ارمنستان در مسیر بریکس؛ چرخشی راهبردی در سیاست خارجی ایروان
اقتصاد ایران: نزدیکی به بریکس برای ارمنستان، بهویژه با نگاه به اقتصادهای نوظهور چین و هند، فرصتی برای بهرهگیری از سرمایهگذاریهای زیرساختی، انرژی و فناوری است. همچنین، عضویت احتمالی در بریکس میتواند اهرم چانهزنی ایروان را در مواجهه با فشارهای غربی افزایش دهد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، با افول نسبی هژمونی آمریکا و ناکارآمدی نهادهای بینالمللی تحت سیطره غرب در حل بحرانهای جهانی، قدرتهای غیر غربی در حال ساختن نهادهای نوینی هستند که نظم بینالملل آینده را بر پایه چند قطبیسازی و توازن مستقل قدرت شکل دهند.
در این میان، بریکس (BRICS) به عنوان یکی از مهمترین ابتکارات نظام ساز جهانی، به جایگزینی جدی برای ساختارهای دستوری غرب تبدیلشده است.
پیوستن یا ابراز تمایل کشورهای کوچک و متوسط به این ساختار، بازتابی از درک آنان از فرصتها و تهدیدهای نظم نوین جهانی است. یکی از آخرین نمونهها، اعلام آمادگی ارمنستان برای پیوستن به بریکس است؛ کشوری که تا همین اواخر جزو شرکای سنتی غرب در منطقه قفقاز جنوبی بوده است.
این پرسش کلیدی در اینجا مطرح میشود: آیا تمایل ارمنستان به بریکس، صرفاً اقدامی تاکتیکی است یا نشانهای از چرخشی راهبردی در سیاست خارجی ایروان؟
زمینهشناسی تاریخی و موقعیت ژئوپلیتیکی ارمنستان
ارمنستان از زمان استقلال در 1991 تاکنون، همواره در میانهگاه رقابتهای ژئوپلیتیکی قرار داشته است. این کشور، در دل منطقه قفقاز جنوبی و در همسایگی سه قدرت مهم منطقهای ـ ایران، روسیه و ترکیه ـ واقع شده و فاقد مرز مستقیم با جهان غرب است.
پس از استقلال، ایروان تلاش کرد با غربگرایی نسبی، توازن خود را در برابر تهدیدات امنیتی، بهویژه از سوی جمهوری آذربایجان و ترکیه، حفظ کند.
در عین حال، پیوندهای امنیتی و نظامی عمیق با روسیه ـ از عضویت در سازمان پیمان امنیت جمعی گرفته تا حضور پایگاه نظامی روسیه در گیومری ـ ارمنستان را به یکی از نزدیکترین شرکای مسکو در قفقاز تبدیل کرده است.
با این حال، تحولات اخیر در قرهباغ و کاهش اعتماد متقابل میان ایروان و مسکو، نشانههایی از تجدیدنظر در سیاست خارجی ارمنستان را نمایان ساخته است.
بریکس؛ ساختاری جایگزین برای غربگرایی
بریکس، متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی، نهادی نوظهور در نظام بینالملل است که هدف خود را «باز توزیع قدرت جهانی»، «کاهش سلطه دلار»، «استقلال اقتصادی» و «چندقطبیسازی نظام سیاسی و اقتصادی جهان» اعلام کرده است.
گسترش بریکس و ایجاد سازوکارهایی چون ارز مشترک یا بانک توسعه بریکس، برای بسیاری از کشورهای کوچک، راهی برای عبور از فشارهای مالی و سیاسی غرب تلقی میشود.
روایت رسانههای غربی از توسعه بریکس نیز ناظر بر همین نگرانی است؛ گسترش این بلوک، تهدیدی برای ساختار هژمونیک ناتو و نظم لیبرال آمریکامحور محسوب میشود.
در این چارچوب، تمایل ارمنستان برای نزدیکی به بریکس، بیش از آنکه صرفاً در سطوح دیپلماتیک تعبیر شود، بازتابی از تحولات عمیقتری در ارزیابی راهبردی ایروان از آینده نظم جهانی است.
