روایت؛ کلید فهم ژنتیک فرهنگی شهر
اقتصاد ایران: اصفهان- مدیرعامل سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان گفت: روایت، دیانای فرهنگی مردم را نمایان میکند، حکمرانی که روایت را بشناسد، به فهم دقیقی از مردمش میرسد.
به گزارش خبرنگار مهر، پنجمین نشست از سلسلهنشستهای «یکشنبههای حکمرانی شهری» با موضوع «حکمرانی شهر روایتمند» شامگاه یکشنبه به صورت برخط و با سخنرانی محمدعلی ایزدخواستی، مدیرعامل سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان برگزار شد.
در این نشست، ایزدخواستی با طرح پرسشهایی بنیادین، مفهوم روایت در حکمرانی شهری را مورد واکاوی قرار داد و با نمونهکاوی از حمام تاریخی خسروآقا، به تبیین تأثیر قصهها بر سیاستگذاری و تصمیمسازیهای شهری پرداخت.
ضرورت توجه به مسئله روایت در میان انبوه مسائل حکمرانی شهری
ایزدخواستی در ابتدای سخنان خود با اشاره به ضرورت پرداختن به مسئله «روایت» در کنار سایر موضوعات کلیدی مدیریت شهری از جمله محیط زیست، توسعه، ترافیک، مسکن، معضلات اجتماعی و اشتغال، اظهار کرد: آیا حکمرانی شهری که در دل آن روایتهای متعددی جریان دارد، با شهری که از این ویژگی بیبهره است تفاوت دارد؟ آیا مسئله روایت، از جمله موضوعات تزئینی و فانتزی شهرهاست یا باید به عنوان مسئلهای جدی و اساسی در مدیریت شهری لحاظ شود؟
نمونهکاوی حمام خسروآقا؛ یک کالبد، روایتهای متکثر
وی در ادامه با ارائه تصویری از حمام تاریخی خسروآقا، لایههای مختلف روایتپذیری این مکان را بازخوانی کرد و گفت: این حمام در دوران صفوی و توسط یکی از خواجگان حرمسرای شاه سلیمان و شاه سلطان حسین ساخته شده و از همان ابتدا بر بستر فرهنگ وقف شکل گرفته است. مدیرعامل سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان ادامه داد: فقدان وراث برای خواجگان صفوی باعث میشد تا ثروتهای انباشتشده آنان صرف امور خیریهای مانند ساخت حمام شود.
تغییر کاربری و بازتولید روایتها در دورههای مختلف
وی با مرور تاریخچه این حمام، به تغییرات روایت آن در دورههای مختلف تاریخی اشاره کرد و گفت: در دوره پهلوی این حمام به مرکز فسق و فجور بدل شد و روایت غالب آن به عنوان مکانی منافی عفت عمومی تثبیت شد؛ روایتی که با دهها قصه فرعی دهانبهدهان در سطح شهر گسترش یافت.
ایزدخواستی با اشاره به تبدیل کاربری این حمام به مرکز هنری و گالری در دهه پنجاه شمسی، افزود: قصه این مکان همواره در حال تغییر بوده و این تغییرات بهواسطه بازتولید روایتها اتفاق افتاده است.
تخریب شبانه حمام در دهه هفتاد و روایتهای متضاد
مسئول بافت تاریخی شهر اصفهان با بیان اینکه در سال ۷۴ حمام خسروآقا به صورت شبانه و توسط افراد ناشناس تخریب شد، اظهار کرد: روایات متعددی درباره عاملان و انگیزههای این تخریب وجود دارد؛ از جمله تلاش برخی ساکنان اطراف خیابان حکیم برای ایجاد گذری جدید و افزایش ارزش املاک.
وی با تأکید بر اینکه این روایتها از دهان مردم خارج شده و با گذر زمان تبدیل به بخشی از حافظه جمعی شهر شدهاند، گفت: این داستانها، چه واقعی و چه افسانهگونه، در ساخت قصه شهری ایفای نقش میکنند.
روایتهای شهری الزاماً تاریخی و مستند نیستند
مدیرعامل سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان در ادامه گفت: بسیاری از روایتهای شهری الزاماً مبتنی بر اسناد و شواهد تاریخی نیستند. برخی روایتها ممکن است همراه با شایعه، افسانه و داستان باشند، اما به مرور به بخشی از هویت مکان تبدیل میشوند.
