فاجعه عادی سازی خودکشی دانش آموزان

اقتصاد ایران: مساله خودکشی نوجوانان در مدارس به قدری عادی شده است که آموزش و پرورش حتی خودش را موظف نمی‌داند در این موارد توضیح یا پاسخی به افکار عمومی بدهد و اقلا در حرف، از خودکشی نوجوانان ابراز نگرانی کند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد، دانش‌آموزان، سومین گروه جمعیتی هستند که دست به خودکشی می‌زنند. گروه اول زنان خانه‌دار، گروه دوم افراد شاغل و گروه سوم دانش‌آموزان هستند. اعداد مربوط به خودکشی دانش‌آموزان، مثل اعداد و آمارهای دیگر مربوط به خودکشی از قبیل اینکه سالانه چند نفر خودکشی می‌کنند، روش‌هایی که بیشتر از همه برای خودکشی استفاده می‌شود کدام است تا اینکه چند خودکشی در سال به مرگ منجر می‌شود و پراکندگی وقوع و مرگ ناشی از خودکشی در کشور چگونه است، جزو اعدادی است که وزارت رفاه و بهداشت در اختیار دارند، اما منتشر نمی‌کنند. با این وجود، به‌رغم تمام فریادهایی که به نام متخصصان از رسانه‌ها می‌خواهند که گزارش‌های خودکشی را سانسور کنند، هنوز وقتی تنی به زمین می‌افتد صدای آن بلند است چه بسا برای هفته‌ها، ماه‌ها و حتی سال‌ها از یاد آدم‌ها بیرون نمی‌رود.

به‌ طور کلی اغلب خودکشی‌ها و به ‌طور خاص اغلب خودکشی‌های نوجوانان به مرگ منجر نمی‌شود، نه به این دلیل که آدم‌ها وقتی خودکشی می‌کنند واقعا نمی‌خواهند بمیرند، بلکه بیشتر به این دلیل که «مردن واقعا کار سختی است» و به سادگی خوردن چند قرص یا کشیدن تیغی بر رگ یا پریدن از روی پل و ساختمان و دویدن جلوی ماشین همه ‌چیز تمام نمی‌شود. خوردن قرص می‌تواند به آسیب دائمی یا غیردائمی به گوارش منجر شود، اما در بسیاری موارد واقعا مرگبار نیست. اغلب کسانی که با تیغ خودکشی می‌کنند، با دیدن خونریزی دچار ترسی بدوی و طبیعی می‌شوند و تلاش می‌کنند خودشان جلوی خونریزی را بگیرند یا از کسی کمک بخواهند. سقوط از ارتفاع یا تصادف با ماشین می‌تواند به شکستگی‌های ساده تا بسیار پیچیده، محدودیت‌های حرکتی اندک تا بسیار جدی برای مدت مشخص یا نامشخص ختم شود. بسیاری از کسانی که از خودکشی بازگشته‌اند، می‌توانند به این مساله شهادت بدهند که صرفا قصد مردن به مردن ختم نمی‌شود و یک تصمیم آنی می‌تواند برای مدتی بسیار طولانی زندگی را از چیزی که بود بسیار سخت‌تر کند. ازجمله کسانی که می‌تواند همین حالا به این مساله شهادت بدهد، «س» دختر نوجوانی است که یک روز اوایل اردیبهشت اندکی بعد از ساعت سه بعدازظهر از پنجره بدون حفاظ خودش را به بالکن خطرناک مدرسه رساند و گفت که می‌خواهد با پریدن از ارتفاع به زندگی خودش پایان بدهد.

گرهی روی گره

«س» با فقر و گرفتاری‌های همراه آن درگیر بود و همچنین با بحران‌های نوجوانی، آزار و اذیت در مدرسه، قلدری بچه‌ها، افت درسی و مشکلاتی از این دست. روزی که تصمیم گرفت خودش را از ارتفاع به پایین پرت کند هم برایش روز خوبی نبود، در حالی که گروهی از دانش‌آموزان پسش زده بودند و کلاسش را تازه عوض کرده بودند، مجموعه‌ای از بی‌مبالاتی‌های کادر آموزشی مدرسه که شرح مفصل آن در گزارش قبلی روزنامه «اعتماد» آمده است او را به جایی رساند که تصمیم بگیرد دیگر نمی‌خواهد ادامه بدهد. او از فرصت خالی بودن کلاس در زنگ آخر استفاده کرد و خودش را از پنجره به تراس مدرسه رساند. وقتی به شکل خطرناکی به سقوط نزدیک شد، معاون مدرسه از همان پنجره به تراس رفت و سعی کرد او را متوقف کند، اما ترس «س» بیشتر شد و بالاخره پایین افتاد.

