تأملی درباره ایران‌اندیشی شهید مطهری

اقتصاد ایران: نشست «ایران اندیشی مطهری» با حضور بررسی آراء نظریه پرداز انقلاب اسلامی آیت الله شهید مطهری درباره ایران با حضور علی مطهری و سیدرضا حسینی عضو در مرکز مطالعات راهبردی تسنیم برگزار شد.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شهید مطهری در موقعیتی ایستاده که سه مولفه گذشته گرایی، اسلام گرایی و تجدد از سوی طیف های مختلفی مورد تأکید قرار می گرفت. یک باستان گرایی تاریخی و یک رویکرد اسلام گرایانه که خود دارای سه خوانش تحجر گرایانه، احیاگرایانه و تجدد گرایانه بود و همچنین یک هویت غربی که توسط رژیم پهلوی به جامعه تحمیل می شد. با این وصف و با این سه گانه شهید مطهری چه تصویری از ایران و انسان ایرانی ارائه می دهد؟ به مناسبت ایام شهادت شهید استاد مرتضی مطهری این پرسش را در نشستی با حضور علی مطهری عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و سیدرضا حسینی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در میان گذاشتیم که متن کامل آن را در ادامه از نظر می‌گذرانید.

خدمات اسلام و ایران مساله روز جامعه ما بوده است

از منظر شهید مطهری ایرانی کیست و ایشان چه تصویری از انسان ایرانی ارائه می دهد؟

سیدرضا حسینی: بحثی که استاد مطهری در آن زمان در حوزه خدمات متقابل اسلام و ایران مطرح کردند، بحثی ناظر بر موضوعاتی بود که در جامعه طرح می شد. استاد مطهری رسالت اصلی خود را رسالت فکری قرار می دهد و این را به طور مشخص در آثارش مطرح می کند که اگر چه من نمیتوانم در برابر بسیاری از انحرافات عملی کاری بکنم اما می توانم در حوزه موضوعات فکری و فرهنگی پاسخ‌های مناسب ارائه کنم.

لذا ایشان رسالت خود را در حوزه فکری و فرهنگی قرار می دهد و در جایی اشاره می کنند که سخنرانی های من در این حوزه با استقبال چشمگیری مواجه شده است. یعنی مردم هم این طلب را دارند که به صورت واقعی تر درکی از خود و گذشته خود پیدا کنند. به هر حال در حوزه فکری و فرهنگی نمی‌توانید روایت خودتان را به مردم تحمیل کنید. روایت های موجود وجود دارند و روایت دیگری طرح می شود و مردم با عقل و منطق خود این روایت را مورد بررسی قرار می‌دهند، حال یا می پذیرند یا نمی پذیرند. لذا این مسأله، مساله فکری روز جامعه ما بوده است.

موضع و جایگاه ورود استاد مطهری به مساله، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی است. دغدغه اصلی استاد مطهری در حوزه فکری که دغدغه ای کلان است و بقیه موضوعات را به تناسب دیگر موضوعات مطرح می کند، بررسی علل انحطاط تمدن اسلامی است. این را در مقدمه کتاب انسان و سرنوشت با شرح مفصلی مطرح می کند و موضوعات مشخصی که باید کار شود را ذکر می کند.

اگر کسی بخواهد با دغدغه اصلی شهید مطهری آشنا شود، قطعا باید این مقدمه را بخواند. موضوعاتی از جمله مساله اسلام و مقتضیات زمان و مساله فلسفه تاریخ و... همه در قالب موضوعاتی است که در آن مقدمه طرح شده است و بحث شده که علت انحطاط جامعه اسلامی چه بود؟

استاد مطهری از پایگاه اسلامی به بحث ورود می کند و جامعه اسلامی برای ایشان اصالت دارد ولی وقتی وارد بحث می‌شود با منطق ملی و ملیت طرح بحث می کند و پیش می رود که گذشته ما چه گذشته ای است و ایرانی چه واکنشی در برابر اسلام داشته و چطور با اسلام مواجهه پیدا کرده است.

