قیصر خیلی به درد این روزها می‌خورد؛ ماجرای کناره‌گیری او از کار سیاسی

اقتصاد ایران: سیداحمد نادمی گفت: اگر فقط به ویژگی شعر و شخصیت قیصر توجه کنیم، متوجه می‌شویم او شاعری بود که خیلی به درد این روزهای ما می‌خورد.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: امروز ۲ اردیبهشت، سالروز تولد قیصر امین‌پور است. اینکه قیصر متولد سال ۱۳۳۸ و متولد شهرستان گًتوَند است، و اینکه چه کتاب‌هایی دارد و چه جوایزی به دست آورده و کدام سال به عنوان چهره ماندگار انتخاب شده است و دیگر اطلاعات آماری و تاریخی، با یک جستجوی اینترنتی به دست می‌آید. ۲ اردیبهشت روز خاطره‌بازی با قیصر و شعر قیصر است، بدون هیچ ترتیب و آدابی.

به همین بهانه سراغ سیداحمد نادمی شاعر و منتقد ادبی رفته‌ایم تا درباره قیصر صحبت کنیم و دریچه‌ای به شعر و شخصیت او باز کنیم. چرا قیصر هنوز خواندنی است؟ چه ویژگی شعر او و شخصیت او را ممتاز می‌کند؟ چرا هنوز جای خالی او در شعر معاصر احساس می‌شود؟ و چراها و چیزهای دیگر.

مشروح این گفتگو در ادامه می‌آید.

* آقای نادمی اولین نکته‌ای که درباره شعر قیصر یا شخصیت او به ذهن‌تان می‌رسد چیست؟

ابتدا بگویم قیصر بزرگ‌تر ما بود. از آدم‌هایی بود که می‌شد به او تکیه کرد. چیزی که بلافاصله درباره قیصر به یاد آدم می‌آید، مهربانی اوست. شما به راحتی می‌توانید این مهربانی را در آثار قیصر هم ببینید. کتاب‌های قیصر کتاب‌های مهربانی هستند. یکی از خاصیت‌های حضور چنین آدم‌هایی این است که اطراف خودشان را هم تلطیف می‌کنند. وقتی شما در جمعی بودید که قیصر هم بود، خود به خود حال‌تان فرق می‌کرد. آخرین خاطره‌ای که از قیصر دارم مربوط به مراسمی است که برای مرحوم سیدحسن حسینی در خانه شاعران گرفته بودند. ایشان لطف کرد و بعد از مراسم من را با ماشین خودش رساند. چطور بگویم… واقعاً رفتن قیصر یک دریغی بود. خیلی سخت بود. آدم بعضی وقت‌ها فکر می‌کند روی چه حسابی بعضی چهره‌ها زود از دست ما می‌روند؟

چیزی که بلافاصله درباره قیصر به یاد آدم می‌آید، مهربانی اوست. شما به راحتی می‌توانید این مهربانی را در آثار قیصر هم ببینید. کتاب‌های قیصر کتاب‌های مهربانی هستند

* فقط هم قیصر نیست؛ سیدحسن، سلمان هراتی و حتی حسین منزوی هم همین‌طور است. از بین شاعران جوان در نسل‌های بعد، مرحوم نجمه زارع هم همین‌طور بود.

قطعاً همین‌طور است. از دست دادن هرکدام از این‌ها ضایعه‌ای در ادبیات بود. مخصوصاً این روزها که جامعه ما خیلی ملتهب است و در آن اضطراب و استرس و تنش وجود دارد، نبودن قیصر به خوبی حس می‌شود. قیصر کسی است که جدا از ارزش‌های ادبی، یک ارزش‌های فرامتنی هم دارد. شما شعرهای قیصر را ببینید؛ چیزی که به شدت شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد، امیدبخشی است که در شعر او وجود دارد. شما شعر خمود و افسرده و دل‌مرده در کارهای قیصر نمی‌بینید. حتی اگر شعر دریغ‌آلود می‌گوید، شعرش مرده نیست. شعر «دردهای من» یا غزل «سراپا اگر زرد و پژمرده‌ایم» را ببینید. شعرهایی نیستند که شما را افسرده کنند.