وی با اشاره به بقایای نقاشیای از حمام خسروآقا، افزود: همین تصویر نیز خود حامل قصهای است که میتواند در درک ابعاد فرهنگی و اجتماعی یک مکان تاریخی نقشآفرین باشد.
قدرت قصه در شکلدهی به سیاستهای توسعه شهری
ایزدخواستی با تأکید بر اینکه «شهر روایت» شهری است که قصه دارد، قصه میسازد، قصهاش را منتقل میکند و در نهایت قصههایش در مسیر توسعه آن تأثیرگذار است، خاطرنشان کرد: چنین شهری را نمیتوان بدون درنظرگرفتن این روایتها مدیریت کرد. وی افزود: در چنین فضایی، مدیران ناگزیرند در برابر قدرت روایتها تمکین کنند.
اصفهان؛ شهری با حافظه تاریخی زنده و روایتهای انباشته
وی با اشاره به حافظه تاریخی قدرتمند مردم اصفهان اظهار کرد: شهری که پس از اسلام حداقل سه دوره پایتختی را تجربه کرده و بستر وقوع اتفاقهای بزرگ تاریخی بوده، شهری است که روایتهای فراوانی در خود انباشته دارد. ایزدخواستی افزود: در ژن مردم اصفهان نوعی حافظه تاریخی وجود دارد و همین ویژگی، اصفهان را به شهری با قابلیت بالای روایتپردازی بدل کرده است.
روایتهای افسانهای و قدرت انتقال میان نسلی
مدیرعامل سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان ادامه داد: بسیاری از روایتهای اصفهان شاید سندیت تاریخی نداشته باشند، اما آنچه اهمیت دارد این است که مردم آنها را پذیرفتهاند، با آنها زندگی کردهاند و به نسلهای بعدی انتقال دادهاند.
وی با اشاره به شخصیتهایی مانند «شکلآی» که خود به تنهایی روایتساز بودهاند، افزود: در اصفهان هنرمندانی زندگی کردهاند که آثار هنریشان حامل روایت بوده و فرهنگ روایتپردازی را در شهر زنده نگاه داشتهاند.
معماری، تاریخ شفاهی و روایتگری مردمی؛ ابزارهای زنده روایت شهری
ایزدخواستی تأکید کرد: یکی از گویاترین زبانهای روایت در شهر، معماری و شهرسازی آن است؛ زیرا هر اثر معماری در این شهر، حامل رمز و رازها و قصههای نهفتهای است که گاه فقط از طریق روایت زنده میشود.
وی با اشاره به سنت روایتگویی میان مردم، تاریخ شفاهی و وجود افرادی که به عنوان «اصفهانشناس» شناخته میشوند، تصریح کرد: این روایتگران، چه تحصیلکردگان رشتههای فنی باشند و چه ادبیات و تاریخ، همگی بهدلیل ارتباط عمیق با شهر، نقش مهمی در انتقال قصههای شهری ایفا میکنند.
شهرهایی چون اصفهان، پاسخهایی برای چراییها دارند
مدیرعامل سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان خاطرنشان کرد: شهرهایی مانند اصفهان که انبوهی از «چراییها» را در خود دارند، خود به مثابه پاسخی برای آن چراییها هستند. این شهرها با قدرت بالای روایت خود، به شهرهایی تبدیل میشوند که مسیر توسعه، سیاستگذاری و حتی هویت فرهنگیشان را خودشان رقم میزنند.
شهرهای بدون روایت به بیهویتی و مهاجرت نخبگان ختم میشوند
وی گفت: قصهها و روایتها در سنت مسلمانان همواره توسط مبلغان و مردم در فضاهایی چون میدانها و قهوهخانهها بیان میشده است؛ فضاهایی که ذاتاً واجد عناصر روایی بودند. از طرفی قهوهخانهها و اهل خانهها از مهمترین مکانهایی بودهاند که روایتهای شاهنامه، قصههای تاریخی و فرهنگ شفاهی مردم در آنها جریان داشته است.
ایزدخواستی افزود: «این مکانها نه فقط برای مردم شهر، بلکه برای مسافرانی که به آن وارد میشدند، بستر خلق و انتشار روایت بودند. حاکمیت نیز با هدف قصهسازی و شیوع روایتهای خاص در میان مردم، به شکلدهی به این فضاها علاقهمند بوده است.
