر بتوان این آموزه را با ادبیات بینالادیانی عرضه کرد، حتی در گفتوگو با مسیحیان نیز بسیار تأثیرگذار خواهد بود، چون پیام روشن است، اینکه هدایت الهی، به سن محدود نیست، خداوند، هدایت را به هر که بخواهد و در هر سنی عطا میکند.
درواقع با امامت امام جواد(ع)، نقطهای نو در تعریف امامت شکل گرفت: امامتی که نه بر اساس سن، نه تجربه و نه مقبولیت ظاهری، بلکه بر پایه علم لدنّی، عصمت و برگزیدگی الهی تعیین میشود. حجتی که در اوج کودکی، توان پاسخ به پیچیدهترین سؤالات فقهی و کلامی را دارد و علم او، گواه امامت اوست.
انتهای پیام/+