جز «علی امیرمؤمنان» نبود، دیگران بر این لقب نه درخورند
اقتصاد ایران: از ۱۵ اردیبهشت تا ۲۴ خرداد، به فاصله ۴۰ روز مانده تا روز غدیر، بنا داریم هرروز یک شعر از شاعران معاصر و نیز شاعران بزرگ زبان فارسی درباره امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع) و روز غدیر بخوانیم.
به گزارش خبرنگار مهر، از ۱۵ اردیبهشت تا ۲۴ اسفند، به فاصله ۴۰ روز مانده تا روز غدیر، بنا داریم هرروز یک شعر از شاعران معاصر و نیز شاعران بزرگ زبان فارسی درباره امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع) و روز غدیر بخوانیم.
در چهارمین شماره از پرونده «غدیریه در شعر فارسی» سراغ علیرضا قزوه میرویم که در شعرهای فراوانی به ولایت امیرالمومنین (ع) پرداخته و اشارات مکرری به روز غدیر در آثار خود دارد. از آن جمله است غزلی با مطلع «ابتدای کربلا مدینه نیست، ابتدای کربلا غدیر بود» که درباره حادثه عاشورا است، اما شعر با اشاره به روز غدیر شروع میشود.
با اینهمه امروز و در این شماره از پرونده غدیریههای شعر فارسی، قصیده «دیگران کجا شبیه حیدرند» از علیرضا قزوه را با هم میخوانیم؛
*
هان بگو بایستند، نگذرند
حاضران به غایبان خبر برند
حاضران و غایبان که غایبند
غایبان و حاضران که حاضرند
حاضران چشم باز و گوش کر
این جماعتی که کور و هم کرند
دست بسته پای بسته در عبور
چشم بسته گوش بسته ناظرند
ما همیشه حاضران غایبیم
غایبیم اگر درست بنگرند
غایبان نسلهای بعد از این
کاشکی به یادمان بیاورند
ما که عشق را ز یاد بردهایم
عاشقان به هیچمان نمیخرند
کاش عاشقانهتر نظر کنند
آن جماعتی که اهل جوهرند
آن جماعتی که خود سرآمدند
آن جماعتی که بر سران سرند
یا جماعتی که روز رستخیز
هیزم شرارههای محشرند
روز رستخیر، هان! چه میکنند؟
اهل بیت مصطفی چو بگذرند
اهل بیت مصطفی نه جز علیست
دیگران نه با علی برابرند
از فضائل علی همین که او
خود مدیح حضرت پیمبرند
جز «علی امیرمومنان» نبود
دیگران بر این لقب نه درخورند
دیگران کجا شبیه مرتضی؟
دیگران کجا شبیه حیدرند؟
چار یار مرتضایی علی
خاک هست و باد و آب و آذرند
تا علیست یار اول نبی
دیگران نه با علی برابرند
جز مدیح حضرت امیر نیست
خطبه غدیر را چو بنگرند
بیعتی کنیم، بیعتی شگفت
بیعتی کهمان به خاطر آورند
بیعتی کنیم سخت استوار
بند بندمان اگر برآورند
بیعتی که با زبان و دست نیست
بی هراس از آن که دست و سر برند
ای تفو بر آن جماعت پلید
کز تبار خدعهاند و خنجرند
آن جماعتی که ظهر کربلا
غیر چشم و گوش و سر نمیدرند
آن درندگان و آن خزندگان
کز گراز و خوک و خرس کمترند
نامشان مگوی و ریششان مبین
از تبار و اصلهی بز گرند
مسلم است و کوچهها پر از غریب
دشتها پر از حسین بی سرند
این جماعتی که داعشاند، جز
آبروی عشق را نمیبرند
از کتاب و اهل بیت مصطفی
هیچ از کتاب او نمیخرند
خطبهی غدیر را گذاشتند
زودباوران دیرباورند
از حدیث منزلت سخن مگو
پی به غربت علی نمیبرند
یا علی! زمانه تیر حرملهست
تیرها پی گلوی اصغرند
از حرا بگیر تا شب وفات
چشم کو که بر غم تو بنگرند
راهها به چارراه میرسند
راهها چقدر گریهآورند
راه شام و راه مردم عراق...
مردمی که با علی برادرند
یک طرف مدینه، یک طرف یمن
توشه از حدیث تازه میبرند
از یمن علیست میرسد کنون
مردم یمن اویس دیگرند
آن جماعتی که پیش رفتهاند
مردمی که در صفوف آخرند
کاش این توقف سه روزه را
لحظهای فقط به خاطر آورند
نیست همچو خشم مرتضی دلیل
دشمنان او عذاب میخرند
جحفه، عصر یک دوشنبهی غریب
صبر کن که بگذریم و بگذرند...