انتخاب فرزندان برای مرگ؛ داستان مادری از غزه
اقتصاد ایران: «اسماء شتات»، روایتگر یکی از تلخترین قصههای اسرای زن فلسطینی است که پس از تحمل یک سال اسارت در بازداشتگاههای رژیم صهیونیستی در جریان عملیات تبادل اسرا آزاد شد. او کسی است که توسط نظامیان اسرائیلی برای انتخاب شهادت فرزندانش تحت شکنجه قرار گرفت.
به گزارش «آیه جوده»، خبرنگار تسنیم در نوار غزه «اسماء شتات»، آموزگار فلسطینی روایتگر یکی از تلخترین قصههای اسرای زن فلسطینی است که پس از تحمل یک سال اسارت در بازداشتگاههای رژیم صهیونیستی در جریان عملیات تبادل اسرا آزاد شد و بار دیگر در میان ناباوری همگان با بازگشت به نوار غزه سه فرزندش را در آغوش کشید. او اکنون به نمادی از مقاومت و ایستادگی برای دانش آموزان مدرسه رفیده در مرکز نوار غزه مبدل شده است.
اسماء که پس از آزادی بار دیگر به کلاسهای درس مدرسه ویران شده اش در مرکز دیرالبلح بازگشته خاطرات روزهایی را به یاد میآورد که نظامیان اسرائیلی وی را به زور از جمع همسر و فرزندانش ربوده و تحت شدیدترین شکنجهها و بازجوییها قرار دادند.
این اسیر آزاده فلسطینی در تشریح نحوه بازداشتش به خبرنگار تسنیم میگوید: روز 20 ماه رمضان سال قبل بود که من و فرزندانم در امنیت و آرامش خوابیده بودیم و ناگهان صدای بمبارانهای جنگندههای اف-16 ارتش اسرائیل را شنیدیم. همسرم نیمه شب از خواب بیدار شد تا ببیند چه اتفاقی رخ داده است. اما زمانی که از خانه بیرون رفت دیگر او را ندیدیم.
وی ادامه داد: برای اطلاع از وضعیت همسرم از خانه خارج شدم تا ببینم برای او چه اتفاقی رخ داده است که ناگهان دیدم نظامیان ارتش اسرائیل وارد خانه ما شدند و به ناگهان شاهد هجوم بیش 20 نظامی صهیونیست بودیم که مرا در آنجا محاصره کردند. من «حموده» فرزندم را در آغوش کشیدم و شهادتین را بر زبانم جاری کردم که ناگهان یکی از نظامیان اسرائیلی از پشت ضربهای به کمرم زد و فرزندم «حموده» را از آغوش من بیرون کشید و با خود برد.
این بانوی مقاوم فلسطینی با چشمانی اشکبار به تشریح لحظات اسارت فرزندانش به دست نظامیان صهیونیست میپردازد و میگوید: وقتی از محوطه خانه بیرون آمدیم، سه فرزندم را دیدم که به صورت بر روی زمین افتاده بودند و دستان دخترم «لجین» با دستبند از پشت بسته شده بود. علاوه بر این دو پسرم هم سرهایشان پوشانده شده بود. نظامیان اسرائیلی سپس شروع به طرح سوالاتی از من کردند که اصلا متوجه نمیشدم و مدام مرا تهدید می کردند که اگر به سوالات آنها پاسخ ندهم، سه پسرم را خواهد زد. یکی از این نظامیان فریاد میزد که میخواهی اول کدام فرزندت را بزنم و مرا به عنوان یک مادر تحت فشار قرار میداد تا انتخاب کنم، کدامیک از فرزندانم را اول کشته شوند!
اسما شتات با تشریح جزئیات دوران بازداشت و بازجویی خود می افزاید: نظامیان اسرائیلی سپس مرا سوار خودروی جیپ ارتش کردند و از همان جا شروع به بازجویی از من کردند و مکررا با تهدید همسر و فرزندانم به مرگ مرا تحت فشار قرار میدادند. وقتی وارد منطقه خان یونس شدیم به من میگفتند ببین چه بلایی بر سر خان یونس آوردهایم! همه جای خان یونس با بلدوزر زیر و رو شده است!
صهیونیستها پس از انتقال اسماء به یکی از بازداشتگاههای ارتش رژیم صهیونیستی بازجویی از این بانوی بیگناه فلسطینی را آغاز کردند و حتی دوبار با دستگاه دروغ سنج اظهارات وی را مورد آزمون قرار داده و او را به دروغگویی متهم کردند.