قیصر خیلی به درد این روزها می‌خورد؛ ماجرای کناره‌گیری او از کارسیاسی

* پس جای خالی قیصر را احساس می‌کنید.

بله. اگر فقط به همین ویژگی شعر و شخصیت قیصر توجه کنیم، متوجه می‌شویم او شاعری بود که خیلی به درد این روزهای ما می‌خورد. من در یکی از اولین متن‌هایی که درباره قیصر نوشته بودم، تأکید کرده بودم ایشان شاعر انتظار است. انتظار در اکثر شعرهای قیصر وجود دارد؛ هم به معنای دینی آن و هم به معنای انسانی و امیدواری آن. البته خود انتظار هم درون‌مایه‌اش امید است. امید عملاً شعله زیر خاکستر است برای فعال شدن و زنده شدن. وقتی شعله امید در جامعه‌ای برافروخته شود، آن جامعه قطعاً جامعه زنده و پویایی خواهد بود.

* درباره شعر قیصر اشاره‌ای داشتید و بیشتر هم حرف می‌زنیم. دوست دارم درباره شخصیت ادبی‌اش هم صحبت کنیم. شخصیت قیصر چقدر به کار شعر امروز می‌آمد؟

مهربانی قیصر باعث می‌شد حتی کسانی که با او تفاوت دیدگاه داشتند، او را همراهی کنند. یک مهربانی منتشرشدنی داشت. حضورش واقعاً می‌توانست دوستان را جمع کند. قیصر خیلی می‌توانست کمک کند. آدمی بود که دست شاعران را می‌گرفت. قطعاً حضورش حضور مؤثری می‌بود. خود من خیلی وقت‌ها جای خالی قیصر و سیدحسن را احساس می‌کنم. حداقل من به خوبی حضور مؤثر این شاعران را در دهه ۶۰ و ۷۰ یادم است. درست است که گذر روزگار روی آنها هم سایه‌ای می‌انداخت، ولی به نظرم اگر امثال قیصر و سیدحسن امروز حضور داشتند، خیلی به درد ما می‌خوردند. می‌شدند نقطه وحدت و اتصال جمع شاعران، با سلایق و نگاه‌های مختلف.

اگر امثال قیصر و سیدحسن امروز حضور داشتند، خیلی به درد ما می‌خوردند. می‌شدند نقطه وحدت و اتصال جمع شاعران، با سلایق و نگاه‌های مختلف

* نمی‌دانم شما می‌توانید به این سوال جواب بدهید یا نه، ولی می‌پرسم. خیلی‌ها می‌دانند که در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، قیصر امین‌پور حضور داشت و او بود که بیانیه دانشجویان را می‌نوشت. چه می‌شود که بعد از آن مقطع، قیصر به یکباره از کنش سیاسی کنار می‌کشد؟

قیصر یکبار دیگر هم چنین تصمیماتی گرفته بود. اگر یادتان باشد، قیصر از حوزه هنری بیرون می‌آید ولی خودش هم می‌گوید که من عوض نشدم. یعنی انقلابی مانده بود ولی انتقاداتی داشت و از حوزه بیرون آمد. در ماجرای لانه جاسوسی هم شاهد هستیم که از سیاست کنار می‌کشد. من فکر می‌کنم این اتفاق یک نقد سیاسی و اجتماعی است. من احساس می‌کنم قیصر آن صداقتی را که در سیاست جاری انتظار داشت، پیدا نکرد.

* این تحلیل شماست یا به واسطه دوستی با قیصر از چیزهایی خبر دارید؟

نه، من تحلیل می‌کنم. اصلاً مشخص است. کسی که یکی از آدم‌های اصلی ادبیات انقلاب و دفاع مقدس است، به جایی می‌رسد که در کتاب‌های آخرش بیشتر سویه‌های انسانی و اجتماعی سوژه را بیان می‌کند. دیگر مثل سال‌های اولیه نیست که از حوادث به شدت تأثیر می‌گرفت و به صراحت درباره آنها حرف می‌زد و پاسخ و واکنش خودش را به صراحت نشان می‌داد. طبیعی است که این آدم اگر آن ویژگی‌هایی را که در سال‌های ابتدایی انقلاب بود همچنان می‌دید، ادامه می‌داد. حتماً ندیده است.

