خاطراتی از چهل سال همراهی با دکتر پرویز داودی

اقتصاد ایران: حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر سیدمحمدکاظم رجایی، استاد اقتصاد دانشگاه و مدرس حوزه علمیه‌ای است، که حدود ۴ دهه، نزد مرحوم دکتر پرویز داودی شاگردی کرده است. وی توصیفی از ابعاد گوناگون شخصیتی استاد، طی این چهار دهه ارائه کرده است.

- اخبار اقتصادی -

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ سیدمحمدکاظم رجایی رامشه، علاوه بر اخذ درجه دکتری اقتصاد، در علوم حوزوی نیز تا درس خارج پیش رفته است. وی قریب به 4 دهه – از 1367 تا 1403 – مستمراً از وجود مرحوم دکتر پرویز داودی بهره برده است. وی در یادداشتی شفاهی، که بصورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داد، استاد دکتر پرویز داودی را چنین توصیف کرده است:

"سالگرد درگذشت مرحوم مغفور جناب آقای دکتر داودی را در پیش داریم؛ شخصیتی که مقام معظم رهبری، ایشان را از جمله مدیران مؤمن، انقلابی و دانشمند معرفی کردند. رهبر معظم انقلاب در پیام خود تأکید فرمودند که «خدمت مخلصانه و بی‌شائبه در مسئولیت‌های بزرگ، در طول سالیان طولانی، چهره یک مدیر با اخلاص، کارآزموده و پرتلاش را از آن مرحوم نشان داد»؛ و فرمودند که این خدمت در محاسبات الهی، دارای ارزشی والاست. من می‌خواهم همین جمله را کمی باز کنم: «خدمت مخلصانه و بی‌شائبه در مسئولیت‌های بزرگ در طول سالیان طولانی». دکتر داودی پس از اخذ مدرک دکتری اقتصاد از آمریکا و دفاع از رساله خود، در اواخر سال 1359 یا اوایل سال 1360 به ایران بازگشتند و عملاً حرکت جهادی خود را آغاز کردند. در همان سال، به عضویت هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی درآمدند. این آغاز راه بود. ایشان به‌زودی وارد قم شدند و حرکتی را هم‌زمان با فعالیت علمی خود در دانشگاه شهید بهشتی آغاز کردند؛ حرکتی با هدف تربیت دانشجویان و همچنین تقویت بنیه علمی و فکری خودشان.

برای این منظور، به دفتر همکاری حوزه و دانشگاه پیوستند و فعالیت مستمر و دامنه‌داری را آغاز کردند؛ فعالیتی که تا روزهای پایانی عمر شریف‌شان، یا دست‌کم تا یکی‌دو ماه پیش از رحلت، استمرار داشت. ایشان به شکل منظم با قم در ارتباط بودند و مبانی فکری خود را بر اساس کتاب و سنت، قرآن کریم، و سخنان اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) تقویت می‌کردند. در این مسیر، در کنار عالم بزرگی چون مرحوم علامه مصباح یزدی قرار گرفتند و وارد گروهی از فضلای برجسته شدند که از نظر فکری و فقهی از استحکام قابل‌توجهی برخوردار بودند. حضور فعال ایشان در این جمع و در فضای فکری دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، باعث شد پایه‌های معرفتی‌شان هر روز استوارتر شود و بکوشند این داشته‌ها را به شاگردان خود منتقل کنند.

این مسیر، که ترکیبی از آموزش، خودسازی علمی، و انتقال یافته‌ها بود، دقیقاً همان نکته‌ای است که رهبر انقلاب بر آن تأکید داشتند. از سال 1361، حرکت ایشان به سوی تعالی علمی و تربیت نیروهای انسانی، هرگز متوقف نشد. ایشان بی‌وقفه در حال تقویت مبانی معرفتی خود بودند، و در عین حال، تلاش داشتند تا این مبانی را در شاگردان‌شان نیز نهادینه کنند.

