پشتپرده ورود ناگهانی تام کاتن به ماجرای نام خلیج فارس
اقتصاد ایران: ارتباط و توافق ایران و آمریکا در هر سطحی، اتفاقی نیست که اسراییل از آن خشنود شود و قطعا به روش های مختلف در جهت خلاف آن عمل خواهد کرد.
سمیرا فرخمنش در عصر ایران نوشت: چرا طرح موضوع جعل عنوان خلیج فارس، این روزها که خبر مذاکرات دو رقیب بین المللی، تیتر نخست رسانههای جهان شده، بیان شد؟
این اتفاق قابل توجه که بعد از ۵دهه میان ایران و آمریکا رخ داد و در مسیر پذیرش های نسبی دیپلماتیک قرار گرفته بود، در ماهیت خود چه داشت که سناتورهای تندروی آمریکایی را به تکاپو انداخت؟
آیا کارگزاران سیاسی سنای آمریکا پیش از این مذاکرات یا پس از حصول نتایج، فرصت بازگویی جعل نامها را نداشتند که اینچنین ناگهانی و نامربوط به طرح این سوژه های هدفدار پرداختند؟
پاسخ به این پرسشها اینگونه امکانپذیر است: بررسی اهداف موجود و پیشینۀ اجرایی مطرح کننده اصلی این سوژه خبرساز: تام کاتن.
جمهوریخواهان آمریکایی از دریچۀ اصول اساسی، به هم نزدیکاند اما روش ها و رویکردهای یکسانی ندارند. درحزب جمهوریخواه آمریکایی دو گرایش مهم وجود دارند" جمهوری خواهان عمل گرا (Pragmatists) و جمهوری خواهان تندرو یا نیومحافظه کار (Neoconservatives).
عملگراها بیشتر به ثبات اقتصادی و رویکردهای متعادل گرایش دارند اما نومحافظه کاران گرایش های تندتری دارند و اغلب تصمیمات ناگهانی، ضربه ای و تهاجمی را این دسته در حزب اتخاذ میکنند.
معمولا جناح تندرو علاقه مند است اختیارات حزبی را بیشتر در کنترل خود داشته باشد و به شکل خاموش و نه با صراحت، همیشه منتقد گروه عملگرای حزباند.
در واقع یک بازی چندلایۀ قدرت در این حزب جریان دارد که باعث میشود نومحافظه کاران اغلب مواضعی متفاوت با هم حزبیهای خود اتخاذ کنند اما این اختلافات معمولا رسانه ای نشده و از طریق تاکتیک های سیاسی ابراز میگردد.
تام کاتن، سناتور جوانی که در میان فضای ملتهب مذاکرات ایران و امریکا جعل نام خلیج فارس را به ترامپ پیشنهاد داده، یکی از اعضای نومحافظه کار حزب جمهوری خواه است.
با توجه به موقعیت موجود و جنس روابط ایران، آمـریکا، عربستان و اسراییل، میتوان 3 هدف اصلی را درباره کاتن به وضوح دید:
کنترل مهارگونه ترامپ در سیاست خارجی آمریکا
کاتن همیشه به "تندروی تهاجمی" معروف بوده است. از نخستین سال های کاری مواضعی اتخاذ میکرد که اغلب انتقاد همحزبی هایش را هم به دنبال داشت. به قول خودش در سیاست باید "قوی" بود و اینگونه نام خود را به عنوان یک سیاستمدار قدرتمند در اذهان جا انداخت. چه در ارتباط با مسایل مربوط به اسراییل و فلسطین، چه عراق و افغانستان، یا ایران همیشه به شدیدترین تصمیمات و تندترین مواضع گرایش داشته است.
در آمریکادوستی و تمایل به ابرقدرت ماندن امریکا با ترامپ همنظر است اما نکتۀ قابل توجه اینجاست که نزدیک به دو دوره نام کاتن به عنوان گزینههای وزارت در دولت آمریکا مطرح شد. حتی در دورۀ پیشین طرفداران کاتن تا جایی پیش رفتند که وی را جانشین احتمالی ترامپ معرفی کردند و بیان داشتند قاطعیت اجرایی و سیاستگذارانه کاتن، برای رهبری آمریکا ساخته شده و گزینۀ مناسبتری است.
همین فضا نشان دهندۀ رقابت پنهان میان دو نیروی سیاسی است که در ظاهر هم رأی و موافق به نظر میرسند اما کنش سیاسی کاتن نشان داده تمایل دارد تا کنترل رفتارهای دیپلماتیک ترامپ را در دست داشته باشد.
در عین حال که کاتن در شورش ژانویه 2021- زمانی که هواداران ترامپ به کنگره حمله کردند -صراحتا بیان کرده بود که: "ترامپ از قدرت سوءاستفاده کرده و نباید در مسیر رهبری آینده جمهوریخواهان باشد."