وقتی «س» از تراس مدرسه «ه» که تخمین زده می‌شود حدود 7 متر ارتفاع دارد، به پایین سقوط کرد، بیشتر از 35 دانش‌آموز همکلاسش شاهد این صحنه بودند. آنها می‌گویند این اولین اقدام به خودکشی نیست که در این مدرسه رخ داده است. تراس ناامن مدرسه در سال تحصیلی جاری اقلا محل تهدید به خودکشی یک دانش‌آموز دیگر هم بوده است. والدین یکی از دانش‌آموزان که با «اعتماد» صحبت کرده‌اند در این مورد می‌گویند دختری به نام «م» قبل از اینکه «س» دست به خودکشی بزند، یک بار تلاش کرده است خودش را از همین تراس به پایین پرت کند، معاون مدرسه اما از پنجره خودش را به دانش‌آموز رسانده و او را عقب کشیده است. همان کاری که تلاش کرده بود در آن ظهر بهاری که «س» اقدام به خودکشی کرد انجام بدهد؛ این ‌بار اما موفق نبوده و دانش‌آموز 15 ساله جلوی چشم همکلاسی‌هایش از ارتفاع به پایین سقوط کرده است.

«س» از این سقوط جان به در برده، اما قطعا سلامت نیست. چهار دندان شکسته، رباط صلیبی پاره شده و فک شکسته حاصل این سقوط بوده است. خانواده «س» در روزهای اول برای پرداخت هزینه‌های معمول بیمارستان به کمک نیاز داشتند. مادر «س» بخشی از هزینه‌های بیمارستان را با قرض و بخش دیگری را با کمک گرفتن از مردم پرداخت کرده است. جراحی فک او به دلیل ناتوانی از پرداخت هزینه‌ها آنقدر به تاخیر افتاده است تا در نهایت با حکم دادستانی و دستور قضایی به صورت رایگان انجام شود. دندان‌های شکسته او باعث شده است که نتواند درست غذا بخورد و اقلا یک سال طول می‌کشد تا شکستگی استخوان فکش ترمیم شود. اینها همه تازه اول ماجراست؛ «س» به جراحی رباط صلیبی نیاز دارد و همین حالا هم با عصا راه می‌رود. در حالی که زیر ‌نظر روانپزشک بیمارستان است، هر روز از مدرسه می‌شنود که قرار است اخراج شود و ممکن است اجازه ندهند در امتحانات پایان سال که از هفته آینده شروع می‌شود، شرکت کند. به مادرش گفته شده اقدام به خودکشی در پرونده دانش‌آموزی‌اش ثبت می‌شود؛ موضوعی که می‌تواند ثبت‌نام او در هر مدرسه دیگری را به مخاطره بیندازد. این مساله «س» را به قدری آشفته کرده است که می‌خواهد هر طور شده به مدرسه برگردد و در امتحانات شرکت کند تا علاوه بر مساله سلامتی، یک انگ مردودی هم به کارنامه‌اش اضافه نشود.

تازه 23 روز بعد از روز فاجعه، مادر «س» در روز چهارشنبه 24 اردیبهشت برای دریافت بیمه خسارت به آموزش و پرورش فراخوانده شده است، اما به او گفته‌اند که صرفا در صورتی می‌تواند بیمه را دریافت کند که کتبا اعلام کند هیچ شکایتی از اولیای مدرسه، خود مدرسه و آموزش و پرورش ندارد. مادر «س» می‌گوید: «ما شکایت داریم.»

از همان روز خودکشی تا امروز، آموزش و پرورش نه کمکی به حال نوجوان آسیب‌دیده و همکلاسی‌هایش، بلکه مشکلی روی مشکلات آنها بوده است. یک روز بعد از خودکشی تیمی از آموزش و پرورش برای تحقیق در مورد اینکه چه اتفاقی افتاده است به مدرسه رفته‌اند. آنها از برخی از بچه‌هایی که به «س» نزدیک‌تر بوده‌اند، پرسیدند که دقیقا در آن روز و روزهای قبلش چه اتفاقی افتاده است. علاوه بر این برای بچه‌ها چند جلسه سخنرانی ترتیب داده‌اند که در آن در مورد اینکه خودکشی کار بدی است و بچه‌ها نباید خودکشی کنند، صحبت کرده‌اند. خبری از مشاوره خصوصی برای دانش‌آموزان همکلاسی «س» و همین ‌طور پیگیری خدمات مشاوره مدرسه برای نوجوان مصدوم نبوده است.