ایشان به حدی در مبانی نظری و فکری تسلط و عمق یافتند که اگر کسی بخواهد نتیجه این تلاش‌ها را مکتوب ببیند، می‌تواند به کتاب «منشور جمهوری اسلامی ایران» رجوع کند. نام ایشان بر آثار زیادی که در تدوین آن دخیل بودند درج نشده، و این خود نشان از خلوص ایشان دارد. ویژگی ممتاز دکتر داودی، خلوص نیت بود؛ آن‌گونه که رهبر انقلاب، واژه «مخلص» را درباره ایشان به‌کار بردند. ایشان حقیقتاً مؤمن، انقلابی و مخلص بودند؛ مدیری با اخلاص، بی‌هیاهو، و بی‌تعلق به مظاهر دنیایی که هرگز به دنبال اثبات خود یا بهره‌برداری شخصی از مسئولیت‌ها نبودند.

سال‌های بسیاری، رساله‌های دکتری را راهنمایی می‌کردند، بدون آن‌که اصراری بر درج نام خود داشته باشند. خود من، یکی از شاگردان ایشان بودم. استاد راهنمای رساله دکتری‌ام ایشان بودند. روزهای متمادی در خدمت‌شان بودم؛ گاهی از ساعت 8 صبح تا 6 عصر، با هم به مباحثه می‌پرداختیم. ایشان با حوصله و دقت، مطالب را پی‌ می‌گرفتند، یادداشت می‌کردند، و با شور علمی همراهی می‌فرمودند. اما هیچ‌گاه دغدغه‌ای برای دیده شدن نداشتند. یادم هست که آن مقاله‌ای که از دل رساله استخراج شد، ابتدا قبل از دفاع چاپ نشد و بعد از دفاع هم، وقتی چاپ شد، نام ایشان در آن ذکر نشد؛ و ایشان هیچ‌گاه اعتراضی نکردند. اساساً برای ایشان، نام، عنوان، و شهرت هیچ اهمیتی نداشت. دنیا و مظاهر آن در چشم ایشان بی‌ارزش بود، و تنها دغدغه‌شان، انجام وظیفه به نحو احسن بود.

باور ایشان به بی‌ارزشی دنیا چنان عمیق بود که حتی در اوج مسئولیت، و نیز پس از کنار گذاشته شدن از مقام معاون اولی رئیس‌جمهور، ذره‌ای تغییر در رفتار و منش او مشاهده نمی‌شد. ما فردای همان روزی که ایشان از مسئولیت کنار گذاشته شدند، در جمعی پنج‌نفره در دانشگاه شهید بهشتی خدمتشان رسیدیم. همان آرامش، همان متانت، همان روحیه‌ای را که در دوران مسئولیت‌شان دیده بودیم، همچنان در ایشان مشاهده کردیم.

در آن دیدار، برخی از دوستان با دلسوزی و اندکی گلایه، درباره علت این تصمیم رئیس‌جمهور پرس‌وجو کردند. اینکه چرا فرد دیگری، با سابقه‌ای کمتر یا تخصصی متفاوت، جایگزین ایشان شده است. اما دکتر داودی با رویی گشاده و بی‌هیچ ناراحتی فرمودند: «من از شما تعجب می‌کنم. رئیس‌جمهور براساس تکلیف قانونی‌اش عمل کرده است. روزی احساس کرده بود که من می‌توانم کمک کنم، مرا به‌کار گرفت؛ حالا احساس کرده که شخص دیگری بهتر می‌تواند خدمت کند، مرا کنار گذاشته. این عین قانون‌گرایی است. چرا باید ناراحت باشم؟»

پس از آن، پیشنهاد تصدی وزارت امور خارجه نیز به ایشان ارائه شد، اما ایشان نپذیرفتند. دلیل رد این پیشنهاد، نه اعتراض و نه رنجش، بلکه دغدغه‌ای بزرگ‌تر بود. ایشان باور داشتند که باید در جایگاهی باشند که بتوانند دیدگاه‌های دینی و قرآنی را استخراج و در اختیار نظام اجرایی کشور قرار دهند. از همین‌رو، حضور در مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری را برگزیدند؛ جایگاهی که از منظر جایگاه رسمی یا قدرت اجرایی، قابل قیاس با مقام وزارت نبود، اما به او این فرصت را می‌داد که در سنگری علمی و اندیشه‌ورز، برای تحقق اهداف انقلاب تلاش کند.