از سوی دیگر کاتن یک ساختارگرای منظم است که عضویت ثابت کمیته های نظامی و نهادهای اطلاعاتی را داراست. درحالی که ترامپ رابطۀ سازندهای با این نهادها ندارد و در طول دورا ن ریاست جمهوری خود بارها آنها را به تمسخر گرفته است.
به زبان دیگر رییس جمهور بودن ترامپ موضوعی نیست که مشکلی برای این طیف ایجاد کند بلکه اینها خواهان کنترل اوضاع و تسلط بر تصمیم سازی های بین المللی هستند.
از این طریق کاتن هم موضع خود را به عنوان یک "وطنپرست واقعی" یا "آمریکادوست قاطع" جا میاندازد و پایگاه رأی خود را برای دورههای آینده قوی میکند و هم طرفداران کنونی ترامپ را از وی ناامید می کند. ترامپ اگر وارد درگیری نظامی با ایران شود، بر خلاف گفتههای انتخاباتی خود سخن گفته (بیرون آوردن آمریکا از جنگ های منطقهای) و اگر در مذاکره با ایران بر مواضع خود نماند و قراردادی شبیه برجام منعقد شود، باید پاسخ قانع کنندهای برای حامیانش داشته باشد.
در عین حال که تلاش کاتن و طرفدارانش در راستای هزینه زایی برای ترامپ در طول مذاکرات است. که بر آمدن از عهده این هزینه ها به احتمال قوی موجب تضعیف جایگاه ترامپ در حزب و میان حامیانش خواهد بود. تحریک ترامپ و طرح عنوان مجعول برای خلیج فارس توسط او در راستای یکی از همین هزینه زایی هاست. روندی که می تواند به "ترامپ زدایی فرامرزی" بینجامد. اتفاقی که پیش از این هم اجرا شده بود.
زمانی که کاتن یکی از تحریک کنندگان اصلی لغو برجام توسط ترامپ شد و توانست به خوبی از عهده این کار که وعده اش را داده بود برآید. در واقع می توان گفت رابطه در ظاهر مثبت کاتن و ترامپ یک ائتلاف فرصت طلبانه است نه یک اتحاد واقعی و وفادارانه.
تقویت تعامل صمیمانه با اعراب منطقه
حکایت روابط کاتن با دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس به امروز تعلق ندارد و به سالها پیش بازمی گردد. کاتن در موقعیت های آشکار و پشت پرده، از جمله سناتورهای آمریکایی بوده که بهای زیادی به رابطه دوستانه با دولتهای عرب خاورمیانه داده است.
نیروهای لابی گر در واشنگتن گروه هایی هستند که توسط ابزار پول، قدرت و رسانه نفوذ خود را بر تصمیم گیری های سیاست خارجی آمریکا ایجاد می کنند. از جمله قدرتمندترین این لابی ها در منطقه ما، AIPAC ( کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل) و لابی های عربستانی و اماراتی هستند.
بر اساس اسناد موجود لابی امارات در واشنگتن در 10 سال اخیر حدود ۱۳۳ میلیون دلار برای پیشبرد منافع خود در امریکا هزینه کرده است و این اقدامات توسط کارگزاران آمریکایی مرتبط با لابی ها انجام میشود.
همچنین شرکت های متعددی درزمینه لابیگری میان عربستان، آمریکا و امارات مشغول فعالیت جدی هستند که ارتباط کاتن با اینها قابل توجه است.
مهمترین این شرکت ها Qorvis Communications (از سال ۲۰۰۲ بهعنوان نماینده روابط عمومی عربستان فعالیت میکند. و طی سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹، مبلغ ۱۸.۸ میلیون دلار از عربستان دریافت کرده است.) ، Brownstein Hyatt Farber Schreck LLP، شرکت Akin Gump Strauss Hauer & Feld LLP (نماینده صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان (PIF) در کنگره آمریکا که در سال ۲۰۲۳، بیش از ۱.۸ میلیون دلار برای لابیگری به نمایندگی از امارات و مراکش نیز دریافت کرد.)
همچنین زمانی که در 2018 بعضی اعضای کنگره امریکا قطعنامه ای را برای خروج نیروهای آمریکایی در جنگ یمن ارایه کردند، شرکت های لابی گر عربستانی و اماراتی به تکاپو افتادند.
بر اساس اسنادی که FARA منتشر کرد لابی گران سعودی و اماراتی در فاصله 28 فوریه تا 20 مارس که روز رای گیری بود صدها تماس با اعضا و دفاتر سنا گرفته بودند. جلسات حضوری متعدد میان این لابی گران و بعضی اعضای سنا تشکیل شده بود و تمام تلاش ها در راستای متوقف کردن قطعنامه بود. در این بین شنیده شد که یکی از این جلسات در سطح لابی گران نیست و ولیعهد اماراتی شخصا خواهان گفتگو با یکی از سناتورها شده. آن سناتور تام کاتن بود که پس از جلسه در پشت درهای بسته، در کنار کورتز ماستو و کریس کونز رای مخالف خود را ارایه دادند و هدف سعودی ها در آن سال محقق شد.
