ماجرای اشعار مولانا و سعدی که حاج علی آهی،آنها را از کتاب درسی حذف کرد
اقتصاد ایران: بنیانگذار خانه مداحان در مورد یک شعر سعدی در کتاب درسی مدارس معتقد بود عبارتی در این شعر وجود دارد که ممکن است با اصول شیعه سازگار نباشد و در نهایت با پیگیری اش آن را حذف کرد.
خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه-سیده فاطمه سادات کیایی: «مخالف این بود از عنوان «شاه» برای اهل بیت (ع) استفاده بشود، میگفت نباید در اشعار آئینی از واژههای رایج شعر و ادبیات مثل باده و می و جام استفاده کرد، از ورود اشعاری که شأن اهل بیت (ع) رو در نظر نمیگرفتن به مداحیها جلوگیری میکرد، گاهی حتی به مخالفت و مبارزه با بدعتها بلند میشد و اگر مداحی رو میدید که رعایت خط قرمزها را رعایت نمیکند در خانه مداحان او را میخواست و صحبت میکرد.» اینها تنها بخشی از حساسیتها و نکته سنجیهای مردی است که او را به عنوان مؤسس خانه مداحان میشناسند. شاعر، مداح و ذاکر که عمر پر فراز و نشیب خود را در راه اهل بیت خرج کرد. او با کوله باری از تجربه بنیاد دعبل خزاعی را تأسیس و خانه مداحان را در مکان فعلی آن یعنی عمارت فخرالدوله راه اندازی کرد و توانست مداحان و شاعران زیادی را در عرصه ستایشگری تربیت کند.
حاج میرزا علی آقای آهی معروف به حاج علی آهی متولد ۱۳۰۷ شمسی در محله پامنار تهران به دنیا آمد. فامیلی آهی منسوب به دهستان «آه» است که در حال حاضر با نام شهر آبعلی شناخته میشود. مرحوم آهی در خانوادهای متدین و مذهبی رشد و تربیت یافت و پدرش حاج قربانعلی آهی از کسبه بازار تهران بود که جنب پله مسجد شاه قدیم دکان داشت.
در جوانی طبع شعرش شکوفا شد و شعرهای آئینی سرود. نوحهها و اشعاری که ترجمانی از آیات قرآن، ادعیه، روایات و احادیث محسوب میشدند و اغلب مضمون عشق به حسین (ع) به خود میگرفتند. ساختار مستحکم و محتوای غنی اشعار حاج علی، خیلی زود مورد استقبال و توجه مداحان قرار گرفت و ارادت خالصانه او به ساحت سیدالشهدا (ع) و عاشقان آلالله، باعث شد تا او را «پرچمدار ستایشگری»، «پدر معنوی مداحان»، «شیخ المادحین» و «مداحالحسین» بنامند.
در ایام سالگرد درگذشت این خادم اهل بیت (ع) و به بهانه برگزاری مراسم بزرگداشت وی از سوی بنیاد دعبل خزاعی در سال جاری در نشستی با حضور امین فروغی؛ استاد دانشگاه، سید محمد صالحی کوشا، نویسنده و پژوهشگر حوزه شعر آئینی و حاج حسن آهی فرزند حاج علی آهی به گفتگو نشستیم. در ادامه بخش دوم این گفتگو را میخوانید.
*از شاعران آئینی که در طول تاریخ اشعار و کارهای آنان دارای ویژگیهای برجسته شعر آئینی بوده چه کسانی را میتوانیم مثال بزنید؟
فروغی: در حوزه ادبیات مذهبی و شعر آئینی، اشخاص برجستهای در تاریخ ادبیات عرب و فارسی حضور داشتند که آثارشان نه تنها از لحاظ هنری بلکه از جنبه محتوایی نیز قابل توجه است. در ادبیات عرب، شاعرانی چون سید حمیری به خاطر مدایح عمیق و پرشورشان در ستایش اهل بیت (علیهم السلام) شناخته میشوند. اشعار اینان نمونههای برجستهای از شعر مذهبی عربی هستند که در طول تاریخ جایگاه ویژهای در میان شیعیان داشتهاند.
در ادبیات فارسی نیز شاعران بزرگی وجود داشتهاند که آثارشان به عنوان الگوهای سرشار از معنویت و فرهنگ شیعه مطرح شدهاند. از جمله این افراد میتوان به محتشم کاشانی، نیر تبریزی، میرزا یحیی مدرس اصفهانی و شیخ محمد حسین غروی اصفهانی اشاره کرد. این شاعران، با الهام از معارف اهل بیت (علیهم السلام)، شعری آفریدند که هم از نظر زبانی و قالبی زیبا و هم از لحاظ محتوایی پاکیزه و مستدل بود.
