جبهههای معارض در مسیر مذاکرات تهران-واشنگتن
اقتصاد ایران: محسن عسگریان، پژوهشگر روابط بین الملل در یادداشتی با اشاره به بررسی چهار دسته از بازیگران در مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا پرداخته و مواضع و نگرش آنان را به این مذاکرات تحلیل کرده است.
به گزارش گروه سیاست خارجی خبرگزاری تسنیم، محسن عسگریان، پژوهشگر روابط بین الملل در یادداشتی به بررسی و تحلیل جبهههای معارض در مسیر مذاکرات غیرمستقیم تهران-واشنگتن پرداخته و بیان میکند که علاوه بر جبههای به رهبری رژیم صهیونیستی که نهتنها با مذاکره مخالف است، بلکه با استفاده از ابزارهای تخریبی، رسانهای و سیاسی، فعالانه برای جلوگیری از هرگونه تنشزدایی تلاش میکند؛ دستهای از بازیگران بینالمللی نیز حضور دارند که رویکردی متفاوت دارند.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
در ورای صفآرایی صریح (رژیم صهیونیستی)، دستهای از بازیگران منطقهای و بینالمللی حضور دارند که مخالف صریح نیستند، اما دچار تردید و دوگانگیاند. این کشورها—از عربستان و امارات گرفته تا چین، روسیه و حتی اتحادیه اروپا—از یکسو منافع خود را در ثبات منطقهای و کاهش فشارهای جهانی بر ایران میبینند، و از سوی دیگر نگرانند که توافق احتمالی، وزن ژئوپلیتیکی یا نقش سنتیشان را در نظم منطقهای و بینالمللی تضعیف کند.
این بازیگران ملاحظهگر نه لزوماً اسپویلر (مخرب) هستند و نه همراه قطعی؛ بلکه در میانه طیفی از سکوت دیپلماتیک، مداخله نرم یا پیغامهای دوپهلو حرکت میکنند. فهم حساسیتهای این کشورها و طراحی سازوکارهای تعامل هوشمند با هر یک، بخش مهمی از موفقیت دیپلماسی ایران را رقم خواهد زد. در این بخش، تلاش میکنیم چهار گروه از این بازیگران مردد—یعنی کشورهای عربی خلیج فارس، روسیه، چین و اتحادیه اروپا—را از منظر منافع، نگرانیها و فرصتهای بالقوه، مورد واکاوی تحلیلی قرار دهیم.
در ادامه فرایند مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و ایالات متحده، بازیگرانی در سطح منطقهای و جهانی وجود دارند که موضعی دوگانه و محتاطانه نسبت به این روند اتخاذ کردهاند. این کشورها از یکسو از تنشزدایی استقبال میکنند، اما از سوی دیگر، نگران تغییر در موازنه قدرت، کاهش وزن ژئوپلیتیکی خود یا حذف از فرآیندهای تصمیمگیریاند. در این یادداشت، مواضع چهار دسته از بازیگران مهم بررسی میشود: کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، روسیه، چین و اتحادیه اروپا.
کشورهای عربی: تردید میان موازنه و مصالحه
برخی کشورهای عربی، بهویژه عربستان سعودی، امارات و بحرین، با نگاهی دوگانه به مذاکرات ایران و آمریکا مینگرند. آنها از یکسو نگران افزایش نفوذ ایران و تضعیف موقعیت استراتژیک خود در مناسبات با غرب هستند؛ اما از سوی دیگر، در سالهای اخیر مسیر مصالحه با ایران را نیز تجربه کردهاند. احیای روابط تهران–ریاض و تقویت کانالهای دیپلماتیک دوجانبه، نشان از تحول در رویکرد سنتی این کشورها دارد.
انتخاب عمان بهعنوان میانجی و محل مذاکرات، موجب آرامش بیشتر فضای عربی شده است؛ چراکه برخلاف تجربه برجام که عمدتاً در وین رقم خورد، این بار فرآیند گفتوگو در بستر منطقهای و با نقشآفرینی کشوری بیطرف و خوشنام در حال پیشبرد است.