تأملی درباره چیستی امر ملی در آرا شهید مطهری

ایشان وقتی وارد بحث می شود برای این موضوع دو معیار تعیین می کند که چه موضوعی با چه معیاری موضوعی ملی است؟ یک معیار این است که موضوعی که طرح می شود رنگ و بوی ملت خاصی را نداشته باشد و به ملت خاصی تعلق نداشته باشد. ایشان از نازیسم آلمان و صهیونیسم یهود مثال می زند که رنگ و بوی ملت آلمان یا یهودیت را دارند. معیار دیگر این است که موضوع یا مساله فراتر از جامعه ای خاص باشد و مربوط به بشریت و انسانیت باشد. به طور مثال در حوزه فلسفه می گویند نوابغ متعلق به کل بشریت هستند. اما در عین حال وقتی در حوزه ملیت بحث می کند می گوید موضوع ملیت و ناسیونالیسم دو وجه دارد، یک وجه تعصب و خودخواهی است که می تواند مانع از دیدن حقایق شود. وجه دیگر که مورد پذیرش اسلام هم هست این است که برای نزدیکان و همسایگان و کسانی که نزدیک به فرد هستند، حقوق بیشتری قائل شد. حتی چه اشکالی دارد اگر برداشت های مثبت ملیت گرایی و ناسیونالیسم را مورد استفاده قرار بدهیم، چون موجب اتحاد بیشتر و همبستگی بیشتر می شود. استاد مطهری با چنین مقدمه ای وارد بحث ایرانی می شود که ملت ایران چه کسانی هستند.

وقتی راجع به موضوعاتی که مقدمه تکوین بحث ملت هستند صحبت می کند از جمله جغرافیا، نژاد یا... نظر ایشان بر این است که نمی توانیم در مورد هیچ کدام از این ها ادعا کنیم خلوص وجود دارد. مثلا نژاد خالص آریایی نداریم، زیرا مرزهای جغرافیایی تغییر کرده اند و شرایط اقلیمی متفاوت شده است. این موضوعات که مقدمه تکوین ملت بوده دیگر نمی تواند مورد بحث باشد. این مربوط به گذشته ملت بوده است. آنچه مربوط به حال ملت است، وجدان جمعی و باور جمعی مردم است که به چیزی اعتقاد دارند. آنچه مربوط به آینده است آرمان ها و اهداف مشترک است.

 

ایران جغرافیایی، ایران فرهنگی یا ایران سیاسی؟

ایشان وقتی بحث را مطرح می کند می گوید ملت ایران در مواجهه با اسلام چه واکنشی نشان داده است؟ در مورد ایران سه رویکرد وجود دارد. ایران جغرافیایی، ایران فرهنگی و ایران سیاسی. گفته می شود مرزهای ایران جغرافیایی در گذشته بسیار بیشتر از زمان حال بوده و گفته می شد ایران جغرافیایی فیل بود و ایران فرهنگی شیر بود چون فرهنگ ما از مرزهای فعلی گسترده تر است و درباره ایران سیاسی گفته می شود گربه است به این معنی که در مرزهای خودمان محدود است. استاد مطهری در این حوزه درباره ایران فعلی و ایران سیاسی بحث می کند، چون در ابتدای بحث اش می گوید موضوع ملت و حاکمیت سیاسی را از زمانی که به شکل واحد های حقوقی و سیاسی تعریف شدند، ملاک قرار می دهیم.

اینجا طرح مساله اصلی ایشان این است که ما با دو معیاری که طرح می کنیم، یعنی یکی رنگ و بوی ملت خاصی را نداشته باشد و دوم مساله ای جهانی باشد، پیش می رویم. شهید مطهری چند مثال می زند مثلا در جاهایی که مردم چیزی را خواسته و پذیرفته اند مشروطه را ذکر می کند. وقتی نظام مشروطه وارد ایران شد اکثریت مردم پذیرفتند و درباره اش فداکاری کردند. اقلیتی دربرابر این ایده ایستاد ولی اکثریت غلبه کرد و ملت این نظام سیاسی و اجتماعی جدید پذیرفت. ما نمی توانیم بگوییم چون نظام سیاسی و اجتماعی ما همواره استبداد بود، این نظام سیاسی و اجتماعی جدید متعلق به ما نیست. بلکه مورد پذیرش ما قرار گرفته است.