* به شعر قیصر بازگردیم. چه چیزی در شعر او شاخص است و کارش را به لحاظ مضمونی، معنایی، زبانی و فرمی خاص می‌کند؟

شعر قیصر یک شعر متعادل و در همان حال شعری است که روی پای خودش ایستاده است. شعری است که رفتارهای خارق عادت ندارد، آن در در زمانه‌ای که به واسطه روحیه انقلابی و حماسی خیلی از شاعران چنین رفتارهایی داشتند. شعر او شعری بود متکی به شعر تثبیت‌شده معاصر؛ یعنی شعری که هم نیما را دیده، هم قبل از نیما را دیده و هم بعد از نیما را. او به یک زبان پرداخته‌شده‌ای رسیده بود که امتحان خودش را پس داده است. با پشتیبانی شعر اخوان ثالث و شعر آقای شفیعی کدکنی و دیگر بزرگان، مسیرش را به خوبی طی کرده بود و به شعر خودش رسیده بود.

* شعر قیصر از شعر نسل قبل از خودش جدا نیست، ولی به زبان و تعادلی می‌رسد که به شعر نسل بعد از خودش هم جهت می‌دهد. خیلی از جمع‌ها و گروه‌ها و انجمن‌هایی که در شهرستان‌های مختلف بودند، نگاه می‌کردند ببینند قیصر و سیدحسن چطوری شعر می‌گویند. این که شعر انقلاب امروز ویژگی‌های خاص خودش را در زبان و فرم و مضمون و … پیدا کرده است، چقدر مرهون قیصر است؟

من نمی‌توانم به این صراحت با این قضاوت موافقت باشم. خود قیصر از پشتوانه‌ای استفاده کرده که باید آنها را ببینیم. غیر از آنها، آدم‌های بزرگ‌تر ادبیات انقلاب مثل خانم صفارزاده و آقای معلم هم در این پختگی در ادبیات انقلاب مؤثر بودند. البته شعر علی معلم هم‌زمان با قیصر و سیدحسن و امثالهم منتشر شد ولی می‌توانید تأثیرش را روی شاعران انقلاب ببینید. به خصوص خانم طاهره صفارزاده که هم از لحاظ بیانی و هم از لحاظ معانی، مؤثر بودند.

یک‌سری کتاب‌ها داریم که حق‌شان ادا نشده است. یکی از این کتاب‌ها کتاب «سنت و نوآوری در شعر معاصر» است که آنطور که باید خوانده نشده و درست و حسابی نقد و بررسی نشده است

* واقعاً خانم صفارزاده همین‌قدر که می‌گویند روی شعر شاعران انقلاب تأثیر داشت؟

بله. شما می‌توانید از زبان کسانی که باورتان نمی‌شود، تأثیر خانم صفارزاده در شعر معاصر را ببینید. خصوصاً دو تا کتاب «تنی در دلتا» و «سفر پنجم» به شدت روی شاعران انقلاب تأثیر داشت. شاهد من هم یک کتاب درباره خانم صفارزاده است که شاعران انقلاب آن را آماده کردند و بسیاری از شاعران در این کتاب درباره مرحوم صفارزاده مطلب نوشتند. اگر همان کتاب را بخوانید، می‌توانید تحلیل بسیاری از شاعران مثل قیصر و عبدالملکیان و… درباره خانم صفارزاده را بخوانید. معلوم است که پیشنهادات خانم صفارزاده برای آنها جذاب بوده است. شما می‌توانید لحنی را که در شعر خانم صفارزاده است، در شعر بعضی شاعرانی که اسم بردیم ببینید. نه به این عنوان که تکنیک شعر صفارزاده روی آنها قالب باشد ولی می‌توانید فرازهایی پیدا کنید که از لحن خانم صفارزاده بهره برده‌اند. این آدم‌ها باعث شدند امثال قیصر و سیدحسن و سلمان هراتی در یک مسیر هموارتری حرکت کنند و زودتر به زبان خودشان برسد. به خصوص باید اینجا از سلمان هراتی یاد کنیم که رفتنش واقعاً زود بود.