در همین مسیر، یکی از نخستین اقدامات ایشان، تدوین «الگوی تحول و تفکیک بانکداری» بود؛ مدلی که در سه سطح (یک‌صفحه‌ای، سی‌صفحه‌ای و چندصدصفحه‌ای) تنظیم شد و بر میز دولت قرار گرفت. اما متأسفانه به این طرح توجهی نشد، و ایشان حتی به جلسات مربوط به اصلاح نظام بانکی نیز دعوت نشدند. با این حال، بدون کوچک‌ترین اعتراضی، سنگر را عوض کردند و مسیر را در جای دیگر ادامه دادند.

دکتر داودی باور داشت که تحقق «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» – همان که رهبر معظم انقلاب بر اجرای آن تأکید داشتند – نباید بر زمین بماند. بنابراین، در همان مرکز بررسی‌های استراتژیک، با تیمی علمی، کار طراحی این الگو را آغاز کردند. هرچند در این مسیر نیز با بی‌مهری‌هایی مواجه شدند؛ از جمله در حوزه بودجه که گاه برای تأمین یک طرح پژوهشی ساده نیز با تأخیرهای طولانی مواجه می‌شدند، اما هیچ‌گاه این تنگناها باعث توقف کار نشد.

ایشان همواره می‌گفتند: «با همین امکانات هم باید جهادی کار کرد». بر همین اساس، ده‌ها پروژه در حوزه علوم انسانی اسلامی، به‌ویژه در زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی، طراحی و اجرا شد. مرکز پژوهش‌های کاربردی «قدر» در قم راه‌اندازی شد؛ حدود چهل عنوان تألیف علمی و بیش از هفتاد طرح پژوهشی شکل گرفت. بودجه‌ها اگرچه محدود بود، اما ایشان با مدیریت منابع و تشویق نخبگان جوان، گاه از یک حمایت اندک، چندین طرح را به ثمر می‌رساندند.

در همه این سال‌ها، دکتر داودی نه‌تنها در اندیشه و باور، که در عمل، الگوی یک مدیر مؤمن، بی‌ادعا و انقلابی باقی ماندند؛ چهره‌ای که نه‌تنها از جایگاه و قدرت، بلکه از حقیقت دین و خدمت به مردم، انگیزه می‌گرفتند.

به‌هرحال، دغدغه اصلی مرحوم دکتر داودی، فعالیت مستمر در راستای انجام وظیفه و تحقق فرمایشات رهبر معظم انقلاب بود. هر نکته‌ای که رهبری مورد توجه قرار می‌دادند، برای ایشان اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کرد؛ آن را با دقت فرا می‌گرفتند و در مسیر تقویت بنیه‌ی فکری دانشجویان و شاگردان خود به کار می‌بردند. یکی از ثمرات این رویکرد، اهتمام جدی ایشان به پایه‌گذاری رشته‌ی فلسفه اقتصاد در قم بود. ایشان با تمام وجود به این هدف اهتمام ورزیدند و در طول سال‌ها، سه دوره‌ی دکتری در رشته فلسفه اقتصاد برگزار کردند.

نتیجه این تلاش‌ها تدوین چندین رساله دکتری، مقالات متعدد استخراج‌شده از آنها، و پرورش نسل جدیدی از اساتید و پژوهشگران در این حوزه بود. راه‌اندازی این رشته در قم و تثبیت آن به‌عنوان یکی از زیرساخت‌های آموزش عالی کشور، یکی از خدمات ماندگار ایشان به شمار می‌رود. حتی در سال‌های پایانی عمر، دکتر داودی همچنان بر تداوم این مسیر تأکید داشتند و همواره می‌فرمودند که رشته‌ی فلسفه اقتصاد باید یکی از اولویت‌های فکری باشد و نباید اجازه داد این رشته متوقف شود.

علاوه بر این، ایشان در تربیت نیروهای مؤمن و متعهد بسیار جدی بودند و حساسیت بالایی نسبت به مبانی فکری داشتند. به یاد دارم در یکی از نشست‌های مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری، قرار بود چند تن از اساتید باسابقه‌ی طرح ولایت، که خود از نظر مبانی نظری، افراد برجسته‌ای بودند، طرحی را در زمینه‌ی الگوی پیشرفت ارائه دهند. جلسه قرار بود تا ساعت 10 یا 10:30 به پایان برسد، اما دکتر داودی با دقتی مثال‌زدنی، نسبت به برخی رگه‌های اندیشه‌ی سرمایه‌داری در محتوای طرح واکنش نشان دادند. ایشان به‌شدت بر این موضوع حساس شدند و بحثی جدی را آغاز کردند؛ جلسه تا ساعت 4:30 بعدازظهر ادامه یافت. فقط برای نماز، که نسبت به آن بسیار مقید بودند، جلسه موقتاً متوقف شد. حتی ناهار را یا همان‌جا صرف کردند یا آن را به تأخیر انداختند و با صلابت و دقت، لزوم استواری مبانی فکری را به اثبات رساندند. این حساسیت نسبت به مبانی، یکی از ویژگی‌های برجسته ایشان بود.

