حافظ شیرازی به روایت شمس لنگرودی
اقتصاد ایران: تصحیح شمس لنگرودی از دیوان حافظ رت میتوان حاصل درک و دریافت او از سالها موانست با دیوان خواجه شیراز دانست که مبتنی بر ذوق و نگاه هنری مصحح است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حافظپژوهی از جمله موضوعات مورد توجه پژوهشگران و صاحبنظران طی یک سدهٔ گذشته بوده است. آثاری که در این حوزه طی این مدت منتشر شده، وجه گوناگونی از شعر خواجه شیراز را پیش چشم مخاطبان و ادبدوستان قرار داده است.
کتاب "دیوان اشعار حافظ" به تصحیح شمس لنگرودی از جمله تازههای نشر در این حوزه است که در روزهای پایانی سال گذشته منتشر شد و در حال حاضر به چاپ دوم نیز رسیده است. لنگرودی که از شاعران نامآشنای روزگار ماست و زبان شعرش قابل تامل است، در اثر جدید خود نیز به این وجه از شعر خواجه توجه کرده و براساس شناختی که از شعر حافظ دارد، از میان پیشنهادات مصححان، واژهای را انتخاب کرده است. در واقع، همانطور که او توضیح میدهد، برخلاف دیگر مصصحان دیوان حافظ، نسخهای را اساس قرار نداده است:
دیوانهای موجود حافظ از دو گروه بیرون نیست، یا مصححی نسخهای کهن نزدیک به زمان حافظ یافته(به این امید که نسخه دستنخوردهتر و اصیلتر است) آن را نسخه اساس قرار داده و دیگر نسخههای خطی و چاپی را با آن سنجیده و نسخهای چاپ کرده است، یا اینکه مثل شاعر بزرگمان احمد شاملو اعلام کرده است که من بعضی از کلمات را بدون توجه به هیچ نسخه موجود بنا به درک و ذوق خودم عوض کردهام. ولی با توضیحاتی که دادهام پیداست که فقط ایشان نبود که بنا به ذوق و درک خود کلمات را عوض و سطور را جابجا کرده است، پیشینیان نیز همه همین کار را کردهاند؛ بدون آنکه بگویند و اعلام دارند.
فرق دیوان حاضر با دیگر چاپها در این است که من نسخهای را نسخه اساس قرار ندادهام و جر در چند مورد به خواست و ذوق خود نیز کلمهای را تغییر ندادهام. من از میان واژهها و سطور پیشنهادی مصحیحن دیوان حافظ واژهها و سطوری را برگزیدهام که به لحاظ معنایی و موسیقیایی، حافظانهتر باشد.
به نظر میرسد کتاب "درک من از درک حافظ و زیباییشناسی او" که قرار است از سوی انتشارات نگاه منتشر شود، تکمیلکننده تصحیح شمس و روشنکننده نوع نگاه او به خواجه شیراز باشد. شمس، برخلاف بسیاری از حافظپژوهان، معتقد است، حافظ، عارف نبوده و عرفان تنها محملی برای بیان شعر بوده است:
ما از دیوان حافظ، مثل هر اثر هنری دیگر، انتظار یکدستی ایدئولوژیک نداریم. دیوان حافظ اثری هنری است که طی سالیان و در لحظات و حالات متفاوت نوشته شده است و هر شعرش گویای احوال و افکار آن روز و آن لحظه است. با این همه در دیوان او عناصر پررنگ و مؤثر تکرارشوندهای وجود دارد که نوعی جهانبینی را القا میکند؛ فضایی خیامانه و عارفانه که نه خیامی است و نه الزاماً عرفانی. آسانگیری، هیچ بر هیچ بودن کار جهان، گرایش به شادخویی، امیدواری، طنز، نوعی سلوک با مردم و حاکمان جملگی در موسیقی و بازی زبانی رندانهای ارائه میشود که رنگ و لعاب خیامانه-عارفانه دارد و حافظهاش میخوانیم، از وجوه پررنگ دیوان حافظ است.
لنگرودی در دیوانی که ارائه کرده است، چند موردی نیز دست به تغییر زده است از جمله آنکه: در شعر «ساقی بیا که یار ز رخ پرده بر گرفت/ کار چراغ خلوتیان باز در گرفت» در جایی میخوانیم: «زین قصه هفت گنبد افلاک پر صداست/ کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت». بعضی نسخ این بیت را ندارند. بعضی نیز به جای «ببین» نوشتهاند «مبین». من با توجه به موسیقی شعر در این سطر به جای ببین، «نگر» را قرار دادهام. ...