به عنوان مثال، میرزا یحیی مدرس اصفهانی که از شاگردان و اطرافیان مرحوم آیت الله بروجردی بود، به دلیل داشتن دیوانی پر از شعرهای ناب و پرمعنا شناخته میشود. دیوان او نمونهای از اوج زیباییهای شاعرانه است که در کنار آن، دقت در انتخاب واژگان و محتوای دقیق و مستدل را نیز به نمایش میگذارد. اشعار او نه تنها در دوران خود، بلکه تا دهههای بعد نیز در مجالس مختلف خوانده میشد و تأثیرگذار بود.
همچنین، شیخ محمد حسین غروی اصفهانی و صامت بروجردی از دیگر شاعرانی بودند که اشعارشان در تغذیه فرهنگ و اعتقادات جامعه شیعه نقش مهمی ایفا میکرد. این شاعران با توجه به ضوابط شعر آئینی و با رعایت اصول اخلاقی و اعتقادی، آثاری خلق کردند که از نظر محتوا قابل دفاع و از نظر هنری قابل ستایش بود.
این افراد و آثارشان، به ویژه در دهههای قبل از انقلاب اسلامی، جزو منابع اصلی تغذیه فرهنگی و اعتقادی جامعه شیعه بودند. اشعار این شاعران در مجالس عزاداری و مراسم مذهبی خوانده میشد و به عنوان ابزاری برای انتقال معارف اهل بیت (علیهم السلام) عمل میکرد.
بنابراین، میتوان گفت که شاعرانی چون محتشم کاشانی، میرزا یحیی مدرس اصفهانی و شیخ محمد حسین غروی اصفهانی، با توجه به تسلط بر فن شعر و رعایت اصول محتوایی، الگوهایی برای شعر آئینی بودند که تأثیرشان تا به امروز نیز ادامه دارد.
*در مورد تاریخچه شعر آئینی کمی صحبت کنید و بگویید شاعر آئینی باید از چه ظرفیتهایی برخوردار باشد و در این میان حاج آقا آهی چه ظرفیتی در این زمینه داشتند و چطور توانستند جایگاه شعر آوینی و شاعر آئینی را ارتقا بدهند.
صالحی کوشا: اولین شعری که سروده شد، مال حضرت آدم بوده که در رابطه با پسرش، هابیل، بعد از کشته شدن قابیل بوده است. شعر نقش مهمی در تاریخ داشته و دارد، بسیاری از فلاسفه درباره آن صحبت کردند و پیامبر اکرم صلوات الله علیه هم در این زمینه نظر داده. رسول خدا فرمودن: «وَ أَنَا مِنَ الْبَیْتِ لَسَهْرٌ». این عبارت، حروف مشبه فعل داره که به قول علمای نفت، چهار نقش مختلف دارد. بعضی از اشعار حکمتآمیز هستند و بعضی دیگر مثل سحر، تأثیرگذارن. این دو نکته را باید دقت کنیم.
وقتی قرآن نازل شد و پیامبر اکرم (ص) برای مردم و قریش میخوند، خیلی از مشرکان ادعا میکردند پیامبر شاعر است دلیلش این بود که قرآن موزون بود. آیات قرآن فاعلات دارد و موزون است. بنابراین از زمانی که قرآن نازل شد، تمام اندیشمندان و علاقهمندان به علم و شعر و سخنوری، خودشان رو پیدا کردند. از دو منبع نورانی الهام گرفتند: یکی آیات ربّانی و دیگری احادیث معصومین.
حافظ، سعدی، مولوی، عطار، سنایی، فردوسی و امثال این عزیزان، همگی از این دو بال پرواز کردن و جاودانه شدند. وقتی به شعرا و سخنوران زمان جاهلیت نگاه میکنیم، میبینیم که اونها هم تحت تأثیر قرآن بودند. من ۳۰ سال پیش یک پژوهش اجتماعی شروع کردم که خوشبختانه ان زمان قائم مقام وزارت ارشاد دستور داد ۷۰۰ تا از ان کتاب تو کتابخانههای کشور توزیع بشود. این کتاب فقط درباره اهل بیت و شعرای اهل بیت بود. اشاراتی که اهل بیت فرمودند را جمع کردم.
کلام نورانی پیامبر اکرم باعث شد که آنها تو رکاب پیامبر قرار بگیرند. معجزه پیامبر معجزه کلامی بود؛ معجزات دیگر پیغمبران هم همینطور بوده. مثلاً معجزه حضرت عیسی نسبت به زمان و عصر خودش بوده. اما قرآن تا قیامت تأثیرگذار است. مولوی میگوید: «چنین و صد چنین جنگ آید در فغان.» این کلام از زبان مبارک و نورانی عمومی، حیرت و تعجب رو برانگیخته بود. روز به روز این انوار متعالی الهیه جهانشمول تر میشود.