مردم روایتساز، روایتمند و روایتپذیرند
مدیرعامل سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان با تأکید بر ویژگیهای مردم شهرهای روایتمند اظهار کرد: «مردم این شهرها در نهاد خود روایتساز و روایتپذیرند. اگر حکمرانی نسبت به این خصیصه ذاتی آگاهی نداشته باشد، دچار مشکل میشود؛ چراکه اگر مردم روایت خود را دریافت نکنند، خود به روایتسازی میپردازند و ممکن است روایتهایی خلق کنند که در تعارض با مسیر حکمرانی باشد.»
وی ادامه داد: «سه ویژگی مهم در مردم روایتساز وجود دارد؛ اول آنکه خلق روایت میکنند و میل به حفظ آن دارند. دوم اینکه اگر روایتهای تاریخی خود را فراموش کنند، بهراحتی روایتهای دیگران را میپذیرند. سوم، تمایل شدیدی به خلق روایت معاصر دارند و در نبود بهانه، حتی بهانهسازی میکنند که گاه با هویت شهری در تضاد است.»
روایت، پادتن بیهویتی است
ایزدخواستی با هشدار نسبت به فراموشی روایتهای تاریخی بیان کرد: «بزرگترین بحران هویتی جامعه ما، فراموشی قصههای خودمان است. وقتی نسل جدید روایتهای تاریخی خود را نشنود، جذب روایتهای بیگانه با فرهنگ خود میشود. نتیجهاش دلبریدگی، بیتفاوتی، و در نهایت مهاجرت است.»
وی افزود: «امروز یکی از علل اصلی مهاجرت نخبگان، نبود حس تعلق به شهر است. اگر بازارهای تاریخی احیا شوند و قصههای گذشته در آنها جاری شود، شهر برای نسل جدید معنادار میشود و انسان دیگر بهراحتی دل نمیکَند.»
ضرورت پیوند روایت با کالبد تاریخی شهر
مدیرعامل سازمان نوسازی و بهسازی اصفهان تصریح کرد: «ما فقط کالبد تاریخی را مرمت نمیکنیم؛ بلکه روایتها را حفظ میکنیم. مثلاً بنایی مانند حمام خسروآقا، اگرچه ممکن است ارزش تاریخی چندانی نداشته باشد، اما ارزش روایی آن بسیار بالاست. برای بیان روایتهای این مکان باید جلسات متعددی برگزار شود.»
وی ادامه داد: «حفظ روایتهای تاریخی در گروی چند عامل است: اول پایداری بافتها و بناهای تاریخی؛ دوم زندهبودن سنتها و آئینها؛ سوم، انتقال بیننسلی روایتها. امامزاده درب امام نمونهای از این پیوستگی سنت، معماری، روایت و اعتقاد است.»
روایتی که حفظ شود، انسجام خانواده را تضمین میکند
ایزدخواستی در بخش دیگری از سخنان خود تأکید کرد: «خانوادههایی که در آنها روایتهای گذشته قویتر منتقل شدهاند، انسجام بیشتری دارند. وقتی فرزندی قصههای پدر و پدربزرگ خود را از شهر میشنود، در خیال خود با آن زندگی میکند و در آینده خود روایتگر شهر خواهد شد. این پیوستگی، شکاف بیننسلی را کاهش میدهد.»
روایت، ابزار قدرتمند در نظام طراحی شهری
وی با اشاره به نقش روایت در طراحی شهری گفت: «در طراحی شهری باید از روایت بهره گرفت. اگر یک مکان فقط بر مبنای ارزش کالبدیاش سنجیده شود، بخش مهمی از هویتش نادیده گرفته میشود. روایتمندی مکان، آن را از یک نقطه جغرافیایی صرف به یک جایگاه فرهنگی و خاطرهانگیز تبدیل میکند.»
ثبت، ضبط و تولید روایت؛ وظیفه جریانهای دلسوز شهری
مسئول بافت تاریخی شهر اصفهان با اشاره به لزوم ثبت و تولید روایتهای شهری بیان کرد: «جریانهایی باید فعال باشند که روایتهای شهر را ثبت، ضبط و تبدیل به آثار هنری کنند. اگر روایتهای گذشته فراموش شوند، اولین پیامد آن بیهویتی است. سپس روایتهای بیگانه جایگزین میشوند و نهایتاً جامعهای شکل میگیرد که دلبسته شهرش نیست.»