شعر حافظ را میتوان از این جهت که همواره مورد توجه اهل فن بوده، با دیگر آثار شاعران متمایز کرد. اشعار خواجه شیراز در کنار قداستی که برای عامه مردم دارد، برای متخصصین و پژوهشگران ادبی اثری است پر رمز و راز که کوشیدهاند با ارائه تصحیحهای مختلف، به نزدیکترین دیوان به نظر او دست یابند؛ امری که دشوار مینماید، آن به دلیل آنکه خود حافظ بارها و بارها دیوان و اشعار خود را ویرایش کرده و دیوان او در طی قرون متمادی مورد توجه کاتبان مختلف بوده است. کتابت، یکی از علل اختلاف نسخههای مختلف یک اثر است اما وقتی پای شاعری چون حافظ در میان است، این اختلافات بیشتر هم میشود.
شمس معتقد آنچه برای حافظ مهم بوده، شعر است؛ نه بیان مسائل عرفانی. همین باور، سبب شده تا شمس نگاهی از وجه زبانی به شعر خواجه داشته باشد. تصحیح او را میتوان جزو تصحیحهای ذوقی و نه انتقادی به شمار آورد. در تصحیح او غزلیات منتسب به خواجه نیز دیده میشود؛ اشعاری که به باور پژوهشگران از خواجه نیست اما در اکثر دیوانها تکرار شده است؛ مانند غزل "المنة لله که در میکده باز است" که گفته میشود از حیدر بقال شیرازی است و غزل "برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست" از سلمان ساوجی.
از تصحیح مرحوم عبدالرحیم خلخالی، مشروطهخواه و ادیب، در سال 1306 تاکنون، آثار مختلفی با نگاههای انتقادی و ذوقی با محوریت تصحیح دیوان حافظ منتشر شد. از جمله آثار مشهور در این حوزه، تصحیح محمد قزوینی و قاسم غنی است که در سال 1320 منتشر شد و الان نیز بسیاری از چاپهای حافظ براساس آن است و شهرت بیشتری در قیاس با دیگر آثار مشابه دارد، اما به گفته کارشناسان؛ خالی از خلل نیست.
از دیگر تصحیحهای مورد توجه در این حوزه، "حافظ به سعی سایه"، اثر هوشنگ ابتهاج است که به دلیل کثرت منابع مورد استفاده قرار گرفته، قابل اعتناست. تصحیح دکتر پرویز ناتل خانلری به دلیل استفاده از منابع کهنتر و تصحیح سلیم نیساری(1387) که در آن 50 اثر مهم قرن 9 را بررسی کرده، از جمله تصحیحهای انتقادی مورد توجه در این حوزه است.
در کنار تصحیح به روش انتقادی، تصحیح به روش ذوقی نیز سابقه طولانی دارد، با این حال این آثار بیشتر مورد توجه مخاطبان عام است تا اهل تحقیق. از این میان، حافظ شاملو از دیگر آثار شهرت بیشتری دارد که عمدتاً مرهون نام شاملو و دیدگاههای سیاسی و البته مقدمه تند و تیز اوست که نوشت:
«به راستی کیست این قلندر یک لاقبای کفرگو که در تاریکترین ادوار سلطه ریاکاران زهدفروش یک تنه وعده ستاخیز را انکار میکند، خدا را عشق و شیطان را عقل میخواند و شلنگانداز و دستافشان میگذرد که: «این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی/ وین دفتر بیمعنی، غرق می ناب اولی». یا تمسخر زنان میپرسد: «چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی/ به سیب بوستان و بوی شیرم» و یا آشکارا به باور نداشن مواعید مذهبی اقرار میکند که «من امروزم بهشت نقد حاصل میشود/ وعده فردای زاهد را چرا باور کنم؟»
به راستی کیست این مرد عجیب که با این همه، حتی در خانه قشریترین مردم این دیار نیز کتابش را با قرآن و مثنوی در یک طاقچه مینهند، به طهارت دست به سویش نمیبرند و چون به دست گرفتند، همچون کتاب آسمانی میبوسند و به پشیبانی میگذارند، سروش غیبش میدانند و سرنوشت اعمال و افعال خود را تمام بدو میسپارند. کیست این مرد کافر که چنین به حرمت در صف اولیاء الهیاش مینشانند؟»
انتشار این اثر از شاملو انتقادات بسیاری را به همراه داشت؛ از جمله نقد بهاالدین خرمشاهی بر این کتاب که خواندنی است.
انتهای پیام/