حاج آقا، رحمت خداوند بر او، شخصی بود که نکات جالبی از زندگی و شخصیت ایشان در ذهن من باقی مانده است. وقتی من نوجوان بودم، ایشان جوان بود و شاید حدود بیست سال از من بزرگتر بودند. از همان جوانی یا حتی نوجوانی، در مسیر سلوک و عرفان قدم برداشتند. این موضوع جالب است که همواره به آداب اسلامی و انسانی پایبند بودند و در طول عمرشان، مرحله معرفت و سلوک را طی کرده بودند. به اعتقاد من، وقتی کسی به مرحله فنا میرسد، دیگر فنا میشود و بقا پیدا میکند؛ وقتی در راه محبوب ازلی و ابدی فنا شوی، مقام بزرگی پیدا میکنی.
ایشان از اخلاق و مرام بالایی برخوردار بودند و همچنین بسیار خیر بودند. هر کس در اطرافشان مشکلی داشت در حد توان کمک میکردند. در مسیر عقیده و ایمان، فوقالعاده مستحکم و استوار بودند و اگر کسی با واژگان نادرست و بیادب به حضورشان میآمد، ایشان با لحنی محترمانه اما قاطع، از آن فرد دوری میکردند.
دلش پر از نور و صفا بود و به نظر من، وقتی انسانی اینقدر با قرآن ترکیب میکند، مستحق این میشود که خداوند او را بلند کند. ایشان در حوزه شعر و ادبیات هم دستی توانا داشتند و آثارشان نشاندهنده این است. در طول هفتاد تا هشتاد سال عمرشان، لحظهای از کار پژوهش، سرایش، خدمات اجتماعی و نشر فرهنگ اسلامی کوتاهی نکردند. این یکی از ویژگیهای برجسته اش بود.
از حرکتهای زیبا و ماندگار ایشان، تلاشهایشان برای تأسیس و توسعه «خانه مداحان» بود که به یک پایگاه نورانی برای معارف اهل بیت تبدیل شد و در سراسر جهان شناخته شد. حتی ملک پدری خودشان را به مسجد تبدیل کردند و آن را «مسجد امیرالمومنین» نامیدند. این کارها نشاندهنده عشق و تعهدشان به ارزشهای دینی بود. حاج آقا در زندگی خودشان حرکتهایی زیبا و هوشمندانه داشتند که به نوعی نشاندهنده تعهدشان به ارزشهای معنوی و اسلامی بود.
در مورد شعر آئینی هم تأکید داشتند که این نوع شعر خاص است و باید با فیلترهای دقیق همراه باشد. متأسفانه امروزه به این موضوع توجه نمیشود، اما امیدوارم خداوند توفیق دهد تا ما هم بتوانیم مثل این بزرگان، نورانیتی از خود به جای بگذاریم. شعری که منطبق با اصول اسلامی باشد، قابل تحسین است و میتواند انسان را به معراج سوق دهد. خوشبخت کسانی که در این مسیر قلم میزنند و قدم میگذارند.
*آقای آهی یک جایی در بین صحبتهای تان فرمودید حاج آقا نسبت به انحرافات عقیدتی هم صحبت میکردن، چه انحرافاتی را ایشان متوجه عرصه ستایشگری میدانستند و چه انحرافاتی را درآورده بودند و با آن چه میکردند؟
آهی: حاج آقا کسی بود که در مورد شعر و ادبیات نگاهی عمیق و حساس داشت. برخی از شاعران و منتقدان معتقد بودند که حاج آقا با شاعران بزرگی چون حافظ، سعدی و مولوی مخالفت داشته اما این موضوع بدون توضیح دقیق بیان میشد و نیاز به بررسی بیشتر داشت.
در زمان شاه، بحثی درباره دو شعر موجود در کتابهای درسی آموزش و پرورش مطرح شد که یکی از این اشعار مربوط به مولوی بود، حاج آقا پنج سال مذاکره و نامهنگاری کرد و با ادله محکم این شعرها را از کتاب برداشت. استدلالش این بود که این شعر نه تنها پایهای اساسی ندارد، بلکه ممکن است دروغآمیز و حتی توهینآمیز باشد. در مورد شعر سعدی نیز، بررسیهای او نشان داد که عبارتی در این شعر وجود دارد که ممکن است با اصول شیعه سازگار نباشد. او به خصوص به عبارت «کسی مشکلی برد پیش علی مگر مشکلش را کند منجلی» اشاره کرد و توضیح داد که این عبارت میتواند معنایی نادرست از مقام امیرالمومنین منتقل کند. به نظر او، القابی مانند «عدو بنده» یا «کشورگشای نامجو» با شأن امیرالمومنین سازگار نیست و باید از آنها اجتناب شود.