حراست آموزش و پرورش که مسوولیت تحقیق در مورد این مساله را به عهده دارد از گفت‌وگو با رسانه‌ها در مورد این حادثه خودداری می‌کند. بازرس وزارت آموزش و پرورش که درگیر پیگیری این پرونده است هم به تلفن‌ها و پیام‌های روزنامه «اعتماد» در مورد شکافتن مسائلی که اطراف خودکشی این دانش‌آموز قرار دارد پاسخ نمی‌دهد.

مسوولیت سببیت آموزش و پرورش در خودکشی دانش‌آموزان

مادر «س» تاکید دارد که آموزش و پرورش، مدرسه، معلمان و معاون آن در مراقبت از دانش‌آموزان کوتاهی کرده‌اند. او می‌گوید: «مساله فقط این نیست، افرادی بعد از حادثه‌ای که برای «س» پیش آمده به ما قول کمک و همکاری دادند در نهایت هیچ کاری برای ما نکردند و حتی تلفن‌های ما را هم جواب ندادند، مساله این نیست که آموزش و پرورش حتی از اینکه فیلم‌های روز حادثه را در اختیار ما بگذارد هم خودداری می‌کند، مساله این نیست که من مجبور شدم درمان بچه‌ام را به تاخیر بیندازم و برای جراحی‌اش حکم قضایی بگیرم، چون پول بستری او در بیمارستان را نداشتم و آموزش و پرورش هم در این مورد هیچ کمکی نمی‌کرد؛ مساله ما علاوه بر همه اینها، این است که آموزش و پرورش در حفظ امنیت فرزند من کوتاهی کرده است. آنها شاهد بودند که حال فرزند من مناسب نبوده است. شاهد بودند که او از ابتدای آن روز در مدرسه گریه می‌کرده و توان حضور و ادامه دادن کلاس‌ها را نداشته است. آنها می‌توانستند به من زنگ بزنند. می‌توانستند اجازه بدهند بچه‌ای که تمام مدت کلاس را گریه می‌کند از کلاس بیرون برود، می‌توانستند اجازه بدهند بچه پیش مشاور مدرسه برودو از او کمک بگیرد. آنها هیچ ‌کدام از این کارها را انجام نداده‌اند. چرا باید با یک بچه 15 ساله لجبازی کنند و بازی قدرت راه بیندازند؟ چرا نباید به او اجازه بدهند که پیش مشاور مدرسه برود؟ وقتی بچه تهدید کرده است که خودکشی می‌کند چرا نباید به آتش‌نشانی و کسانی که متخصص مدیریت این طور بحران‌ها هستند، زنگ بزنند؟ چرا اقلا از مشاور مدرسه که بچه من روابط خوبی با او داشت و اصلا متخصص این کارهاست، نخواسته‌اند که روی تراس برود و با او صحبت کند. هزار اتفاق می‌توانست بیفتد و هزار راه وجود داشت که از سقوط بچه من و آسیب دیدنش جلوگیری کنند. اما این کارها را نکردند. از روزی هم که این اتفاق افتاده مدام دارند ما را تهدید می‌کنند که «س» را از مدرسه اخراج می‌کنند یا اینکه می‌گویند ما چون با رسانه‌ها صحبت کردیم علیه نظام هستیم و اینکه اگر رضایت ندهیم، نمی‌توانیم پول بیمه را بگیریم. اگر بچه‌های خودشان هم چنین اتفاقی برایشان می‌افتاد همین کار را می‌کردند؟ بچه من در 15 سالگی نمی‌تواند راه برود، نمی‌تواند درست غذا بخورد، یک جراحی سنگین را پشت سر گذاشته و حالا رباط پایش هم نیاز به جراحی دارد. ما پولی برای این جراحی نداریم و اگر دستور دادستانی نباشد، نمی‌دانم باید چطور هزینه‌های جراحی را پرداخت کنیم بعد از ما انتظار دارند که 20 میلیون پول را بگیریم و سکوت کنیم. من سکوت نمی‌کنم.»

