رفاقت سید و رسول؛ ویژهترین رابطه سینما و روحانیت
اقتصاد ایران: روز گذشته حضور سیدمحمد خاتمی در فرش قرمز افتتاحیه فیلم «زیبا صدایم کن» ساخته رسول صدرعاملی در باغ فردوس مورد توجه رسانهها قرار گرفت.
برترینها: روز گذشته حضور سیدمحمد خاتمی در فرش قرمز افتتاحیه فیلم «زیبا صدایم کن» ساخته رسول صدرعاملی در باغ فردوس مورد توجه رسانهها قرار گرفت. نکته ماجرا اینجاست که روابط نزدیک این دو ریشه در گذشتههای دور دارد و با یک سرچ ساده متوجه خواهید شد که همسر محمد خاتمی با رسول صدرعاملی نسبت خویشاوندی نیز دارند. خویشاوندان مشهور خاندان صدر که اتفاقا در عراق نیز فردی به نام مقتدی صدر جریانی با همین اسم را رهبری میکند. در واقع اگر به شجرهنامه این خاندان نگاهی کوتاه بیاندازیم به اسامی آشنایی نظیر موسی صدر، مهدی فیروزان، محمدعلی جمالزاده، زهره صادقی (همسر خاتمی) و رسول صدرعاملی برمیخوریم.
برخی از اعضای این خاندان در اواسط سلطنت فتحعلیشاه قاجار به اصفهان هجرت کردند. از جمله سید صدرالدین موسوی عاملی، که به سبب شهرت علمی و به ویژه فقهی وی، فرزندانش همه به صدر معروف شدند. چون در اصفهان زندگی میکرد، برخی از فرزندانش به صدر اصفهانی مشهور شدند. برخی نیز به جهت مهاجرت او در کودکی از سرزمین جبل عامل به عراق، به صدرزاده یا صدرعاملی معروف شدند. (رسول صدر عاملی، کارگردان سینما یکی از افراد همین خاندان است. محمد علی جمال زاده، که برخی او را به عنوان پدر داستان کوتاه در ایران میشناسند نیز دیگر چهره ادبی این خاندان است. او فرزند جمال الدین واعظ اصفهانی است که از رهبران انقلاب مشروطه بوده است.) این خاندان دو چهره شاخص دیگر نیز در محیط سیاسی ایران دارد. زهره صادقی، همسر سید محمد خاتمی رئیسجمهور پیشین ایران، خواهرزاده امام موسی صدر است، درست مثل صادق طباطبایی، از چهرههای نزدیک به امام و سخنگوی دولت موقت.
کارنامه صدرعاملی در دوران خاتمی
با نگاهی اجمالی به کارنامه صدرعاملی درمییابیم که اوج دوران کاری او در سینمای ایران به سالهای 76 تا 84 برمیگردد. دورهای که محمد خاتمی بر مسند ریاستجمهوری کاخ پاستور تکیه زده بود و سینما در قیاس با شرایط دو دهه اخیر اوضاع نسبتا مناسبتری برای سینماگران و حتی مخاطبان داشت. البته که صدرعاملی پیشتر با کارگردانی فیلمهایی نظیر "گلهای داوودی" و "پاییزان"، امضای خود را در سینمای ایران ثبت کرده بود اما پیک فیلمسازی او به "دختری با کفشهای کتانی" و "من ترانه 15سال دارم" برمیگردد. دو فیلم جریانساز که به ریبرندینگ صدرعاملی در دوران اصلاحات کمک شایانی کرد.
رسول صدرعاملی با استفاده از فضای باز پیشآمده پس از دوم خرداد ۷۶، دوره تازهای از فعالیت خود را آغاز کرد. دختری با کفشهای کتانی روایت دختری نوجوان به اسنم تداعیست که درگیر ماجرای عاطفی با آیدین شده و در این مسیر با مصائب فراوانی روبرو میشودف فیلم برای نخستین بار به مواجهه پلیس با ملاقاتهای خصوصی دختران و پسران جوان در اواخر دهه هفتاد میپردازد و به نوعی فیلمی ساختارشکن در سینمای ایران به حساب میآید.
