آگهی کار یا دام؛ قصه پرغصه زنانی که گرفتار مرد متجاوز شدند
اقتصاد ایران: پشت هر آگهی کاری، ممکن است خطری پنهان باشد مانند زنانی که به امید کاری ساده، گرفتار نقشه شوم یک متجاوز در تهران شدند.
به گزارش خبرنگار مهر، زنِ میانسالی که برای نظافت منزل تماس گرفته بود. دختر جوانی که دنبال کار نیمهوقت بود. مادرِ تنهایی که به پول احتیاج داشت… همه آنها، در دام یک شکارچی گرفتار شدهاند.مردی با ظاهر عادی، موتورسیکلتی آپاچی و آگهیهایی که بوی کار میداد، اما مقصدش تاریکی بود.
اوایل سال ۱۴۰۳، زنی با چهرهای آشفته به اداره پلیس مراجعه کرد. صدایش میلرزید وقتی گفت: برای کار نظافت از طریق آگهی تماس گرفته بودم. آدرس فرستاد، سوار موتور شدم. در بین راه تغییر مسیر داد. جایی خلوت و بیصدا… و بعد…
با این شکایت، تحقیقات پلیسی آغاز شد. اما خیلی زود مشخص شد که این زن تنها قربانی نیست. شکایتهای مشابه یکییکی ثبت شد؛ از مناطق مختلف غرب تهران، از زنانی با سنین و موقعیتهای مختلف. در نهایت، مرد جوانی بازداشت شد که به ۲۲ فقره آزار و اذیت با همین شیوه اعتراف کرد.
بیابان، درختها، تاریکی…
روایت بیشتر قربانیان در یک نقطه مشترک است؛ تغییر مسیر ناگهانی، ورود به مسیر خلوت و درختی، تهدید با چاقو یا شال و تجاوز. زنانی که با اعتماد به یک آگهی، برای کار رفته بودند، ناگهان با کابوسی بیپایان مواجه شدند.
یکی از شاکیان میگوید: وارد فضای خاکی شد. وقتی اعتراض کردم، تهدیدم کرد. مرا به زور به زمین انداخت و با خشونت لباسهایم را پاره کرد. هنوز هم شبها نمیتوانم بخوابم.
زنی دیگر که پس از ماهها سکوت، لب به سخن گشود، روایت کرد: با شالم مرا خفه کرد. میان درختها پرتم کرد زمین و… اما در فرصتی کوتاه فرار کردم. از وسط اتوبان رد شدم تا نجات پیدا کنم.
وی ادامه داد: اعتماد ما را شکست. حس امنیتی را که یک زن باید در جامعه داشته باشد، از ما گرفت. فکر میکردم فقط من بودم، اما بعد دیدم بیش از بیست زن دیگر هم همین مسیر را طی کردهاند.
طعمه گیری با وعده کار
متهم ۳۵ ساله، در قالب کارفرما یا شوهر یک زن خیالی به نام «پریا»، با قربانیان تماس میگرفت. آگهیهای کاریابی در سایت دیوار، ابزار شکارش بودند. صدایش آرام بود، با لحنی مطمئن و منطقی. قرارها را در حوالی غرب تهران، اتوبان کرج، جاده مخصوص و اطراف بوستان چیتگر تنظیم میکرد. او همیشه یک بهانه داشت «مسیر ماشینرو نیست، با موتور میام دنبالت.» اما مقصد، جادهای فرعی و خلوت بود و پس از آن، سکوت و جنایت.
یکی از قربانیان گفت: همهچیز عادی بود. درباره حقوق، شرایط، ساعت کاری صحبت کردیم. گفت همسرش به دنبال پرستار برای مادرش میگردند. هیچ چیز مشکوک نبود.
اما وقتی سوار موتور میشدند، مقصد تغییر میکرد. پیچ ناگهانی به سمت درختها، جاده خلوت، بیابان. تهدید با چاقو، کشیدن روی خاک، ضرب و شتم، تعرض و در نهایت، رها کردن در دل تاریکی با یک جسم زخمی و یک روح درهمشکسته.
تله در سایه اعتماد
پلیس تهران سرانجام، در اواسط اسفندماه ۱۴۰۳، این متهم را در یک عملیات تعقیب و گریز و با شلیک مأموران زمینگیر و دستگیر کرد و در خانهاش، موبایلهای مسروقه، زیورآلات قربانیان و چاقوی مخصوص تهدید کشف شد.
در ابتدا منکر همهچیز بود، اما مدارک، شهادتها و آزمایشهای پزشکی قانونی حقیقت را روشن کرد.
چهرهای بدون پوشش برای عدالت
با دستور مقام قضائی، تصویر متهم بدون پوشش رسانهای شده است. پلیس از زنانی که شاید قربانی این شکارچی بودهاند، درخواست کرده برای پیگیری حقوق خود به اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ مراجعه کنند.
زنانی که فقط به دنبال یک کار ساده بودند
اما اکنون، با تلاشهای پلیس و عزم شجاعانه این زنان، هر شکایت، هر گزارش، نه تنها پرده از یک فاجعه برمیدارد، بلکه هشدار و درسی برای دیگران است.
پلیس آگاهی تهران بزرگ با جدیت تمام پیگیر پروندههای مشابه است تا اینگونه جرایم را به سرعت شناسایی و متوقف کند.
تمامی افراد، بهویژه زنان، باید در مواجهه با آگهیها و فرصتهای کاری با دقت و احتیاط عمل کنند تا از وقوع هرگونه حادثه جلوگیری شود.