بعد از آن روشن شد که این جلسه نخستین دیدار این دو نبوده و کاتن مستقیما با حاکمان اماراتی در ارتباط است و شخصا به حفظ منافع این کشور در تصمیم گیری های آمریکا تضمین داده است. وی حتی زمان تنش میان عربستان و قطر، جانب عربستان را گرفت و قطر را کشوری حامی تروریست نامید. بعدها به واسطه همین ارتباطات دوستانه، زمانی که بر سر جریان قتل بی رحمانه خاشقچی بسیاری از اندیشکده ها یا شرکت های واسطه، ارتباط خود را با اعراب قطع یا کمرنگ کردند، کاتن همچنان معتقد بود "نباید به خاطر چنین موضوعی! روابط خود را با عربستان خراب کنیم. اگر روابط ما با عربستان ضعیف شود ایران قوی خواهد شد."
ارسال پیام دوستانه به اسراییل
لابی امریکا و اسراییل که مشهورترینشان به آیپک معروف شده با سیاستگذاران متعددی در ارتباط است. اما کاتن از معروف ترین و جوان ترین آنهاست. کاتن حتی برای موسسات و رسانه هایی که در آمریکا به دنبال کشف ناگفته ها و افشای اسناد و نمایش پشت پرده ها هستند هم سوژه مناسبی به نظر می رسد.
چون به بهانه های مختلف این پرسش را در اذهان به وجود می آورد که دلیل حمایت بی چون و چرای آیپک از کاتن یا تبادل مبالغ مالی میان آنها چیست؟ به طوریکه نیویورک تایمز در 2015 کاتن را سناتوری معرفی کرد که لابی های اسراییلی بیشترین حمایت را میان سناتورهای دیگر از وی داشته اند. تا جایی که به گفته سایت modern diplomacy لابی آیپک در انتخابات 2014 سنای آمریکا، ۴.۵ میلیون دلار برای تام کاتن هزینه کرده تا پیروزی او را مقابل مارک پرایور (رقیب کاتن) تضمین کند. اقدامی که چراهای زیادی برای برخی روزنامه نگاران در آن زمان ایجاد کرد.
همچنین مدتی بعد روشن شد مارکو روبیو و میت رامنی هم که سابقه بیشتری از کاتن داشتند، به دستور مستقیم آیپک از سناتور جوان حمایت کردند. این در حالی است که نیویورک تایمز هم در 2018، رقم 2میلیون دلاری را به عنوان کمک آیپک به کاتن افشا کرده بود. کاتن هیچ زمان با تعامل میان ایران و امریکا موافق نبود و در 2015 نیز بدون هماهنگی با رییس جمهور آمریکا به خواست آیپک به رهبرایران نامه نوشته بود و علیه برجام سخن گفته و وعده لغو آن را در زمان رییس جمهوری بعدی داده بود.
کاتن حتی وظیفه ایجاد ارتباط و انتقال پیام از لابی اسراییل به دیگر نمایندگان آمریکایی را نیز بر عهده دارد و همین باعث میشود بعضی از تحلیلگران و ژورنالیست های آمریکایی از کاتن به عنوان "اصلی ترین مهره تل آویو" نام ببرند.
با توجه به این موارد در کنار هم، اصرار بر جعل نام خلیجی که از ابتدای تاریخ عنوان مشخصی دارد، اهداف مورد نظر کاتن را همزمان تامین میکند. از یک سو کنترل خود بر اقدامات ترامپ در منطقه را حفظ میکند و در صورت بیان چنین موضوعی، حامیان ترامپ در ایران یا اپوزوسیون خارج از ایران، دچار گسست خواهند شد.
چه بسا بخشی از طرفداران داخلی ترامپ نیز به واسطه این اقدام هزینه زای بی منفعت، با او دچار چالش شوند.
از سوی دیگر رابطه صمیمانه کاتن با اعراب حاشیه خلیج فارس حفظ شده و منفعت آنان نیز لحاظ میشود و این اتفاق چه از لحاظ مالی و چه ارتباطی، به نفع کاتن در آینده خواهد بود. و انتقال دهنده این پیام خواهد بود که در هر شرایطی کاتن با رفقای عرب خود همراه است.
از سوی دیگر ایجاد اشکال در روند مذاکرات همان خواسته همیشگی اسراییل است که احتمال آن با بیان چنین موضوعاتی دور از ذهن نیست. ارتباط و توافق ایران و آمریکا در هر سطحی، اتفاقی نیست که اسراییل از آن خشنود شود و قطعا به روش های مختلف در جهت خلاف آن عمل خواهد کرد.
اینجاست که ورود ناگهانی تام کاتن به بحث تغییر نام خلیج ایرانی میانه مذاکرات توجیه روشنی پیدا میکند.