کتاب «منشور جمهوری اسلامی ایران» نیز حاصل همین بینش ژرف و نظارت مستقیم ایشان بود. این کتاب، ساختارهای جمهوری اسلامی، راهبردهای کلان، و اهداف و مبانی فکری نظام را تدوین کرده و انعکاسی از اندیشه‌ها و نگاه راهبردی مرحوم دکتر داودی است. اگرچه این اثر با نام جمعی از نویسندگان منتشر شده، اما در واقع تمام بخش‌ها زیر نظر و با حضور مستمر ایشان سامان یافته است. این کتاب، سندی مکتوب از تفکر و مبانی نظری دکتر داودی است.

آن مرحوم صرفاً یک شخصیت علمی نبود. وقتی حدود سی سال پیش در ایام فروردین‌ماه، پیشنهاد راه‌اندازی یک مؤسسه خیریه برای کمک به محرومان را با ایشان در میان گذاشتیم، بی‌درنگ پذیرفتند. پرسیدند فردا چه روزی است؟ یکی از دوستان گفت تولد امام محمدباقر علیه‌السلام است. بلافاصله فرمودند: فرصت را از دست ندهید! همین امروز صندوق را با نام مبارک امام محمدباقر (ع) تأسیس کنید. از همان لحظه، خودشان پیگیر تأسیس صندوق خیریه امام محمدباقر (ع) شدند و دیگر این مسیر را رها نکردند. هر زمان که به قم می‌آمدند، وسایل و کمک‌های نقدی با خود می‌آوردند. یک‌بار 12 سکه بهار آزادی آوردند و گفتند این سکه‌ها را به‌عنوان سرمایه اولیه صندوق قرض‌الحسنه امام محمدباقر (ع) اختصاص دهید. ایشان از همان ابتدا تأکید داشتند که این صندوق باید راه‌اندازی شود و خود نیز از آن پشتیبانی می‌کردند.

نکته مهم در شخصیت دکتر داودی، استمرار ایشان در این فعالیت‌های خیرخواهانه بود. این‌گونه نبود که از روی احساس یا بطور مقطعی وارد شوند و سپس کنار بکشند. از سال 1361 که به قم آمدند و در مسیر تربیت طلاب گام نهادند، این پیوستگی ادامه یافت. ایشان مستقیم در تربیت ده‌ها، بلکه نزدیک به 200 طلبه نقش داشتند. جلسات هفتگی و مباحث فکری مستمر با این طلاب برگزار می‌شد. حضور منظم ایشان در قم، چه در جلسات درس و چه در نشست‌های مدیران گروه‌ها، نشان‌دهنده‌ی عمق تعهد ایشان به این مسیر بود. این تلاش‌ها نه‌چندروزه و نه‌چندساله، بلکه تلاشی مداوم و عاشقانه از سال 61 تا آخرین روزهای عمر پربرکتشان بود.

ایشان در زمینه اخلاق، مهربانی و عطوفت، واقعاً کم‌نظیر بودند. بعید بود که دانشجویان در کلاس‌های ایشان حاضر شود و تا ظهر با ایشان همراه باشند، اما ایشان فکری برای غذای دانشجویان نکرده باشد. این نوع دقت و توجه جزئی، جلوه‌ای از روح بزرگ و نیکوکار ایشان بود. حتی اگر راننده‌ای ایشان را تا منزل می‌رساند، هیچ‌گاه بدون پذیرایی از خانه ایشان بازنمی‌گشت.