دیگر فیلم موفق او در این دوره "من ترانه 15سال دارم" بود. این فیلم همچنین گیشه بسیار خوبی داشت و به دومین فیلم پرفروش سال ۸۱ سینمای ایران تبدیل شد. فیلم از یک جنبه دیگر نیز اثر مهمی بود چراکه صدرعاملی با این فیلم یکی از مهمترین ستارههای دو دهه اخیر را به سینمای ایران معرفی کرد: ترانه علیدوستی که با من، ترانه8، ره صدساله را یک شبه طی کرد و به یکی از معدود بازیگرانی تبدیل شد که با اولین نقشآفرینیشان سیمرغ بلورین بازیگری را از جشنواره فیلم فجر به دست آوردهاند.
صدرعاملی پس از دوره خاتمی گزیدهکارتر شد و میتوان گفت که پس از سال 86 تا همین جشنواره فجر اخیر اثر شاخصی را برای سینمای ایران کارگردانی نکرد. بیست و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر میزبان «شب» دیگر ساخته صدرعاملی بود و این بار هم بازیگر فیلم او توانست سیمرغ بلورین را از آن خود کند. امین حیایی که در آن سالها به طور خاص برای بازی در فیلمهای کمدی شناخته میشد و طرفداران بسیار یافته بود با حضور در «شب» برگی تازه در کارنامه کاری خود ورق زد و نتیجه این انتخاب برای او بسیار مثبت بود. حیایی در این فیلم با عزتالله انتظامی و خسرو شکیبایی همبازی شد و پشت دوربین کارگردانی چون صدرعاملی حضور داشت؛ فیلمسازی که اغلب بازی بازیگرانش از چشم داوران دور نمیماند. این بار هم حیایی توانسته بود فرصت را از آن خود کند و نام بازیگر برگزیده مرد را به دست آورد.
آشتی صدرعاملی با سیمرغ با "زیبا صدایم کن"
روز گذشته آیین افتتاحیه فیلم زیبا صدایم کن در باغ فردوس و مجموعه موزه سینما برگزار شد و ماجراجویی این فیلم در گیشه از چهارشنبه آغاز خواهد شد. این فیلم مهمترین ساخته رسول صدرعاملی طی ۲ دهه اخیر است. منتقدانی که فیلم را در جشنواره دیده بودند گقتند که یخ جشنواره با این فیلم شکست. فیلمی که از همان شروع قصه دارد. فیلمی که اتفاقا به همت کانون ساخته شده. ظاهرا پس از مدتها سینمای ایران با یک ملودرام نسبتا قوی طرف شده و همین هم اتفاقف مبارکیست.
صدرعاملی اینبار ژولیت رضاعی را معرفی میکند. به هر حال اولین حضور سینمایی ژولیت رضاعی نوید یک بازیگر خوب را میدهد که بدون تلاش برای خودنمایی، دوربین دوستش دارد و تماشاگر با او همدلی میکند. دوتایی امین حیایی و ژولیت رضاعی به عنوان پدر و دختر، از لطیفترین روابط انسانی سینما در این ۳-۴ سال اخیر است. رابطهای که طبعا اول سرد و حتی توام با خشونت است و رفته رفته شکل خودش را پیدا میکند.
اما از سویی دیگر برخی منتقدان بر این باورند که مشکل اصلی فیلم بیمنطقی درام است که در ابتدا وقایع باورپذیر است ولی داستان به استناد اقتباسی بودن از میانه به بعد رها میشود؛ وقتی ژانر و فضای فیلم یک ملودرام رئال تعریف شده این حجم از بی منطقی و اتفاقات عجیب و غریب باعث سقوط فیلم میشود فیلم از نیمه به به بعد هم در باورپذیری قصه و هم در کارگردانی و بازیها افت میکند.
بازی حیایی در نیمه نخست درخشان و شایسته نامزدی است، ژولیت رضاعی خوب بازی میکند ولی نقص شخصیتپردازی دارد؛ چرا یک دختر دهه هشتادی باید اینقدر عاقل و منطقی باشد و حتی یک حرف و کلام بچهگانه و تینیجری از او بیرون نمیزند. در نیمه اول فیلم این اشکالات به دلیل جذابیت درام و کارگردانی خوب صدرعاملی پیدا نیست، مثل بی دلیل پول ندادن صاحب کافه به دختر، اما در ادامه این بیمنطقی درام و حجم عجیب غریب شدنها بدجوری توی ذوق میزند.
با وجود اینها سبب نمیشود «زیبا صدایم کن» خوشایند نباشد و به یکی از قابلقبولترین فیلمهای امسال بدل نشود. بهخصوص که موسیقی کریستوف رضاعی -که موسیقی «کنعان» را تداعی میکند- بر آن ضمیمه شده است.