دشمنیها با رستم است، کسی با شُغاد کار ندارد
اقتصاد ایران: اصغر دادبه در آیین نکوداشت سعید حمیدیان، با اشاره به دشمنیها با زبان فارسی گفت: دشمنیها با رستم است، کسی با شغاد کار ندارد.
به گزارش خبرنگار مهر، آئین نکوداشت سعید حمیدیان، در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد. در این مراسم محمود شالویی رئیس انجمن آثار و مفاخر غلامرضا ذکیانی رئیس دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی، اصغر دادبه، محمد امیر جلالی، علی دهباشی، مهدخت معین، نجفقلی حبیبی، اردشیر صالحپور، ابوالقاسم اسماعیل پور، محمدرضا سنگری و جمعی از بزرگان عرصه ادب کشور حضور داشتند.
صداقت و فروتنی در وجود حمیدیان موج میزند
برنامه با پخش سرود ملی و تلاوت آیاتی چند از قرآن مجید و خواندن غزلی از سعدی شیرازی آغاز شد، سپس محمود شالویی پشت تریبون قرار گرفت و بعد از خوشامدگویی به حضار و توضیح دو برنامه نخست انجمن در سال ۱۴۰۴ _ بزرگداشت عطار در نیشابور و بزرگداشت سعدی در شیراز_ به برنامه بزرگداشت فردوسی در طوس اشاره کرد که در خراسان برگزار خواهد شد. وی با بیان اینکه این برنامه نکوداشت سومین برنامه انجمن در سال جاری است، درباره سعید حمیدیان گفت: از وقتی در دانشگاه علامه طباطبایی محضر ایشان رسیدم و آثارشان را مطالعه کردم متوجه شدم زمان آن رسیده که مراسمی برای نکوداشت ایشان برگزار شود که با هماهنگی دکتر حمیدیان این زمان انتخاب شد.
وی افزود: وقتی مراسم نکوداشت در حضور و حیات بزرگان باشد به مراتب بهتر از آن است که پس از درگذشت کسی مراسمی برگزار شود. او ضمن آرزوی طول عمر برای حمیدیان افزود: خوشبختانه در جامعه ایرانی و اسلامی ما یکی از صفات عالمان فروتنی و اخلاص و صداقت است که در وجود این استاد موج میزند.
سعدی و حمیدیان و سهل و ممتنع بودن
سخنران بعدی غلامرضا ذکیانی بود، وی گفت: در مراسم چند روز پیش در دانشکده خودمان عرض کردم باعث شادی و شکر است که در روزگاری نفس میکشم که بزرگانی چون دکتر حمیدیان نفس میکشند.
رئیس دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به کتاب سعدی در غزل سعید حمیدیان گفت: اگر آن دوران حمیدیان بود و امروز سعدی میخواست درباره او صحبت کند چه میگفت؟ این نکته را در کتاب خودشان مورد تاکید قرار دادهاند، آن هم مبحث سهل و ممتنع بودن شعر سعدی است، و از آن جالبتر خوب فهمیدن و خوب منعکس کردن این نکته شریف در کتاب دکتر حمیدیان است که هیچ ایده و اندیشهای بدون تجسم پیکرین به اندیشه سعدی وارد نمیشد. این نکته مهمی است از نظر فلسفی و ادبی. در پایان او با سپاسگزاری از انجمن آثار و مفاخر و دکتر شالویی به اهمیت قدرشناسی از بزرگان در زمان حیات شأن تاکید کرد.
هنر بزرگان نیاکان ما ملت سازی بوده. روی اینکه زبانی هزار ساله زبان ملی است توافق شده است، الان در افغانستان دو زبان را برکشیدند، تا ریشه زبان اصلی را بزنند. نباید گول این حرفها را خورد، احترام همه زبانها سر جایش. اما تمام هویت ما زبان فارسی ماست. هویت ملی به مثابه مادهای است مبهم، که وقتی با زبان ملی همراه شد هویت پیدا میکند
دشمنیها با رستم است، کسی با شغاد کار ندارد
سپس اصغر دادبه پشت تریبون قرار گرفت و سخنانش را اینطور آغاز کرد: من میخواهم از دوست و همکاری سخن بگویم که زمان دوستی ما به ۴۸ سال رسید، از وقتی که میخواستند ما را به سپاه دانش ببرند، تا بعد هم با شروع جنگ ما را در جنگ ایران و عراق توپچی کردند! شلیک توپ محاسبات دقیق ریاضی میخواه. ما چنان توپچیهای شدیم که روزی که توپ در میکردیم، فرمانده شرط بست که من روی هدف مینشینم و شما شلیک کنید! اگر زنده برنگشتم شما هرچه میخواهید بگویید! آن وقت کسی نمیگفت که توپ ما توپ فرهنگ است، نه این توپ جنگی.