با این وجود، دست خانواده «س» برای شکایت چندان باز نیست. مادر «س» می‌گوید دادستان رباط کریم شخصا «س» را دیده و قول پیگیری پرونده او را داده است، «شیما قوشه»، وکیل دادگستری در این مورد می‌گوید: «ایمن نبودن پنجره‌های مدرسه به خودی خود مساله‌ای نیست که بتوان در مورد آن ادعای حقوقی مطرح کرد، همین ‌طور اینکه مسوولان مدرسه در موقع رخ دادن حادثه در مدرسه نبودند یا اینکه معاون مدرسه به جای اینکه با آتش‌نشانی تماس بگیرد خودش سعی کرده «س» را از پشت بگیرد باعث نمی‌شود که نتیجه بگیریم جرمی رخ داده است. اما همچنان روشن است که آموزش و پرورش، مدرسه و اولیای آن در حادثه رخ داده از باب «سببیت» مسوولیت دارند و این مسوولیت باید پیگیری شود.»

حالا چه می‌شود کرد؟ نوجوانی که از خودکشی جان به در برده تحت نظر پزشک و در حال درمان با دارواست، مادر «س» تلاش می‌کند در هیچ حالتی او را تنها نگذارد و در ساعت‌هایی که از کلانتری به دادستانی و اداره آموزش و پرورش و پزشکی قانونی می‌رود دو نفر ازهمکلاسی‌های «س» در خانه پیش او می‌مانند. «س» حالا انگیزه بیشتری برای درس خواندن دارد و تلاش می‌کند برای امتحان‌های هفته آینده آماده شود اما برگشتن به مدرسه‌ای که آنقدر او را تحت فشار قرار داده است که بخواهد برای خلاص شدن از آن خودکشی کند، کار راحتی نیست.

سریال خودکشی دانش‌آموزان کی آموزش و پرورش را از خواب بیدار می‌کند؟

با خودکشی چیزهای زیادی در زندگی «س» یا دانش‌آموزان دیگری مانند او، مثل یکی که اخیرا با نفت خودکشی کرده و دچار 40 درصد سوختگی شده است، تغییر نمی‌کند. گرهی روی گره‌های دیگر انداختن راهی برای باز کردن گره‌های اساسی از قبیل مشکلات خانوادگی و ارتباطی که منجر به فشارهای طاقت‌فرسا می‌شود، نیست. با این حال، توضیح دادن این مساله به نوجوانان که همه ‌چیز را جدی‌تر و قطعی‌تر از آن چیزی که واقعا هست در نظر می‌گیرند، کار سختی است.

تعداد گزارش‌های منتشر شده در مورد خودکشی نوجوانان حتی نوک این کوه یخ را هم نشان نمی‌دهد. یادآوری اسامی مانند آیناز کریمی و آرزو خاوری که به دلیل فشارهای ناشی از مدرسه خودکشی کرده‌اند و جان باختند، نشان می‌دهد حتی مرگ نوجوانان هم باعث نمی‌شود برنامه‌ای عملیاتی برای آموزش نوجوانان در مورد خودکشی و آموزش کادر مدرسه برای مدیریت فشارهای روانی به نوجوانان در نظر گرفته شود.

مساله خودکشی نوجوانان در مدارس به قدری عادی شده است که آموزش و پرورش حتی خودش را موظف نمی‌داند در این موارد توضیح یا پاسخی به افکار عمومی بدهد و اقلا در حرف، از خودکشی نوجوانان ابراز نگرانی کند. به نظر می‌رسد همان طور که آموزش بچه‌ها عملا خصوصی شده است و اگر کسی نتواند بچه‌اش را به کلاس‌های آموزشی و مدارس خاص بفرستد شانسی برای دسترسی به آموزش خوب و رد شدن از سد کنکور ندارد، سلامت بچه‌ها هم عملا خصوصی شده و پدر و مادرها یا خودشان آنقدر نگران و مراقب هستند که از بحرانی شدن وضعیت بچه‌هایشان جلوگیری می‌کنند یا بچه‌ها در برابر امواج حوادث و اضطراب‌ها به امید خود رها می‌شوند و اگر شانس بیاورند فشارهای مدرسه را نادیده می‌گیرند، اگر شانس کمتری بیاورند این فشارها نهایتا چند دندان شکسته و یک رباط صلیبی پاره شده برایشان به جا می‌گذارد و اگر هیچ شانسی نداشته باشند مثل آرزو و آیناز پیش از آنکه اصلا بفهمند زندگی چیست و کجاست، جان می‌بازند. 

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