روسیه: نگران بازیابی نفوذ آمریکا
روسیه، شریک راهبردی ایران در بسیاری از عرصهها، با دیدی محتاطانه به توافق احتمالی نگاه میکند. کرملین نگران آن است که احیای روابط ایران و غرب، بهویژه در غیاب ساختارهای چندجانبه، به بازتعریف توازن منطقهای و تضعیف نقش خودش در غرب آسیا منجر شود. همزمان با تداوم جنگ اوکراین و افزایش فشارهای غرب، کرملین بیش از هر زمان دیگری به شرکای شرقیاش وابسته است. بنابراین، نزدیکشدن ایران به آمریکا میتواند برای روسیه بهمنزله کاهش یکی از ستونهای مهم جبهه ضدغربی تعبیر شود.
ایران با برقراری کانالهای ارتباطی منظم با مسکو و تأکید بر تداوم راهبرد «نگاه به شرق»، تلاش کرده این نگرانی را کنترل کند. تأکید بر همکاریهای نظامی، انرژیمحور و چندجانبه در قالب سازمان همکاری شانگهای، بخشی از این راهبرد توازنبخش بوده است.
چین: تعادل میان شرق و غرب
چین نیز رویکردی شبیه به روسیه دارد اما از زاویهای اقتصادیتر به موضوع نگاه میکند. برای پکن، ایران نهفقط تأمینکننده انرژی، بلکه گره ترانزیتی مهمی در پروژه «یک کمربند، یک راه» است. از این منظر، چین خواهان حفظ ثبات و پیشبینیپذیری در روابط ایران با جهان است، اما نگران آن است که ایران در صورت نزدیکی یکجانبه به آمریکا، از مدار متعادل شرق–غرب خارج شود. پکن نگران حذفشدگی از مذاکرات و تصمیمگیریهای نهایی نیز هست.
ایران، با تأکید بر تداوم تعهد به توافقنامه 25 ساله، گسترش روابط راهبردی اقتصادی و مشورت مستمر با مقامهای چینی، کوشیده است این پیام را منتقل کند که مذاکره با آمریکا به معنای عدول از همکاری با شرق نیست، بلکه مکملی برای کاهش فشار اقتصادی و گشودن افقهای جدید است.
اروپا: بازنده دیروز، نگران امروز
اتحادیه اروپا که در برجام نقشی محوری داشت، امروز خود را تا حد زیادی حذفشده از فرآیند مذاکرات میبیند. پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام در دوره ترامپ، اروپا تلاش کرد توافق را زنده نگه دارد؛ اما ناتوانی در ارائه تضمینهای اجرایی، موجب تضعیف نقش آن شد. اکنون، با شکلگیری مذاکرات غیرمستقیم میان تهران و واشنگتن، بدون نقش رسمی اروپا، این قاره نگران کاهش وزن ژئوپلیتیکی خود و تضعیف قدرت دیپلماتیکش است. در عین حال، اروپا از منظر اقتصادی و امنیتی، خواهان بازگشت ایران به چارچوب توافق است؛ چراکه ثبات در خاورمیانه، کاهش قیمت انرژی و کنترل بحرانهای مهاجرتی، منافع مستقیم آن را تأمین میکند. بنابراین، اگرچه نگران حذف خود است، اما مخالفت اصولی با توافق ندارد.
ایران میتواند با بازتعریف نقش مشورتی و مکمل برای اتحادیه اروپا در فرآیند پساتوافق، از ظرفیت بالقوه این بازیگر بهرهبرداری کند. مشورتهای چهارجانبه با سه کشور اروپایی (E3) و همکاری با سازوکارهای نظارتی بینالمللی میتواند راهی برای بازگرداندن اعتماد اروپا باشد.
توازنسازی هوشمندانه، کلید موفقیت دیپلماسی
سخن پایانی این است که در نهایت، مسیر مذاکرات ایران و آمریکا، تنها یک دوگانگی تهران–واشنگتن نیست؛ بلکه تابلویی پیچیده از بازیگران با انگیزهها، نگرانیها و منافع گوناگون است. موفقیت این مسیر، در گروی شناخت دقیق این بازیگران، درک حساسیتهایشان، و بهکارگیری هوشمندانه ابزارهای دیپلماسی چندلایه است.
انتهای پیام/