با ورود اسلام، انقلابی در میان مردم اتفاق افتاد

با همین معیار به سراغ اسلام می روند که اسلام چطور وارد ایران شد و مردم چه واکنشی نسبت به اسلام نشان دادند. در آن زمان دو امپراطوری ایران و رم حاکمیت داشت. جمعیت نظامی ایران دو برابر و نیم جمعیت نظامی اعراب و مسلمانان بود و اگر مردم می خواستند مقابله کنند و از حکومت محافظت کنند توان اش وجود داشت. ایشان می گوید آنچه در حمله مسلمانان به ایران از بین رفت حاکمیت سیاسی بود. اما از جهت ملت چه اتفاقی افتاد؟ با ورود اسلام در ملت، انقلاب رخ داد. انقلاب افکار جدیدی را وارد ملت می کند و جهانبینی جدیدی به ملت می دهد و انسان ها تحت تاثیر فرهنگ و فکر جدید تحول پیدا می کنند و ادبیات جدید، فکر فلسفی جدید، مسائل هنری جدید و... ایجاد می شود. از این جهت آنچه در ایران اتفاق افتاده از جهت حاکمیت سیاسی ایران در برابر مسلمانان شکست خورده ولی از جهت مردم، انقلابی در میان مردم اتفاق افتاده است.

ایرانیان در برابر حقیقت تسلیم شدند

تصویری که شهید مطهری در طول تاریخ از انسان ایرانی ارائه می دهد تعارضاتی با دیگر متفکرین دارد به طور مثال انسان ایرانی که آقای زرین کوب در دو قرن سکوت تصویر می کند، ایرانی منفعلی است. یعنی اثر گذاری و کنشی ندارد. ولی ایرانی که شهید مطهری ترسیم می کند یک ایرانی مقاوم و فعالی است. تصویر انسان ایرانی از نگاه شهید مطهری را چگونه می بینید؟

علی مطهری: اگر بخواهیم از نظر شهید مطهری صفتی برای ایرانی ذکر کنیم ایشان می گویند: بارزترین صفت ایرانی ها در جریان تقابل با ورود مسلمانان به ایران، تسلیم شدن در برابر حقیقت است. این افتخاری برای ایرانیان است که مردمی متعصب نبودند و تسلیم حقیقت شدند و افتخاری برا اسلام است که ملتی با تمدنی طولانی به این دین گرویده است. البته شهید مطهری برای ایرانی و عراقی بودن یا اهل جایی دیگر بودن اصالتی قائل نیست. ایشان تقریبا دید امام خمینی را دارد. شما در صحبت های امام به ندرت کلمه ایران را می شنوید. ایشان فقط از اسلام می گوید. ایشان نگاهی گسترده تر دارند و نمی خواهند مساله را به ایران محدود کنند. اگر تعبیرات امام را بررسی کنید اسلام برجسته است و بحث ایران مطرح نیست. اخیرا ما خیلی از ایران حرف می زنیم و بر وطن تاکید می کنیم. در نگاه امام خمینی و شهید مطهری اصالت با مکتب و ایدئولوژی است. اینکه انسان وطن خاصی دارد، مایه افتخار نیست. چون این امری در اختیار ما نبوده است ولی انتخاب مکتب اسلام می تواند مایه افتخار باشد.

 

شهید مرتضی مطهری , انقلاب اسلامی ,

 

ورود شهید مطهری به این بحث از اینجا بود که در زمان رژیم گذشته بسیار تبلیغ می شد که اسلام امری خودی و ملی نیست و برای ما ایرانی ها امری بیگانه است. سیاست رژیم شاه، بازگشت به ایران باستان بود و فعالیت های زیادی داشتند از جمله جشن های 2500 ساله شاهنشاهی ایران و مهمتر از آن تغییر تاریخ اسلامی به تاریخ شاهنشاهی. در سال های 55 و 56 حس می کردند نه از طرف انقلابیون مسلمان و نه از طرف مبارزان چپ گرا و مارکسیست ها و کمونیست ها هیچ خطری تهدیدشان نمی کند و کمی مغرور شدند و به فکر افتادند که سیاست های خود را با صراحت اجرا کنند. این از اشتباهات رژیم گذشته بود. اگر این کار ها را نمی کردند و تغییر تاریخ اسلامی اجرا نمی شد و اشاعه فساد و فحشا پیگیری نمی شد، سرنگونی رژیم شاه به این آسانی نبود. کاری کردند که مردم حس کردند رژیم پهلوی در مقابل اسلام ایستاده است.