وی در تشریح روزهای سخت اسارت و بازجویی میگوید: دفعه اول در آزمون دستگاه دروغ سنج رد شدم و در بازجویی مجدد هم بسیار اذیت شدم چون اطلاعات به درد بخوری نداشتم که به آنها بدهم، اما دستگاه دروغ سنج در نهایت این بار درستی و صحت حرفهای مرا تأیید کرد؛ این در حالی بود که صهیونیستها به من وعده داده بودند که مرا به نزد فرزندانم باز گردانند، اما این اتفاق هرگز رخ نداد.
اسما از شرایط دشوار اسرای فلسطینی اهل غزه در قیاس با اسرای فلسطینی ساکن در کرانه باختری در روزهای اسارت سخن میگوید و میافزاید: اسرای کرانه باختری اجازه داشتند وکیل بگیرند، ملاقات داشته باشند یا اینکه حتی وکیل آنها میتوانست از قاضی درخواست آزادی موقت به منظور طی دوران درمان را داشته باشد، اما همه ما به عنوان اسرای اهل غزه از هرگونه وکیل و حقوقی محروم بودیم.
او در ادامه با چشمانی اشکبار و صدایی لغزان به تشریح جزئیات لحظه آزادی خود در جریان عملیات تبادل اسرای اسرائیلی و فلسطینی میپردازد و میگوید: یکی از عجیبترین لحظات زندگی من ورود به مرزهای غزه پس از رهایی بود؛ بازگشت ما به غزه بیشتر شبیه به یک رویای محال بود؛ به همین دلیل اولین نفسی که من و «سوزان» همسلولی من در دوران اسارت، از هوای غزه استنشاق کردیم احساس کردیم که دوباره جان گرفتیم.
این بانوی آزاده فلسطینی در تشریح زیباترین لحظه زندگی خود پس از پایان روزهای سخت اسارت میگوید: همین که به بیمارستان اروپایی در مرکز نوار غزه رسیدیم، فهمیدیم که خانوادههایمان زنده هستند؛ فرزندانم را در بیمارستان اروپایی پیدا کردم اما باورم نمیشد که آنها از جنگ و اسارت جان سالم به در برده باشند. فقط منتظر بودم، در ماشینهای صلیب سرخ باز شود و فرزندانم را به آغوش بکشم، این لحظه زیباترین لحظه تمام عمرم بود.
«اسماء شتات»، معلم آزاده فلسطینی این روزها ضمن بازگشت مجدد به مدرسه «رفیده» به دانشآموزانش این پیام را منتقل میکند که کسب دانش در سایه تحمیل ماهها جنگ و سالهای دراز محاصره هم نوعی مقاومت است و فلسطینیان از زن و کودک تا پیر و جوان راهی جز ایستادگی برابر اشغالگران پیش روی خود ندارند.
در این بین دانشآموزان این مدرسه ویران شده در غزه نیز با افتخار به معلم خویش مینگرند، چرا که او اکنون دیگر صرفا یک آموزگار مدرسه نیست، بلکه شاهدی بر ظلم و ستمی است که صهیونیستها در حق فلسطینیان به ویژه زنان و مادران فلسطینی روا داشتهاند.
یکی از شاگردان این معلم آزاده فلسطینی با ابراز حیرت از آزادی اسماء شتات به خبرنگار تسنیم میگوید: هر روز تصور میکردیم که معلممان را از دست دادهایم، اصلا باورمان نمیشد که صهیونیستها او را آزاد کنند.
اسماء شتات، بانوی رنج دیده فلسطینی این روزها در حیاط و کلاسهای مدرسه روز خود را با دروس مختلف سپری میکند. او به خوبی از این حقیقت آگاه است که نقشاش امروز تنها به آموزش محدود نمیشود. در نگاه دانشآموزان، اسماء زنی است که در دوران دشوار حبس با اشغالگران مبارزه کرد و قویتر از قبل به کلاس درس بازگشت، درحالیکه با خود میراثی از صبر و استقامت به همراه دارد تا آن را به نسلهای آتی جوانان و نوجوانان فلسطینی منتقل کند.
اسماء اکنون به مدرسه رفیده صرفا به عنوان یک ویرانه نگاه نمیکند، بلکه آنجا را میدانی برای مقاومت از نوعی دیگر میبیند و علم و دانش را سلاحی در مقابل رژیم اشغالگر قلمداد میکند.
انتهای پیام/