روایت معاصر باید ریشه در گذشته داشته باشد
وی ادامه داد: «روایت معاصر یا بر بستر روایتهای گذشته شکل میگیرد و یا گسسته و متأثر از روایتهای بیگانه است. روایت پیوسته هویت ملی را منتقل میکند و سنت روایتگری را زنده نگه میدارد. در مقابل، روایت گسسته منجر به هویت متزلزل، تغییرات شکننده و بحران قطبیت اجتماعی میشود.»
ایزدخواستی شاهنامه فردوسی را نمونهای درخشان از پیوستگی روایی دانست و افزود: «فردوسی با شاهنامه، پیوندی میان گذشته و حال ایجاد کرد که تا امروز استمرار دارد. این نوع روایت است که انسجام فرهنگی میآورد.»
بدون روایت، شهر برای مردمش «نکره» میشود
وی در ادامه گفت: «حکمرانیای که به روایت توجه نکند، با شهری مواجه میشود که برای مردمش بیگانه است. این شهر نه قابل شناسایی است، نه محل ملاقات انسانی. در حالی که روایت، زیرساخت روایتسازی معاصر است و زمینهساز پیوند انسان امروز با گذشته و آینده شهر.»
حفاظت اجتماعی در کنار حفاظت کالبدی
ایزدخواستی به تجربه سازمان نوسازی اشاره کرد و گفت: «در ابتدای حضورم در سازمان، اغلب اقدامات در حوزه حفاظت کالبدی بود. ما حفاظت اجتماعی را هم به آن افزودیم؛ یعنی اینکه مردم خود نسبت به ارزش بناهای تاریخیشان آگاه شوند، از آنها محافظت کنند، مانع تخریب شوند و برای آنها سرمایهگذاری عاطفی و فرهنگی انجام دهند.»
روایت؛ کلید فهم ژنتیک فرهنگی شهر
مدیرعامل سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان تأکید کرد: «روایت، دیانای فرهنگی مردم را نمایان میکند. حکمرانی که روایت را بشناسد، به فهم دقیقی از مردمش میرسد. اما اگر نادیدهاش بگیرد، تصمیمهایی اتخاذ میکند که بخشی از هویت مردم را نادیده میگیرد.»
پاکسازی روایی؛ تهدیدی برای حافظه شهری
وی نسبت به تغییر نامهای تاریخی گذرها و مکانها هشدار داد و گفت: «وقتی اسامی تاریخی را از روی معابر برمیداریم، روایتها را پاک میکنیم. در نتیجه، فضاها از مکان دارای هویت به صرف یک نقطه جغرافیایی تبدیل میشوند.»
چهار باغ؛ معبر روایتی صفوی
مدیرعامل سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان از چهارباغ عباسی بهعنوان یکی از نقاط مهم روایتی اصفهان یاد کرد و گفت: «در نظام شهرسازی صفوی، این خیابان با آبراه مرکزی، حوضها، باغها و کوشکها، محلی برای تفرج، گفتگو و بیان روایت بوده است. این خیابان نهتنها از منظر کالبدی، بلکه از منظر روایتی نیز نقش ویژهای در حافظه تاریخی اصفهان دارد.»
«روایت»؛ کلیدواژه حکمرانی شهری معاصر است
وی با اشاره به گذر تاریخی چهارباغ اظهار کرد: دوره قاجار هنوز به شکل کامل در این فضا نمود نیافته، اما سردر باغها، پوشکها و کاخها را میتوان مشاهده کرد. در میانه این فضا، آبراههای دیده میشود که نشانهای از سوءمدیریت در نگهداشت این گذر روایتساز است. بسیاری از درختان قطع شده و منابع طبیعی از میان رفتهاند و فرسودگی را میتوان در معماری بناهای آن مشاهده کرد.
احیای روایی چهارباغ در دوره پهلوی
ایزدخواستی ادامه داد: پس از دورهای از افول، فرآیند احیای دوباره چهار باغ آغاز شد؛ درختان دوباره کاشته شدند و معبر شهری مجدد بازسازی شد. اگرچه آبراهه دیگر وجود ندارد، اما هنوز چهارباغ یک تفرجگاه شهری به شمار میرود. این چهارباغ دوره پهلوی است که یکی از نقاط شاخص روایتی شهر محسوب میشود.