تضادی بین هویت ایرانی و اسلامی وجود ندارد

شهید مطهری 5 سخنرانی در حسینیه ارشاد دارند که سخنرانی های پر شوری است و با این کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران متفاوت است. آنجا مطالبی گفته شده که در این کتاب نیست. انگیزه ایشان پاسخ گویی به تبلیغاتی بود که در آن دوره انجام می شد که اسلام از ما نیست و ملی و خودی نیست و ما باید به اصالت و هویت اصلی خودمان و به ایران باستان برگردیم. امروز هم در ذهن بسیاری از مردم ما دو هویت وجود دارد یک هویت مربوط به گذشته و 25 قرن شاهنشاهی است و این تمدن را افتخاری برای خود می دانند و دیگری هویت اسلامی که دارای افتخارات و نکات مثبتی است و فکر نمی کنند که هویت ملی امری واحد است و اسلام یکی از عناصر تشکیل دهنده هویت ملی ما است. اینطور نیست که ما یک هویت ملی داشته باشیم و یک هویت اسلامی. هر دو یکی است. هویت و فرهنگ یک ملت از آداب و رسومی که دارند و خلق و خو و مذهب آن ملت تشکیل شده است. یعنی مذهب یکی از عناصر ملی و هویتی هر ملتی است. از زمانی که اسلام را پذیرفته ایم اسلام جزو هویت ملی ما است و نباید تفکیک قائل بشویم و بگوییم هویت ملی ما بهتر است یا هویت اسلامی ما و تضادی بین این ها قائل شویم.

ملت ایران تمدن خود را تقدیم اسلام کرد

به نظر می رسد شهید مطهری اگر چه اصالت را به اسلام می دهند ولی به هویت ایرانی هم بی توجه نیستند، صورتبندی شهید مطهری از مساله چیست؟

سیدرضا حسینی: نکته اول این است که ملت هایی که امروز در عالم وجود دارند، واحد های حقوقی و سیاسی هستند که در سطح بین الملل به عنوان یک ملت شناخته شده اند. بسیاری از آن ها براساس حوادث تاریخی به واحد ملت تبدیل شده اند. چون در واحد های اجتماعی، واحد خانواده، واحد قبیله و واحد بزرگتر ملت را داریم، بسیاری از این ملت ها تحت تاثیر شکست عثمانی ها در جنگ جهانی، به ملتی با حکومت واحد و مرز های مشخص تبدیل شده اند ولی در مورد ایران این ماجرا متفاوت است. ملت ایران بر اثر حادثه های اخیر شکل نگرفته است. ملت ایران پیش از این هم وجود داشت و سابقه ای طولانی در تاریخ باستانی خود دارد. دوم اینکه ملت ایران صاحب تمدنی بود که از نظر استاد مطهری این تمدن را تقدیم اسلام می کند. مردم ما صاحب تمدنی هستند و فهم آن ها متفاوت از دیگران است چون صاحب مدنیتی هستند. لذا وقتی با اسلام مواجه می شوند پیام اسلام را غیر بشری و واقعی و الهی می بینند و در مواجهه با این پیام واکنش نشان می دهند. لذا صحبت در مورد ملت ایران متفاوت از صحبت درباره دیگر کشور ها است. ایران اینجا موضوعیت دارد به همین دلیل استاد مطهری وارد این بحث شده است.

ملت ایران پیام اسلام را متناسب با فطرت خود دید

نکته دوم این است که شهید مطهری این بحث را مطرح می کنند که آیا هر هویتی که متعلق به هر ملتی است اصالت دارد و باید از آن هویت دفاع کرد یا نه؟ آیا ممکن است برخی از این هویت ها به نسبت شکل گیریشان هویت های اصیلی نباشند؟ ایشان می گوید انسان یک لوح سفید و بدون گرایش نیست که بگوییم هر چیزی را بپذیرفت، آن پذیرش صحیح و درست است و همان هویت وی می شود، نه اینطور نیست، انسان فطرتی دارد و در فطرت او گرایش به توحید و حقیقت و عدالت وجود دارد. استاد مطهری با این مقدمه وارد بحث می شوند و می گویند ملت ایران در مواجهه با پیام اسلام این پیام را متناسب با فطرت خود دید. چرا که مبتنی بر حقیقت و عدالت است. چون ملت ایران از گذشته مدنیتی داشت و با گذشته ای تمدنی با اسلام مواجه می شود لذا فهم آن ها از اسلام عمیق تر است. از این رو زمانی که اسلام وارد ایران می شود مردم که از نظامات طبقاتی دوره ساسانی ناراضی بودند به وقت مواجهه با پیام اسلام و برداشته شدن حاکمیت سیاسی، اسلام را قبول کردند. در برابر این حرف که اسلام از بیرون وارد ایران شده است ایشان می گوید ما تا اواسط قرن دوم استقلال سیاسی نداشتیم و از قرن دوم به بعد حکومت هایی بر سر کار می آیند که استقلال سیاسی پیدا می کنند. اگر اینجا می خواستند از حکومت مرکزی مستقل شوند به راحتی می توانستند استقلال پیدا کنند ولی این کار را نکردند چون ملت ایران نمی پذیرفت. ولو اینکه ملت ایران بین خلافت حاکم و پیام اساسی اسلام تفکیک قائل شد اما خود را از حوزه اسلامی جدا نکرد حتی وقتی که استقلال پیدا کرد. وقتی استاد مطهری وارد بحث ایران و اسلام می شود چون عقبه ایران و گذشته تاریخی اش، تمدنی است، ایران برای ایشان موضوعیت دارد.