حساسیت حاج آقا در این زمینه، به دلیل خط قرمزی بود که او برای شعر تعیین کرده بود: شاعران نباید غلو کنند یا مقام امیرالمومنین (ع) را به پایین بیاورند. او معتقد بود که شیعهای که با اصول دینی خود آشناست، نمیتواند از این القاب یا اصطلاحات استفاده کند. البته اهل تسنن ممکن است از این وسایل در اشعارشان استفاده کنند، اما شیعه باید در این زمینه بسیار دقت کند.
حاج آقا همیشه در جیبش نوشتههای تایپشده و مستند به احادیث و روایات داشت که در مواقع لازم به دیگران ارائه میداد. بسیاری از شاعران و منتقدان پس از مطالعه این مستندات، اشعار خود را اصلاح کردند. در بحثش با دیگران، همیشه به دلایل علمی و فقهی استناد میکرد و حتی در یکی از جلسات، با یک سیدی که به مولوی اشاره کرده بود، به گفتوگو پرداخت و او را متقاعد کرد که نباید به مولوی لقب «مولانا» بدهند، زیرا این لقب مخصوص افرادی است که مولای ما محسوب میشوند.
یک بار در یکی از جلسات راجع به همین مسائل صحبت میکردیم، آقای حسین الله کرم هم بود، یه سوالی شد و حاج آقا جواب داد، این شائبه برای آقای الله کرم پیش آمد که حاج آقا تخصصش را دارد یا نه، من رفتم نامه اجازه آیت الله میلانی و رهبر و امام خمینی را آوردم، حاج حسین دستانش را با برد و گفت حاج آقا معذرت، شما امام خمینی مداحها هستید. به هر حال خط قرمزهای آقا مشخص بود و از آن عبور نمیکرد، خودش هم شعری میسرود خدمت بزرگان و مراجع تقلید میبرد و میخواست که آن را اصلاح کنند یا اگر مشکلی دارد بگویند.
یک نکته هم باید در مورد تغذیه عرفانی و معنوی ایشان بگویم که مطالعات خاصی داشت و یکبار رهبر انقلاب هم در جلسهای از ایشان در اینباره اره سوالی کردند. امروز بسیاری از آقایان اصلاً متصل به هیچ بزرگتری نیستند چه برسد به اینکه اصلاً سلوک اخلاقی و عرفانی داشته باشند.
*حاج آقا برای رشد معرفتی و دینی مداحان چه اقداماتی انجام دادند، برای اینکه اشعار شاعران این عرصه تأثیرگذار باشد و از خط قرمزهایی که داشتند عبور نکنه چه برنامهای گذاشته بودند؟
همیشه روزهای چهارشنبه در خانه مداحان جلسه داشتیم و شاعران و مداحان شعرهای خود را پشت تریبون میخواندند و حاج آقا درجا درباره شعر نظر میداد و حتی پیشنهاد میکرد به جای فلان عبارت، این عبارت را بگذار.
یادم هست امام خمینی تازه رحلت کرده بودند و بابا شده بود از اشعار ایشان و اصطلاحاتی که در اشعار ایشان بود مثل من به خال لبت این دوست گرفتار شدم استفاده کنند، حاج آقا معتقد بود عارف میتواند شعر عرفانی بگوید چون درک درستی از مفاهیم عرفانی دارد، بسیاری از این مفاهیم را فرد عامی متوجه نمیشود. سر همین موضوع در یکی از جلسات شخصی شعری خواند که حاج آقا گفتند این غلط است که شاعر کمی بهش برخورد. این شاعر گفت خب امام هم این اصطلاح را به کار بردند، حاج آقا گفت امام رساله هم دارد شما هم باید رساله چاپ کنید؟ اگر امام شعری گفته میتواند درباره تک تک واژهها صحبت کند و توضیح دهد، ولی فرد عامی نمیداند معنی این واژه چیست.
*از لحاظ ویژههای شعری و غنای ادبی آثار خود حاج آقا در چه سطحی بود و در چه جایگاهی قرار داشت؟
ببینید در گذشته اگر کسی میخواست حدیثی از یکی از ائمه نقل کند باید اجازه نقل حدیث میگرفت، کار مداح و شاعر هم به گونهای روایتگری معارف اهل بیت است و حساسیتهایی دارد. الان را نباید نگاه کرد که روی هر تقویمی هم حدیثی نوشته شده، در قدیم اینگونه نبود و نسبت به احادیث حساسیت زیادی وجود داشت، باز به این نکته تاکید دارم ما نمیتوانیم در اشعار احساس خودمان را به احساس اهل بیت نسبت دهیم. خب حاج آقا آهی شعر رو خوب میشناخت که کتاب قافیه در شعر فارسی او این را تائید میکند و به مباحث اعتقادی هم اشراف داشت، بسیار غیرتمندانه در این موضوع ورود میکرد، غیرت داشت و اجازه نمیداد حرف ناروایی زده شود.