انس دکتر داودی با قرآن، بسیار ویژه و عمیق بود. نمی‌دانم دقیقاً از چه زمانی آغاز شده بود، اما خود من بیش از سی سال با ایشان در این مسیر همراه بودم. نه فقط من، بلکه بسیاری از طلاب را به انس روزانه با قرآن سوق دادند. خودشان این کار را مستمر و جدی دنبال می‌کردند و ما را نیز به این حلقه نورانی متصل کردند. بر آن بودند که خانواده‌ها نیز در این مسیر همراه باشند؛ بارها تأکید می‌کردند که فرزندان و همسرانمان نیز در جلسات قرآنی شرکت کنند. ایشان بانی این مسیر مبارک بودند و من از آغاز آشنایی‌مان تا آخرین روزها، شاهد تداوم این روحیه در ایشان بودم. خانواده‌های ما نیز به برکت هدایت‌های ایشان با قرآن انس گرفتند.

ایشان حتی برای تشویق طلاب به تلاوت قرآن در خانه، بارها شخصاً قرآن‌هایی را تهیه و اهدا کردند؛ نسخه‌هایی از قرآن مجید که یک سوی آن تفسیر خلاصه آیت‌الله مکارم شیرازی، یعنی «قرآن حکیم» قرار داشت. خودشان مقید بودند که روزانه حداقل یک حزب قرآن را با دقت بخوانند، و هنگام خواندن، هم به ترجمه و هم به تفسیر توجه داشته باشند. گاه پیش می‌آمد که درباره مفاهیم برخی آیات تماس می‌گرفتند و در مورد عباراتی از قرآن سؤال و مشورت می‌کردند؛ گواهی دیگر بر عمق علاقه و پایبندی‌شان به قرآن بود.

دکتر داودی فقط معلم اقتصاد نبودند؛ ایشان مربی اخلاق بودند و در مبانی فکری و رفتاری، سخت‌گیر و دقیق بودند. بر مسائل مالی و حدود شرعی آن به‌شدت حساس بودند. بارها شنیدم که می‌گفتند: «هدایایی که به معاون اول رئیس‌جمهور داده می‌شود، به شخص من داده نمی‌شود، بلکه به جایگاه حکومتی داده می‌شود؛ پس من مالک آن نیستم.» و با این نگاه، حتی یک هدیه را به خانه نمی‌بردند. اگر سکه‌ای، هدیه‌ای، یا مالی دریافت می‌کردند، آن را صرف امور خیریه می‌کردند. همه را به «صندوق امام باقر (علیه‌السلام)» که خود از مؤسسان و اعضای هیئت امنای آن بودند، می‌سپردند؛ صندوقی که جهیزیه دختران یتیم و نیازمند را تهیه می‌کرد.

در طول سالیان، من از نزدیک در جریان امور مالی ایشان بودم و پرداخت‌هایشان را به نمایندگی انجام می‌دادم. ایشان در ابتدا مقلد مرحوم آیت‌الله بهجت بودند و بعد به مقام معظم رهبری رجوع کردند. چون نظر فقهی مرحوم آیت‌الله بهجت در مورد خمس متفاوت بود، گاهی نیاز به اجازه شرعی برای تصرف در مال داشتند. شبی، تماس گرفتند و گفتند: «فردا روز خمسی من است و متوجه نبودم که بانک‌ها تعطیلند. نمی‌توانم پرداخت کنم. لطفاً فوراً از دفتر آیت‌الله بهجت برای من اذن بگیرید تا بتوانم در اموالم تصرف کنم.» گفتم: «شما که مقصر نیستید، فردا تعطیل است.» گفتند: «آیا اجازه داری به من چنین چیزی بگویی؟» پاسخ دادم: «نه، اجازه ندارم.» گفتند: «پس لطفاً زودتر اقدام کن.» این میزان تقید به حلال و حرام، حقیقتاً کم‌نظیر بود.

در سال آخر عمر شریفشان، حتی در روزهای بستری در بیمارستان نیز به همین نظم و تقید پایبند بودند. با وجود هزینه‌های سنگین درمان، همچنان نگران پرداخت خمس خود بودند. یک روز تماس گرفتند و گفتند: «ممکن است یکی دو روز با تأخیر خمس بدهم، فقط خواستم اطلاع بدهم.»

رحمت و رضوان خدا بر دکتر داودی

قم، سیدمحمدکاظم رجایی

سی‌ام فروردین 1404"

انتهای پیام/

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