اگر بخواهیم عناصر هویت ملی را تصویر کنیم برخی این عناصر را اعم از هویت ایرانی، هویت اسلامی و هویت مدرن ترسیم می کنند. تجدد و غرب در نگاه شهید مطهری چه جایگاهی دارد آیا باید این عنصر را عنصری هویتی در نظر بگیریم یا در تفکر شهید مطهری غرب و مدرنیته امری عارضی است؟

علی مطهری: برخورد هر مکتبی با دیگر تمدن ها دو جور است. زمانی تسلیم می شود و در آن تمدن هضم می شود و هویت اصلی خود را از دست می دهد یا برخورد منصفانه ای می کند و نکات مثبت را می گیرد و نکات منفی را طرد می کنند.

شهید مطهری تعبیری دارند که می گویند گاهی ملت ها دچار استسباع می شوند. یعنی ملت ها حالتی پیدا می کنند که اراده دفاع از بین می رود. مثل حالتی که انسان ضعیف در مقابل حیوانی درنده پیدا می کند و توان فرار پیدا نمی کند و تسلیم می شود. برخی ملت ها در مقابل استعمار و تمدنی دیگر دچار این حالت می شوند. در مقابل تمدن غربی باید بده بستان داشته باشیم و نقاط منفی را طرد کنیم و از نقاط مثبت استفاده کنیم. اما اکنون نمی توان گفت تمدن غربی یکی از عناصر هویت ملی ما است. روشن است که نیست ولی بهره گیری از تمدن غربی اشکالی ندارد.

تجدد ذیل هویت ملی ما قرار نمی گیرد

اما بخشی از جامعه خواه یا ناخواه هویت متجددانه پیدا کرده است. این را ذیل هویت ملی در نظر نمی گیرید؟

علی مطهری: نخیر، این ذیل هویت ملی قرار نمی گیرد. ممکن است گرایش هایی به سبک زندگی آن ها پیدا شده باشد ولی این مساله خطرناکی نیست. خطر آنجاست که ما شخصیت خود را از دست بدهیم و تابع فرهنگ غربی شویم. یعنی طوری که هر چه از آنجا می آید را به راحتی و بدون تامل بپذیریم. جامعه ما هنوز چنین حالتی ندارد.

آقای حسینی پاسخ شما به این پرسش چیست؟ تجدد یکی از عناصر هویتی ماست یا امری عارضی است؟

سیدرضا حسینی: ما در مواجهه با تمدن غربی باید سه سطح را از هم تفکیک کنیم یک سطح ابزاری است که در تمدن غرب ایجاد شده است. یک بخش نظامات سیاسی و اجتماعی است و بخشی مربوط به مبانی فکری و فلسفی است. با تفکیک این سه بخش با نگاه استاد مطهری می توان راحت تر اظهار نظر کرد. با معیار و مقیاس شهید مطهری در بحث درباره ملت، ابزار هایی که تمدنی تولید کرده متعلق به ملت خاصی نیست و رنگ و بوی ملت خاصی را ندارد.

در میان برخی از متفکران و برخی از کسانی که در حال حاضر درباره مباحث استاد مطهری بحث می کنند، یک نوع نگاه فردیدی تحت تاثیر هایدگر تکثیر پیدا کرده که تمدن غرب را یک مجموعه به هم پیوسته و غیر قابل تفکیک می دانند. در دوره شهید مطهری هم این مباحث وجود داشت، ولی ایشان به این مباحث ورود پیدا نمی کند و توجهی ندارد چون نگاهش نگاه دیگری بوده است.