* شما تعادل را از مهم‌ترین ویژگی‌های شعر قیصر می‌دانید. درست است؟

بله. به خاطر همین تعادل در زبان و معنا است که روی شاعران بعد از خودش هم اثر می‌گذارد و به همین دلیل است که توفیق جذب مخاطبش از شاعران دیگر بیشتر است. تعادلی که در شعر قیصر است، خیلی مهم است. به خصوص تعادلی که بین نوآوری و سنت، و همچنین بین شکل و معنا ایجاد کرد.

قیصر خیلی به درد این روزها می‌خورد؛ ماجرای کناره‌گیری او از کارسیاسی

* خودش هم در کتاب «سنت و نوآوری در شعر معاصر» در همین باره صحبت کرده است.

دقیقاً. چیزهایی که قیصر در این کتاب درباره‌اش حرف می‌زند، در شعر خودش هم منعکس شده است. البته این کتاب جزو کتاب‌هایی است که به آن بی‌مهری شده است. یک‌سری کتاب‌ها داریم که حق‌شان ادا نشده است. یکی از این کتاب‌ها کتاب «سنت و نوآوری در شعر معاصر» است که آنطور که باید خوانده نشده و درست و حسابی نقد و بررسی نشده است.

ما امروز به شدت به شعر قیصر نیاز داریم. چون شعر قیصر می‌تواند امید را در قلب خواننده خودش زنده کند. این برای من خیلی ارزشمند است. به خصوص این روزها که روزهای خاصی است، شعرهای امیدبخشی مثل شعر قیصر خیلی نیاز است

* فکر می‌کنم شاعران می‌ترسند با یک متن دانشگاهی مواجه شوند. در صورتی که نثر قیصر در این کتاب اصلاً شبیه به یک متن دانشگاهی نیست.

بله. اتفاقاً خیلی خوش‌خوان است و عجیب است که کسی با تردید به سمت این کتاب برود. کتاب «مشت در نمای درشت» از سیدحسن هم همین‌طور است. یعنی آن‌طور که باید خوانده نشده و حقش ادا نشده است.

* درباره شعر قیصر خیلی می‌توان صحبت کرد. ولی اگر بخواهید هدیه‌ای از شعر قیصر به مخاطب بدهید چیست؟

همین که امروز داشتم به آن فکر می‌کردم و اول صحبتم به آن اشاره کردم. ما امروز به شدت به شعر قیصر نیاز داریم. چون شعر قیصر می‌تواند امید را در قلب خواننده خودش زنده کند. این برای من خیلی ارزشمند است. به خصوص این روزها که روزهای خاصی است، شعرهای امیدبخشی مثل شعر قیصر خیلی نیاز است.

* چه شعرهایی از قیصر را بیشتر زمزمه می‌کنید؟ به عنوان سوال پایانی، شعری هم از قیصر بخوانیم و بشنویم.

نمی‌توانم یکی دو تا بگویم. هم می‌توانم از رباعی‌ها مثال بزنم، هم از نیمایی‌ها، هم از غزل‌ها. ولی فکر می‌کنم غزل «بفرمائید فروردین شود» یکی از بهترین شعرهای اوست که همواره آن را زمزمه می‌کنم. خوب است این گفتگو را با همین غزل به پایان برسانیم.

بفرمائید فروردین شود اسفندهای ما

نه بر لب، بلکه در دل گُل کند لبخندهای ما

بفرمائید هر چیزی همان باشد که می‌خواهد

همان، یعنی نه مانند من و مانندهای ما

بفرمائید تا این بی‌چراتر کار عالم، عشق

رها باشد از این چون و چرا و چندهای ما

سرِ مویی اگر با عاشقان داری سرِ یاری

بیفشان زلف و مشکن حلقه‌ی پیوندهایم

به بالایت قسم، سرو و صنوبر با تو می‌بالند

بیا تا راست باشد عاقبت سوگندهای ما

شب و روز از تو می‌گوئیم و می‌گویند، کاری کن

که «می‌بینم» بگیرد جای «می‌گویند» های ما

نمی‌دانم کجایی یا که‌ای، آنقدر می‌دانم

که می‌آیی که بگشایی گره از بندهای ما

بفرمائید فردا زودتر فردا شود، امروز

همین حالا بیاید وعده‌ی آینده‌های ما…

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