تراژدی دکتر «آلاء»؛ مرگ انسانیتی که مقابل درد غزه خاموش ماند
اقتصاد ایران: صحنه مواجه شدن دکتر آلاء النجار، پزشک فداکار فلسطینی با پیکرهای سوخته ۹ فرزند خود، سکانسی از یک فیلم غمانگیز نیست؛ بلکه نمونهای از واقعیت فاجعهباری است که همه مردم غزه در میان مرگ وجدان و انسانیت در جهان با آن دست و پنجه نرم میکنند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، دیروز خبر شهادت 9 فرزند یک پزشک فلسطینی در بیمارستان ناصر در خان یونس واقع در جنوب نوار غزه، از جمله اخبار دردناک از رنج غیر قابل تصوری بود که مردم این باریکه در سایه نزدیک به دو سال جنگ نسل کشی رژیم اشغالگر علیه آنها در میان سکوت شرم آور جامعه بین المللی متحمل میشوند.
9 خندهای که به یکباره خاموش شدند
جمعه شب، در یک لحظه پیکرهای 9 خواهر و برادر که فرزندان دکتر آلاء النجار و دکتر حمدی النجار، دو پزشک وظیفه شناس فلسطینی که همانند همه پزشکان غزه در سختترین شرایط به مسئولیت خود در رسیدگی به مجروحان و بیماران عمل میکنند، به بیمارستان ناصر، جایی که مادرشان مشغول خدمت به زخمیها بود وارد شد.
9 فرزند از 10 فرزند این خانواده مانند همه کودکان غزه، بدون اینکه گناهی داشته باشند مورد اصابت موشک ارتش جنایتکار دشمن قرار گرفته و در حالی که آرزوهای کودکانه خود را زیر آوارها دفن کرده بودند، از این دنیا رفتند. آنها تنها 9 جسم نبودند، بلکه 9 زندگی بودند، 9 خنده، 9 آرزو، 9 آینده و ...
جمعه شب مادر این کودکان در مجتمع پزشکی ناصر در خان یونس زمانی که با خستگی، گرسنگی و تشنگی و دلی پر از غم و رنج عرق از پیشانی کودکان زخمی برمیداشت و خونهای روی صورت آنها را پاک میکرد، نمیدانست که قرار است شاهد بدترین فصل زندگی خود باشد.
امیدهای مادری که در یک لحظه نابود شدند
ساعت 8 شب بود که پیکرهای سوخته تعدادی کودک که در حمله وحشیانه ارتش صهیونیستی به خانهای در قیزان النجار در خان یونس زنده زنده در آتش جان داده بودند، به مجتمع پزشکی ناصر رسید. این صحنه مشابه صدها صحنهای بود که کادر پزشکی غزه هر روز میبینند ، اما یک چیز توجه دکتر آلاء را به خود جلب کرد؛ تکه پارچهای که او به خوبی میشناخت و روی صورت یکی از کودکان انداخته شده بود.
این پزشک وظیفه شناس فلسطینی که مادر ده فرزند بود، با قدمهای لرزان به پیکرهای سوخته شده کودکانی که وارد بخش اورژانس شده بودند نزدیک شد، پارچه را کنار زد و نفس نفس زنان فریاد کشید: این یحیی است، پسرم. او سپس به سمت سایر پیکرها دوید و سعی کرد چهره فرزندانش را که زیر بمباران کاملا سوخته بودند تشخیص دهد و از آنجا بود که متوجه عمق فاجعه شد و فرزندان خود را که امید زندگیش بودند، یکی پس از دیگری صدا زد: راکان، رسلان، جبران، حوا، ریوان، سیدین، لقمان و سیدرا...
تصور چنین لحظهای برای هر مادر که نه برای هر انسانی وحشتناک و غیر قابل تصور است، اما این صحنههای هولناک تبدیل به بخشی از زندگی پررنج همه مردم غزه شده و در این میان پزشکانی که به خودشان اجازه نمیدهند از پا بیفتند، بزرگترین رنجها را متحمل میشوند.
دکتر حمدی النجار، پدر این کودکان با جراحات وخیم در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری شده و نمیداند که چه بلایی بر سر فرزندانش آمده است. تنها دهمین فرزند آنها یعنی آدم به شکل معجزه آسایی توانسته تاکنون زنده بماند که البته او هم بین مرگ و زندگی دست و پا میزند.