درباره نظامات سیاسی و اجتماعی نیز به همین صورت است. با نظامات سیاسی و اجتماعی جدیدی در غرب مواجه بودیم و در داخل کشور آن ها را پذیرفته ایم. چه دوره مشروطه که استاد مطهری مثال می زند و چه امروز که با مدل دموکراسی و مردم سالاری روبرو هستیم، درباره این ها هم محدودیتی نداریم و می توانیم به آن ها بپردازیم. ولی وقتی با مباحث اصلی و اساسی فکری و فلسفی روبرو می شویم باید متوجه باشیم که این مباحث چه نسبتی با مباحث فکری و فلسفی متعلق به ما دارد؟ ما پیامی عالی تر از اسلام نداریم. وقتی با پیام غرب مواجه می شویم آن را در تضاد با پیام اسلام می بینیم. موضوعات اساسی که مبانی فکری و فلسفی غرب را تشکیل می دهد اصالت لذت، اصالت سرمایه و اصالت انسان و سکولاریم و اومانیسم و... است و این ها با مبانی فکری و فلسفی ما در تضاد قرار دارد. از نگاه خواص ملت ایران آنچه که ما در حوزه مباحث فکری و فلسفی داریم برتر از آن چیزی است که در غرب اتفاق افتاد.

 

شهید مرتضی مطهری , انقلاب اسلامی ,

 

وقتی فضای فکری و فرهنگی یک هویت بر فضای فکری و فرهنگی تمدنی دیگر غلبه نمی کند، نمی توانید بگویید هویت یک ملت تغییر کرده است یا تحت تاثیر قرار گرفته است.

استاد مطهری در مورد هویت یک نگاه یکپارچه دارند. اعتقاد استاد مطهری این است که در عین اینکه افراد اصالت دارند، در ترکیبی که در جامعه اتفاق می افتد، این ترکیب، فرهنگی واحد ایجاد می کند و نمی توان هویت های خرد را ملاک قرار داد و بگوییم هویت ملی ما تحت تاثیر قرار گرفته است. این هویت های خرد نمی توانند هویت اصلی را تحت تاثیر قرار دهند.

فرهنگ غربی وارد ذات هویت ما نشده و امری عارضی است

نظر شما این است که اسلام شیعی این غلبه را بر هویت ملی ما داشت و به امری ملی تبدیل شد ولی به هویت غربی به عنوان یک خرده هویت نگاه می کنید؟

سیدرضا حسینی: پذیرش اسلام شیعی با مواجهه ایرانیان با اسلام و تمدن اسلامی متفاوت است. ما تا زمان خلافت عباسی برتری فرهنگی خلافت را پذیرفته بودیم. وقتی خلافت منقرض شد و وحدتی که در ایران شکل می گیرد حول محور فرهنگ تشیع است. از قرن 10 با روی کار آمدن صفویان اصالت با فرهنگ شیعی است ولی پیوند هویت ملی ما و هویت شیعی شکل گرفته بود.

باید گفت برخی از مسائل هویت، ذاتی و برخی عرضی است. اگر مساله ای وارد ذات هویت شود، می توانیم بگوییم هویت را تحت تاثیر قرار داده و تغییرش داده است ولی وقتی وارد ذات هویت نشود نمی تواند آن را تغییر دهد. فرهنگ غربی وارد ذات هویت ملی ما نشده است. اما اسلام شیعی چنین بوده است.

انقلاب اسلامی یکی از خدمات ایرانیان به اسلام است

ما امروز دو دیدگاه داریم. یک دیدگاه این است که انقلاب اسلامی تهدیدی برای ایران بود این موضوع در داخل و خارج بسیار تبلیغ می شود. دیدگاه دیگر این بود که انقلاب اسلامی عامل نجات دهنده ایران بود. دیدگاه دوم توسط مقام معظم رهبری مطرح شده است. سال گذشته ایشان در چند نوبت وقایع پهلوی را بازخوانی کردند و نوع حکمرانی دوران پهلوی را تشریح کردند و نتیجه ای که می گیرند این است که انقلاب اسلامی، ایران را نجات داد. در سال های قبل هم  تعبیری داشتند که استکبار جهانی نقشه ای برای ما طراحی کرده بود و حاج قاسم ایران را از چنگال دشمنان بیرون کشید. ایشان چنین تعابیری دارد ولی دیدگاه مقابلی وجود دارد که انقلاب اسلامی تمامی ارزش های ایرانی و هویت ملی ما را تحت الشعاع قرار داده و منافع ملی را فدای منافع امت اسلامی کرده است و... با توجه به مجموع مباحث اگر شهید مطهری امروز بود چه پاسخی به این دیدگاه می داد و نسبت میان انقلاب اسلامی و ایران را چگونه توصیف می کرد؟ آیا باز هم همین موضوع ایران و در هم تنیدگی انقلاب اسلامی و ایران  و خدمات متقابل انقلاب اسلامی و ایران را داشتیم یا نه؟ براساس نظر شهید مطهری چه مواجهه ای می توانیم با این دو نگرش داشته باشیم؟