وی افزود: سه نوع دوستی داریم: دوستی لذت بنیاد که مال جوانان است، دوستی منفعت بنیاد، مال پیران است، دوستی فضیلت بنیاد دوستی خردمندان است. وقتی دوستی فضیلت بنیاد شد سود و لذت به تبع باز میآید.
او ادامه داد: این روزها کتابی ترجمه شده با این معنا که هرچه زمان پیشتر آمده دوستی در فرهنگ غرب حذف شده است، نخست وزیر انگلیس باری گفته بود ما در هیچ جای دنیا دوست نداریم، منفعت داریم. دوستی من و دکتر حمیدیان و همه آن شبکه توپچیها، دوستیِ فضیلت بنیاد بود. اگر یکیمان پولی پیدا میکردیم و کتاب میخریدیم، این کتاب روی همه تختها میگشت و همه میخواندند.
این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به دشمنیها با زبان فارسی گفت: دشمنیها با رستم است، کسی با شغاد کار ندارد. بعد از تحقیر فارسی در برابر عربی، از دوره صفوی روس و انگلیس هم وارد کار شدند و زبان فارسی را از شبه قاره جمع کردند تا امروز رسیدند به افغانستان. یادمان باشد هنر بزرگان نیاکان ما ملت سازی بوده. روی اینکه زبانی هزار ساله زبان ملی است توافق شده است، الان در افغانستان دو زبان را برکشیدند، تا ریشه این زبان اصلی را بزنند. نباید گول این حرفها را خورد، احترام همه زبانها سر جایش. اما تمام هویت ما زبان فارسی ماست. هویت ملی به مثابه مادهای است مبهم، که وقتی با زبان ملی همراه شد هویت پیدا میکند.
دادبه ادامه داد: سهروردی میگوید حقیقت شیء صورت است. حقیقت هویت ملی زبان ملی است، و بقیهاش قصه است و حمیدیان همه عمرش را برای این کار گذاشت. اقلیت عاشق در معلمی کسانی هستند که این قصه را ادامه میدهن متأسفانه هر روز دارد از عاشقان کاسته میشود. اساس تمام آنچه رنگ انسانی دارد دوستی است، اساس صلح، دوستی است و این در فرهنگ ما بوده و به همین دلیل آن را میزنند. یکی از سوگندهایی که بزرگان ما خوردند و سعدی بهتر از همه سوگند به دوستی است:
به دوستی که اگر زهر باشد از دستت
چنان به ذوق ارادت خورم که حلوا را
آنها به دوستی سوگند میخوردند، و وقتی این سیر ادامه پیدا میکند خدا هم دوست میشود.
گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
وی ادامه داد: اگر بتوان بدون شعر زیست بدون فلسفه نمیتوان زیست، چون فلسفه فرزند فکر است. شعر ما هم اغلب شعر فلسفی است، یکی از ویژگیهای شعر ما این است. شاعران فیلسوفانی بودن. که اندیشههایشان را به زبان شعر بیان میکردند. جهانبینیهای فلسفی است که به زبان شعر و ادبیات بیان شده.
او با اشاره به زبان ارسطویی و زبان افلاطونی افزود: یکی از کارهای دکتر حمیدیان درپیچیدن به متونی است که با زبان افلاطونی ایرانی بیان شده است. ادبیات بیفلسفه کارش مشکل است، مولوی و سعدی با کتاب لغت به دست نمیآید. اینها چه میخواندند؟ حمیدیان هم یکی از آنهاست و از فردوسی تا نیما، از کهنترین تا نوترین به هر دو وجه توجه کرده، هم فلسفی و هم ادبی. او حتی درس آشنایی با مبانی تصوف را بر اساس جهان بینیهای فلسفی درس میداد.