درد بزرگ پزشکان فداکار غزه
کادر پزشکی مجتمع پزشکی ناصر همانند همه بیمارستانهای غزه به پذیرش روزانه دهها تن از پیکر شهدا که اغلبشان کودک هستند، عادت دارند اما شاید تصور نمیکردند که روزی همکار وفادارشان را ببینند که در راهروهای بیمارستان از هوش رفته و از شدت غم فریاد میزند. این فاجعه، رنج بزرگی را که پرسنل پزشکی غزه متحمل میشوند آشکار میکند؛ جایی که رژیم وحشی صهیونیستی تنها مستقیماً پزشکان غزه را هدف قرار نمیدهد بلکه خانوادههای آنها را هم در بانک اهداف خود قرار داده است.
مطمئناً داستان دکتر آلا نجار و فرزندانش که به یکباره قتل عام شدند، یک رمان غم انگیز نیست؛ بلکه فصل جدیدی از رنج بی پایان غزه است، جایی که هیچکس نمیتواند از آتش و مرگ در امان بماند، نه پزشکان نه، کودکان و نه حتی رویاهای یک مادر. دکتر آلا تنها فرزندانش را از دست نداد، بلکه بخش بزرگی از وجود او برای همیشه از دست رفت.
اتفاق وحشتناکی که برای دکتر آلا النجار، متخصص اطفال در بیمارستان التحریر در مجتمع پزشکی ناصر افتاد، فریاد کاربران در شبکههای اجتماعی و فعالان حقوق بشری را بالا برد و آنها گفتند اتفاقاتی که در غزه میبینیم صحنهای از یک فیلم غمانگیز نیستند، بلکه واقعیت تلخی هستند که هر روز تکرار میشوند.
موشکی که رویاهای مادرانه و کودکانه را زیر آوار و آتش دفن کرد
فایز ابوشماله، دانشگاهی و نویسنده فلسطینی با انتشار پستی در این زمینه نوشت: در غزه چیزها و حوادث باورنکردنی وجود دارند که قوانین طبیعت را به چالش میکشند. دکتر آلا نجار، سالها فرزندان خود را پرورش داد و آنها را برای آیندهای امن آماده کرده بود. او با عشق مادرانه و امید به آینده، نامهای زیبا و متمایزی برای فرزندانش انتخاب کرده بود، اما هرگز تصور نمیکرد با فشار دادن دکمه موشکی توسط یک نظامی ارتش وحشی صهیونیستی قرار است همه این رویاها نابود شود.
کودکانی که برای دنیا تبدیل به عدد شدهاند
احمد حجازی، فعال فلسطینی گفت: بعد از خاموش شدن صد ای خنده فرزندان دکتر آلا نجار بار دیگر این حقیقت تلخ یادآوری میشود که کودکان غزه برای دنیا تبدیل به عدد شدهاند. بیش از 18 هزار کودک، پی در پی رویاهای خود را در آوارهای غزه دفن کردند و صدای خندههایشان خاموش شد. اینها اعداد یک گزارش نیستند، اینها زندگی بودند، کودکانی بودند که خانهها را با گرمای خندههای خود امن میکردند. این سرنوشت کودکان غزه است؛ کودکانی که در چادرهای آوارگان، در آغوش مادرانشان، زیر پلهها، در کلاسهای درس، در صف آب و غذا و در همه جا محکوم به مرگ میشوند.
برخی کاربران هم نوشتند: اتفاقی که برای دکتر آلا نجار افتاد، تنها یک تراژدی شخصی نیست؛ بلکه یک فریاد انسانی در برابر جهان است که به ما یادآوری میکند جنگها فقط درگیریهای مسلحانه نیستند، بلکه تراژدیهایی هستند که رویاهای مادران را میسوزانند، خندههای کودکان را خاموش میکنند و آنچه که از وجدان در این جهان باقی مانده را به چالش میکشند.
تعداد دیگری از فعالان گفتند: آنچه که برای دکتر آلا نجار اتفاق افتاد نمونه بارز نسل کشی در نوار غزه است که از 20 ماه گذشته تاکنون ادامه دارد. واقعا چگونه یک مادر میتواند بعد از دست دادن 9 فرزند خود به یکباره به زندگی اش ادامه دهد.
خیانت بزرگ جهان و اعراب به مظلومان فلسطینی
حافظ دراجی، کاربر الجزایری نوشت: تنها کاری که از دکتر آلا برمیآمد اشک ریختن بود، قلب یک مادر در میان غرش جنگندهها و فریادهای مجروحان بیصدا فرو ریخت. خداوند به تو پاداش بزرگی بدهد، دکتر آلا! خدا قلب شکستهات را التیام بخشد و در مواجهه با این فاجعه غیرقابل تحمل به تو صبر و شکیبایی عطا کند.