هتل جهان؛ نشانهای از روایتمندی در دل چهارباغ
مدیرعامل سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان در ادامه با ذکر نمونههایی از عناصر روایتمند در چهارباغ افزود: هتل جهان که با نامهایی چون هتل فردوسی یا هتل امریکن نیز شناخته میشود، یکی از اولین هتلهای مدرن اصفهان است و قصههای بسیاری درباره آن وجود دارد. از اقامت صادق هدایت گرفته تا حضور باستانشناسان و مورخان سرشناس. این بنا در دورهای در معرض تخریب قرار گرفت اما با تلاش یکی از معاونان شهردار وقت، از تخریب نجات یافت و اکنون توسط سرمایهگذار بخش خصوصی در حال مرمت با حفظ اصالت تاریخی خود است.
تجربه زیست نسلی از شهروندان در خیابانی روایی
وی گفت: چهارباغ که تا دهههای گذشته یک معبر خودرویی و محل تردد روزمره بود، با خاطرات جمعی نسلهای مختلف گره خورده است. در سالهایی که نگرانی درباره از دست رفتن هویت چهارباغ شدت گرفت، شهرداری اصفهان تصمیم مهمی اتخاذ کرد: پیادهراه کردن چهارباغ و بازآفرینی آن بر اساس مؤلفههای روایتمحور. امروز این خیابان به یک تفرجگاه شهری تبدیل شده و با بندهایی که در آن طراحی شدهاند، نقاطی برای درنگ، مکث، روایت و خاطرهسازی ایجاد شدهاند.
حکمران روایتمند، حامی طبقه خلاق است
ایزدخواستی تصریح کرد: حکمرانی شهری که در طول تاریخ روایتساز بوده، باید مبتنی بر همین روایتها تداوم یابد. حکمران باید بداند که روایت، بخش جداییناپذیر شهر است. او باید از طبقه خلاق حمایت کند و آنان را به خلق قصههای امروز و بازآفرینی قصههای دیروز فراخواند تا این روایتها در طراحی شهری و هنر تجسم پیدا کند.
بیتوجهی به روایت، هزینههای جبرانناپذیر دارد
وی اظهار کرد: اگر حکمرانی شهری به مسئله روایت توجه نکند، قطعاً از آن آسیب خواهد دید. ما نمونههای فراوانی از واکنشهای مردم به حذف یا تخریب فضاهای روایتدار را دیدهایم. کمترین سرمایهگذاری در این حوزه، بازخوردهای عظیمی را از سوی مردم به دنبال داشته است.
روایت چهارباغ؛ قصهای که پایان ندارد
در بخش پرسش و پاسخ این نشست، یکی از حاضران از ایزدخواستی خواست که روایت چهارباغ را در یک جمله بیان کند. وی در پاسخ گفت: «تکروایت نداریم. روایت در ذات خود تنوع و تکثر دارد. در هر زاویه، وجهی تازه از آن آشکار میشود. روایت قابل خلاصهسازی نیست. چهارباغ، یک خیابان است اما در ذات خود هزاران قطعه برای خیالورزی و خاطرهسازی دارد.»
طراحی روایتمحور در طرحهای جدید شهری
ایزدخواستی در بخش دیگری از سخنان خود به پروژههای جدید اشاره کرد و گفت: امروز پروژههایی همچون باباقاسم، دردشت بزرگ، شهشهان و درب امام را با نگاه روایتمحور طراحی میکنیم. در این پهنه ۷۲ هکتاری، روایتها استخراج شده و برنامههای مرمت شهری بر اساس آنها شکل گرفته است. در طراحی فضاهای جدید، به انتشار روایتها در بافت و فضای شهری توجه داریم تا گذری روایی به مردم ارائه شود.
از روایتسازی تا رماننویسی شهری
وی اظهار کرد: تلاش کردهایم ترکیبی از برنامههای عمرانی و فرهنگی را پیش ببریم. حتی سفارش نگارش رمانهایی بر اساس مکانهای تاریخی اصفهان را به نویسندگان دادهایم تا با زبان ادبی، ظرفیتهای روایی این شهر به مخاطب عمومی ارائه شود.