دادبه با اشاره به اهمیت رشته ادبیات و علوم انسانی گفت: متأسفانه امروز یک دانشجو نمیتواند درباره پایان نامهاش دو کلمه حرف بزند، یا یک شعر را بدون غلط بخواند. در فرنگ ساختمانهای چهارصد پانصد ساله هنوز دارند تویش زندگی میکنند، ولی به ما گفتند ساختمان وقتی سی سالش شد کلنگی میشود! و ما خودمان کلنگ برداشتیم، معماریمان را از بین بردیم. حالا فرهنگمان را دارند کلنگی میکنند. روزی ۵ دقیقه برای بچهها بیت سعدی بخوانیم، آنچه باید بشود میشود. آنها سرباز فرهنگی میشوند. پدربزرگ من که شبیه نقشهایی بود که از سعدی میکشند، این کار را با ما کرد و شعر به ما تلقین کرد، اینکار را بکنید. همانطور که پیامبر گفت العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر.
کسی که بخواهد مهر و ادب یاد بگیرد از ادبیات فارسی میآموزد
سپس علی دهباشی سردبیر مجلات بخارا و سمرقند روی سن آمد و گفت: ما باید بچهها را دریابیم، همهچیز از کودکی شروع میشود و از سنین دبستان. کسی که بخواهد مهر و ادب یاد بگیرد از ادبیات فارسی میآموزد، و این مهمترین رسالت نهادهای فرهنگی است.
او با اشاره به تواناییهای حمیدیان در شناخت متن گفت: ما در متون و نقدها از کتاب دنیای قشنگ نو از آلدوس هاکسلی میخواندیم، در همان سالها دکتر حمیدیان آن کتاب را ترجمه کرد و هنوز هم هرکسی که میخواهد با ادبیات غرب آشنا شود باید آن را بخواند. او دو کتاب از چخوف و خطابه پوشکین از داستایوفسکی که یک جور نقد ادبی است را ترجمه کرد. به علاوه مقالاتی که در مجلات ادبی قدیمی مینوشت، در عکس او که در سربازخانه است هم دارد کتابی از انتشارات پنگوئن میخواند.
دهباشی افزود: تسلط او به مفاهیم نقد ادبی مدرن باعث شد وقتی به ادبیات فارسی نگاه میکند و آن را صورت دیگر مینویسد و حال نویی به شما منتقل میشود. تسلط او به ادبیات فارسی و ادبیات غرب و نقد ادبی باعث این امر است.
سپس حسین کریمی هنرمندی از تربت جام به دوتارنوازی پرداخت.
حمیدیان ادبیات را زیسته است
در ادامه محمد امیرجلالی از شاگردان حمیدیان و استاد دانشگاه علامه طباطبایی پشت میکروفن قرار گرفت و گفت: استاد حمیدیان امتداد نسل استادان بزرگ و پیش برنده ادبیات است. او میراثدار شهیدیها و خانلریها و یوسفیهاست. و شگفت که حمیدیان از نادر اساتیدی است که وسعت دامنه تحقیق را با دقت وسواس گونه علمی با هم دارد. او مرد کارهای بزرگ است، تصحیح شاهنامه و خمسه نظامی و سعدی، ترجمهها و کتابهایی مثل شرح شوق.
او سپس به ویژگیهای استادش اشاره کرد: استاد حمیدیان به ما آموخت، در همه آنچه ما بدیهی تلقی میکردیم بازنگری کنیم. اعتدال و نقدپذیری از ویژگیهای او است، او از نقد رو بر نمیگرداند و با آغوش باز میپذیرفت.
او سپس با اشاره به خردگرایی و خردورزی که ویژگی حمیدیان است و به دانشجویان نیز میآموزد افزود: حمیدیان ادبیات را زیسته و در منش علمی و شخصیتی از سعدی و فردوسی و حافظ آموخته است.
در پایان لوح تقدیر دانشگاه علامه و همچنین تندیس و لوح تقدیر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به او اهدا شد و اعلام شد در آینده نزدیک کتاب زندگینامه استاد منتشر میشود.
سپس سعید حمیدیان پشت میکروفن قرار گرفت و از دوستان و برگزار کنندگان تشکر کرد و گفت: یکی از جهات شادی من دیدار دوستان است که سالهای سال ندیده بودم و امروز دیدم، مثل دکتر محمدرضا سنگری که در دانشگاه اهواز میدیدمش. من پاسخ مثبت به دوستان گرامی خود در این محفل دادم، چرا که علاقه من و شور و اشتیاق من به ادب و هنر فارسی بسیار برتر از چیزهایی است که من را بازمیداشت از شرکت در این جمع شریف.
حمیدیان در اشاره به درگذشت دختر بزرگ خود در یکسال گذشته و شرحی از داغ او و سپس بیماری همسرش گفت: خواست دوستان را پاسخ گفتم تا این دردها را از یاد ببرم و این زحمات برای این جشن شریف را هرگز از یاد نخواهم برد.