علی مطهری: من فکر می کنم انقلاب اسلامی در ادامه خدماتی است که ایرانیان به اسلام کردند. شهید مطهری در کتاب خدمات متقابل فصلی را به خدمات ایرانیان به اسلام اختصاص داده اند. به نظر می رسد انقلاب اسلامی یکی دیگر از خدماتی است که ایرانیان به اسلام کردند و آثار آن را می بینیم. بعد از این انقلاب تحولی در دنیای اسلام ایجاد شد از جمله مسیر مساله فلسطین تغییر کرد و در کشور ما نیز نگاهی فرا ملی به مسائل جهان پیدا شد.

جمهوری اسلامی نگاهی فراتر از ایران دارد و نگاهی فراتر از مساله ملیت و وطن و... دارد امام از ابتدا چنین نگاهی داشتند. این تفکر بود که این انقلاب باید به تمام جهان و کشور های اسلامی صادر شود.

توجه به دنیای اسلام مقوم منافع ملی ماست

کسانی که می گویند فقط باید خودمان و ملت خودمان را ببینیم و منافع ملی معیار است و منافع اسلامی و مساله فلسطین وجهان اسلام ربطی به ما ندارد، طبیعی است که انقلاب اسلامی را به حال ایران مضر خواهند دانست و مانعی برای پیشرفت ایران ارزیابی خواهند کرد ولی اگر نگاه جهانی اسلام را قبول داشته باشیم این انقلاب هیچ تضادی با پیشرفت ایران ندارد. توجه به دنیای اسلام و منافع دنیای اسلام تضادی با منافع ملی ندارد و بلکه برخی جاها مقوم منافع ملی ما است. این رسالتی است که اسلام بر عهده ما گذاشته است ما نگاه ایدئولوژیک داریم و نمی توانیم آن را انکار کنیم.

جدا از تعالیم اسلام از نظر انسانی وظیفه ما چیست؟ آیا می توانیم نسبت به همسایگان و دیگر کشور های اسلامی بی تفاوت باشیم؟ باید تعادلی ایجاد کنیم تا منافع ملی و رفاه مردم خیلی آسیب نبیند.

انقلاب اسلامی با تمدن قدیم ایران دشمنی ندارد

به طور مثال ما اجتماعات فرهنگی در ایام نوروز در حافظیه، آرامگاه سعدی و یا تخت جمشید داشتیم که نوعی واکنش و یا مقاومت مردم در مورد هویت ایرانی تلقی شد و اینطور وانمود که که گویا حضور مردم در این مراسمات برای هم آوردی با انقلاب اسلامی است...

علی مطهری: اشتباه می کنند. انقلاب اسلامی با تمدن قدیم ایران دشمنی ندارد. کوروش انسان عاقلی بود و اگر او هم در دوره اسلام بود، دین اسلام را می پذیرفت. انقلاب اسلامی و اسلام دشمنی با تمدن قدیم ایران ندارد. آن تمدن به جای خود نقاط مثبت و منفی دارد. ولی این گروه تضادی غیر واقعی و برساختی ایجاد می کنند.