دکتر احمد العنزی، پزشک کویتی با لحنی خشمگین گفت: این فقط یک فاجعه نیست، این ننگ، شرم و وحشیگری یک دنیای نفرت انگیز با استانداردهای دوگانه است، این یک خیانت بزرگ و تلخ از سوی جامعه عربی اسلامی است. دکتر آلا نجار در بیمارستان التحریر در مجتمع پزشکی ناصر در حالی که مثل هر روز مشغول خدمت به زخمیها بود، خبری را شنید که هیچ انسانی نمیتوانست تحمل کند، یک موشک اسرائیلی زندگی او را ویران کرد، 9 فرزند او شهید شدند که بزرگترینشان تنها 12 سال داشت. او پیکرهای فرزندان عزیز خود را در همان بیمارستانی در آغوش گرفت که روح و جسم دیگران را درمان میکرد.
این پزشک کویتی ادامه داد: کدام قلبی میتواند این را تحمل کند؟ خدای من 9 فرزند به یکباره؟ کدام قلبی میتواند تحمل کند که 9 فرزند خود را یکباره از دست بدهد. رژیم اشغالگر و تروریستی صهیونیستی، بین پزشک و کودک، بین خانه و بیمارستان و بین هیچ زندگی فرقی نمیگذارد. خدای من به قلب دکتر آلا قدرت بده.
سقوط انسانیت و وجدان جهان که مقابل درد غزه خاموش ماند
معاذ ضاهر، روزنامه نگار فلسطینی نوشت: این فاجعه در غزه بخشی از یک سلسله طولانی از جنایاتی است که هر روز غیرنظامیان به ویژه کودکان غزه را در میان سکوت بیشرمانه بین المللی و بیعملی اعراب هدف قرار میدهد. اما آنچه که داستان دکتر آلا را دلخراشتر میکند، این است که او یک پزشک بود؛ یعنی آخرین خط دفاع در برابر مرگ، اما مرگ از داخل خانهاش او را غافلگیر کرد. اتفاقی که برای او افتاد را نمیتوان یک حادثه دردناک توصیف کرد و این اتفاق شاهدی زنده از یک سقوط اخلاقی وحشتناک در سیستم جهانی است که استانداردهای دوگانه مقابل انسانها دارد و بین خون انسانها بر اساس جغرافیا تبعیض قائل میشود.
یوسف شرف، دیگر روزنامه نگار فلسطینی که او هم همه خانواده خود را در جنایات وحشیانه صهیونیست علیه غزه از دست داده، در مورد این فاجعه گفت: دکتر آلا دیروز مادر 9 فرزند بود، اما امروز دیگر مادر هیچکس نیست، همه آنها رفتند در حالی که تکه تکه شده بودند و حتی چیزی از چهره زیبایشان باقی نمانده بود تا مادرشان آنها را نوازش کند، آنها بدون خداحافظی رفتند و دکتر آلا که زندگی خود را وقف نجات جان کودکان زخمی غزه کرد، همه زندگیاش را زیر آوار بمباران از دست داد.
این روزنامه نگار فلسطینی افزود: این مادر نیازی به تسلی ندارد، بلکه باید به انسانیت در جهان تسلیت بگوییم؛ انسانیتی که مرده، وجدانی که در برابر این جنایات مرده و ساکت مانده است.
وائل دحدوح، خبرنگار شبکه الجزیره که او هم فرزندش را از دست داده است گفت: چه قدرتی میتواند این همه درد را تحمل کند و چگونه میتوان این خیانت دنیا را فراموش کرد.
لحظه وحشتناکی که دکتر آلاء با دیدن پیکرهای سوخته 9 فرزند خود تجربه کرد، خلاصهای از وضعیت همه مردم غزه است؛ جایی که وظیفه بشردوستانه با فقدان، مقاومت با صبر و زندگی با مرگ در هم آمیخته شده است. این صحنهای است که زبان مقابل آن قاصر میشود، صحنهای که تاریخ فراموش نخواهد کرد، صحنهای که همچون لکه ننگی بزرگ بر پیشانی بشریت و وجدان جهان و همه کسانی خواهد ماند که مدعی انسانیت بودند، اما با دستان خودشان انسانیت را کشتند.
انتهای پیام/