انگیزههای ارمنستان برای نزدیکی به بریکس
در سالهای اخیر، ناکامی غرب در حل بحران قرهباغ و فقدان ضمانتهای امنیتی مشخص برای ارمنستان، نارضایتیهای راهبردی در سطح نخبگان سیاسی این کشور ایجاد کرده است.
از سوی دیگر، ایروان در تلاش است با تنوعبخشی به روابط خارجی خود، از وابستگی مطلق به غرب و روسیه بکاهد.
نزدیکی به بریکس برای ارمنستان، بهویژه با نگاه به اقتصادهای نوظهور چون چین و هند، فرصتی برای بهرهگیری از سرمایهگذاریهای زیرساختی، انرژی و فناوری است. در عین حال، عضویت احتمالی در بریکس میتواند اهرم چانهزنی ایروان را در مواجهه با فشارهای غربی افزایش دهد.
ملاحظات و محدودیتهای پیشروی ارمنستان
با وجود انگیزههای مزبور، ارمنستان با ملاحظات قابلتوجهی مواجه است. از یک سو، وابستگی گسترده به کمکهای مالی، توسعهای و دیپلماتیک غرب ـ بهویژه اتحادیه اروپا و آمریکا ـ مانعی جدی برای چرخش راهبردی کامل است.
از سوی دیگر، بخشی از نخبگان ارمنی، هنوز نسبت به نیات روسیه در قفقاز جنوبی بیاعتماد هستند. همچنین، احتمال تشدید فشارهای سیاسی و تحریمی از سوی واشنگتن و بروکسل، میتواند هزینه نزدیکی به بریکس را برای ایروان افزایش دهد.
پیامدهای منطقهای و بینالمللی چرخش ارمنستان به سوی بریکس
اگر ارمنستان مسیر عضویت در بریکس را پیگیری کند، این تحول میتواند موازنه قدرت در قفقاز جنوبی را دگرگون سازد. از یک سو، این امر میتواند به تعمیق همکاریهای راهبردی با ایران و روسیه منجر شود و فضا را برای تقویت ائتلافهای ضدغربی در قفقاز فراهم کند.
از سوی دیگر، نزدیکی ارمنستان به بریکس میتواند بر روابط آن با ترکیه نیز اثرگذار باشد؛ کشوری که با وجود عضویت در ناتو، رویکردی عملگرایانه نسبت به شرق، از جمله بریکس، در پیش گرفته است.
در سطح کلانتر، پیوستن یک کشور مسیحی ـ غربگرای سابق ـ به بلوک بریکس، پیامی نمادین برای گسترش نفوذ این ساختار در مناطق پیرامونی اروپا دارد و میتواند الگویی برای کشورهای مشابه باشد.
به طور کلی بر اساس متغیرهای مورد بررسی تمایل ارمنستان برای نزدیکی به بریکس را باید فراتر از یک تصمیم صرفاً دیپلماتیک تلقی کرد.
این رویکرد، نشانهای از چرخش راهبردی در سیاست خارجی ایروان و بازتابی از درک جدید نخبگان این کشور نسبت به تحولات نظم بینالملل است. ارمنستان، که سالها در سایه حمایت غربی و وابستگی به ساختارهای امنیتی روسمحور عمل کرده، امروز در پی آن است که موقعیت خود را در معادله چندقطبی جهانی بازتعریف کند.
در چنین شرایطی، بریکس با شعارهایی چون توزیع عادلانه قدرت جهانی، استقلال از ساختارهای سلطهگر و تقویت همکاریهای جنوب-جنوب، به یک گزینه جذاب برای کشورهایی چون ارمنستان تبدیل شده است.
البته نباید از موانع این مسیر غافل شد؛ فشارهای سیاسی و مالی غرب، تردیدهای بخشی از نخبگان سیاسی ایروان و چالشهای داخلی، همچنان از جمله ملاحظات مهم پیشروی این کشور است.
با این حال، آنچه مسلم است اینکه حرکت ارمنستان بهسوی شرق، هم در بُعد نمادین و هم در عرصه راهبردی، حامل پیامهای مهمی برای منطقه قفقاز و بازیگران کلیدی آن است.
معصومه محمدی کارشناس مسائل اوراسیا
انتهای پیام/