تضاد اسلام و ایران برساختی است

ما در ایام نوروز، سفر ها به شیراز و بازدید تخت جمشید را داریم چه اشکالی دارد؟ امسال یکی از مقامات، سردار باقری ایام نوروز در تخت جمشید بود. کوروش پادشاهی عاقل و شخصیتی برجسته در زمان خود بود. در مقابل خسرو پرویز را داریم یا پادشاهانی جنایتکار داریم. دوره اسلامی و دوره ایران باستان در جای خود قرار دارند اسلام نیامده تا آن دوره را نابود یا پنهان کند، تضادی بین این دو وجود ندارد. زمانی مردم ما دین زرتشت را داشتند. فرهنگی داشتند. بعد از مدتی متوجه شدند اسلام بهتر است و اسلام را در طول قرن ها انتخاب کردند و زوری وجود نداشت. در دوره ای که اعراب در ایران تسلط سیاسی نداشتند ایرانی ها می توانستند اوستا را جایگزین قرآن کنند، یا اسلام را کنار بگذارند ولی این کار را نکردند. در دوره ای که ایرانیان استقلال پیدا می کنند خدمات بیشتری به اسلام ارائه می کنند. این وضعیت تاریخی نشان می دهد ایرانیان اسلام را با جان و دل پذیرفته اند. از این رو آنچه در مورد تضاد میان این دو مطرح می شود برساختی است و رسانه های بیگانه ای چون ایران اینترنشنال این تصورات را ساخته اند. تعدادشان زیاد نیست ولی سر و صدا می کنند و صدایشان بلند است.

کسینجر معتقد بود ایران نظم جهانی را به چالش کشیده است

سیدرضا حسینی: طرح مساله ای که استاد مطهری در خدمات متقابل ایران و اسلام داشتند را می توانیم در مورد خدمات متقابل انقلاب اسلامی و ایران داشته باشیم. ما در چه شرایط و چه عالمی زندگی می کردیم؟ چه مساله ای زمینه خروجمان از آن وضعیت را ایجاد کرد؟ ما در شرایط دیکتاتوری زندگی می کردیم. به لحاظ سیاسی و اقتصادی و تا حدی قضایی استقلالی در کشور وجود نداشت. مسائل فرهنگی کشور تحت تاثیر فرهنگ غرب قرار گرفته بود، در مسائل آموزشی، عدالت آموزشی نداشتیم و خیلی از مسائلی که طرف قیاس با وضعیت امروز ما نیست. ولی آنچه ملت را از آن وضعیت به وضعیتی بالاتر آورد مبتنی بر انقلابی است که رخ داد.

حال این انقلاب چه کمک هایی به اسلام کرده است؟ کسینجر کتابی با عنوان نظم جهانی دارد مساله اش با ایران این است که ایران با دو گانه ای وارد نظم جهانی شده و این نظم را با زیرکی و ظرافتی به چالش می کشد، آن دوگانه چیست؟ ایران نظم جهانی را که از وستفالی مورد پذیرش جهان بوده است را پذیرفته و به عنوان یک کشور ملت قوانین بین المللی را می پذیرد ولی در عین حال برخی جاها انقلابی عمل می کند. می گوید ایران باید مشخص کند که یک کشور است یا یک انقلاب است؟ می گوید ما در مواجهه با انقلاب فرانسه توانستیم مهارش کنیم و داخل نظم جهانی هضم اش کنیم ولی در مواجهه با ایران نمی توانیم انقلاب ایران را داخل نظم جهانی هضم کنیم، چون این انقلاب ذاتا در بسیاری از موضوعات با مسائل حاکم بر نظم جهانی در تضاد است و این ها را به چالش کشیده است. وقتی مسائل را به چالش می کشید حاکمیتی که بر ساختار فعلی غلبه دارد شما را به چالش می کشد. این مسائل که با ان ها روبرو هستیم تحت تاثیر فضایی است که ما در آن نظم جهانی را به چالش کشیده ایم.

نکته دیگر را با مثال ارائه می کنم اگر روسیه را در نظر بگیریم زمانی سوسیالیسم وارد این کشور شد و با اندیشه سوسیالیسم نصف کره زمین را از لحاظ سیاسی از آن خود کرد. در مورد انقلاب اسلامی ایران با این مساله مواجه هستیم یا نه؟ این انقلاب به ما قدرتی می دهد که بخش زیادی از کشور های منطقه را تحت تاثیر قرار بدهیم و قدرتی فراتر از قدرت ملی ایجاد می کنیم و فراتر از مرز های داخلی عمل می کنیم اگر با دیده انصاف به این موضوع نگاه کنیم می توانیم این ماجرا را منفی تلقی کنیم و چنین قدرتی را انکار کنیم؟! طبیعتا این قدرت با نظم و ساختار فعلی جهانی مواجهه دارد. استاد مطهری هم اشاره می کند که استعمار فعلی اجازه نمی دهد که بسیاری از کشور ها با هویت مستقل خود در این عالم وارد شوند و از آن جلوگیری می کند تا حاکمیتش مختل نشود.

انتهای‌پیام/

 

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